پیرزن مبتلا به ام اس هرگز تصورش را هم نمیکرد که انگشتر برلیان گرانقیمتش، در شکم پرستارش پیدا شود. پرستار جوانی که در چند ماه اخیر تصمیم گرفت یک شبه ره صد ساله را طی کند و به پول هنگفتی برسد. او برای رسیدن به این هدف خود، مبتلایان به بیماریهای خاص را انتخاب کرد و در قالب پرستاری از پیرزن و پیرمردهای ناتوان دست به سرقتهای سریالی زد.
به گزارش شهروند، زیور در آخرین سرقت خود انگشتر برلیان گرانقیمت یک پیرزن ساکن آمریکا را بلعید. پزشکان با تلاش بسیار توانستند این انگشتر را از بدن پرستار سارق خارج کرده و به مالباخته برگردانند.
از چند وقت پیش بود که زیور ٣٥ ساله تحت نظر ماموران کلانتری قرار گرفت. از آنجایی که بیمارهای یک بیمارستان در محدوده کلانتری ١٠٩ بهارستان گزارش سرقتهای سریالی را مطرح کردند بلافاصله مأموران این کلانتری موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. با توجه به حساسیت این ماجرا، تیمی ویژه از مأموران کلانتری، تجسسهای خود را در این رابطه آغاز کردند و در بررسیهای خود به زنی ۳۵ ساله که پرستار خصوصی بود، مظنون شدند.
این زن از چند بیمار مبتلا به اماس در این بیمارستان پرستاری میکرد و دقیقا شکایتها نیز از سوی بیماران مبتلا به اماس که پرستارشان همین زن بود، صورت گرفت. با مشخص شدن این موضوعات، آموزشهای لازم به نیروهای حراست مستقر در بیمارستان داده و قرار شد که هروقت این پرستار دوباره به بیمارستان مراجعه کرد، ماموران او را تحت نظر قرار دهند.
در نهایت هنگامی که متهم پس از چند روز بار دیگر در بیمارستان حاضر شد توسط مأموران حراست تحت نظر قرار گرفت. او در همان روز از سه زن بیمار سرقت کرد و وقتی متوجه ماموران شد، سعی کرد با تغییر پوشش از بیمارستان فرار کند، ولی موفق به فرار نشد و از سوی ماموران کلانتری دستگیر شد.
زیور در بازجوییهای انجام شده به سرقتهایش اعتراف کرد و گفت که اموال سرقتی شامل یک ساعت، یک انگشتر و مقداری پول نقد را در یکی از اتاقهای بیمارستان پنهان کرده است. مأموران با راهنمایی خود متهم در محل اعلامی حاضر شده و بعد از کشف اموال، آنها را به مالباختگان پس دادند. در این میان یک نفر از مالباختگان که زنی ساکن آمریکا بود و به تازگی برای زندگی به ایران بازگشته بود مدعی شد یک انگشتر برلیان گرانقیمتش که توسط متهم دزدیده شده، در میان اموال نیست.
به همین دلیل متهم دوباره تحت بازجویی قرار گرفت و اعتراف کرد که انگشتر را به دلیل ارزش بالایش بلعیده است. وی دوباره به بیمارستان اعزام و تحت بررسی قرار گرفت. در ادامه با یک آزمایش رادیولوژی مشخص شد انگشتر در شکم متهم است و تیم پزشکی در نهایت با معاینات مختلف این انگشتر را از شکم متهم خارج کرده و به صاحب آن پس دادند.
سرهنگ کیومرث حسنوند رئیس کلانتری ١٠٩ بهارستان با اعلام این خبر گفت: این فرد پس از تشکیل پرونده با سه شاکی به دادسرا معرفی شد.
بدون مدرک پرستاری، در سایت دیوار پرستار شدم
زیور که حدودا ٦ سالی میشود پرستاری میکند، برای بهدست آوردن پول زیاد، تبدیل به یک سارق شد. این پرستار خصوصی از طریق سایتهای اینترنتی مشتریهای خود را پیدا میکرد و از وقتی تصمیم گرفت سرقت کند، به سراغ بیماران ثروتمند میرفت. جیب آنها را خالی میکرد و دستمزد پرستاریاش را هم میگرفت. او که هرگز تصورش را هم نمیکرد دستگیر شود، در گفتوگو با «شهروند» ماجرای دزدیهایش را روایت کرد:
چند وقت است که سرقت میکنی؟
از چند ماه پیش شروع کردم.
چرا؟
میخواستم به پول زیاد برسم. البته تفریح هم بود. اول برای تفریح این کار را کردم، ولی بعد از آن هدفم سرقت طلا بود و میخواستم یک شبه به پول هنگفتی دست پیدا کنم.
وضع مالی بدی داری؟
نه اتفاقا وضع مالیام بد نیست. اما خب آدم در هر شرایطی باشد باز هم دوست دارد که پول به دست آورد.
چی شد که به یک سارق تبدیل شدی؟
من حدودا ٦ سالی میشود که پرستار زنان و مردان سالخورده هستم. از کسانی که قدرت تحرک ندارند مثل مبتلایان به ام اس نگهداری میکنم. این شغل من بود. از طریق سایت دیوار و بقیه سایتها شماره تلفنم را آگهی کردم و به خانههای مردم برای پرستاری میرفتم. کمکم هم کارم گرفت و شمارهام در بیمارستانها دست به دست چرخید. دیگر در بیمارستانها هم کار میکردم. در این میان با پیرزن و پیرمردهای زیادی آشنا شدم که پول و ثروت داشتند. همین مسأله وسوسهام کرد و فکر سرقت را به سرم انداخت.
فقط در بیمارستانها سرقت میکردی؟
بله، در خانهها سرقت نمیکردم. در بیمارستان چون محیط باز بود و همه رفتوآمد میکردند راحتتر میشد سرقت کرد. اگر در خانه دزدی میکردم به راحتی مرا شناسایی میکردند.
اولین بار است که دستگیر میشوی؟
بله، من هیچوقت خلاف نکرده بودم.
از چند نفر با همین روش دزدی کردی؟
یادم نیست. ولی تعدادشان زیاد نبود.
چرا انگشتر برلیان را بلعیدی؟
آن روز در بیمارستان به سراغ کیف بیمارانم رفتم. ساعت و طلا و پول نقد پیدا کردم. این انگشتر متعلق به یکی از بیمارانم بود که در آمریکا زندگی میکرد و به تازگی به کشور آمده بود. خیلی هم ثروتمند بود. وقتی انگشتر برلیان را دیدم آن را هم برداشتم. زمانیکه متوجه حضور ماموران در بیمارستان شدم، بلافاصله اموال سرقتی را در یک سوراخ کنار شوفاژ پنهان کردم. اما انگشتر را دلم نیامد که آنجا بگذارم. به فکرم رسید آن را ببلعم. گفتم آن را پیدا نمیکنند و بعدا میتوانم با این انگشتر به پول خوبی برسم. ولی همه چیز لو رفت و من مجبور شدم هم جای اموال را در کنار شوفاژ و هم جای انگشتر را لو بدهم.
درس خواندهای؟
بله، لیسانس دارم. اما لیسانسم ارتباطی با پرستاری ندارد. من خودم این شغل را دوست داشتم و دلم میخواست که از بیماران نگهداری کنم.
ازدواج کردی؟
نه. مجردم. پدر و مادرم هم فوت کردهاند و من همراه برادرم زندگی میکنم.