یقیناً اگر وضعیت بحرانی به شکل واقعی، درست و دقیق در رسانه نمایش دادهشده بود، مردم مناطق سیلزده نیز شرایط بحرانی را جدیتر میگرفتند و این میتوانست بر سرعت و توان همکاری و همیاری مردم بیفزاید.
فرارو- افشین داورپناه؛ در اطلاعرسانی و پوشش خبری بحران سیل اخیر، صدا و سیما، با آنهمه امکانات و خبرنگار و ... ، بار دیگر از شبکههای اجتماعی عقب افتاد و ناکارآمدی این دستگاه عریض و طویل دگربار خودنمایی کرد.
از صبح روز ۱۲ فروردین، شبکه خبر، به عنوان مهمترین شبکه خبری رسمی کشور، کمترین گزارش میدانی را از وضعیت باران و سیل، به ویژه از لرستان و ایلام، پخش کرد. این در حالی بود که گزارشهای ارسالی مردم در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی از مناطق سیل زده، نشان دهنده وضعیت واقعی، وسعت و عظمت سیل بود. سیمای ملی حتی در برقرار کردن ارتباط با مراکز استانی خودش نیز بهشدت ضعیف عمل کرد.
در ساعات اولیه شکلگیری و وقوع سیل، هیچکدام از تصاویری که در شبکههای مجازی درباره شدت سیل در نقاط مختلف پخش میشد، در شبکه خبر و سایر بخشهای خبری انعکاسی نداشت.
برای مثال؛ در خرم آباد، یک خبرنگار در حاشیهای امن از «خرم رود» مستقر شدهبود و گزارش میداد؛ هیچکدام از خبرنگاران و دوربینهای صدا و سیما در محلهای بحران (کانونهای بحران) حضور نداشتند و گزارش نمیدادند؛ بیشتر مصاحبهها با استانداران نیز از طریق تماس تلفنی و بدون تصویر بود.
از ظهر روز حادثه بهتدریج شبکه خبر و سایر بخشهای خبری نیز به استفاده از تصاویری که توسط مردم حاضر در صحنه گرفته شده بود روی آوردند.
بهتدریج، اعتراض برخی از ساکنان مناطق سیلزده و مردم نگران، به نحوه اطلاعرسانی ضعیف صدا و سیما آغاز شد. مصاحبههای پخش شده با مسئولان ستاد بحران و مدیران استانی نیز عموما شامل کلیگویی و حشو بود.
ظاهرا از خبرنگاری و گزارشگری بحران، که ژانری تخصصی در رسانهنگاری است، در صدا و سیما خبری نیست. در چنین مواردی ظاهرا هر کسی میتواند درباره بحران گزارش تهیه و ارسال کند، حتی احتمالا مجری برنامه کودک یا گزارشگر ورزشی!
بهراستی اینهمه خبرنگار و امکانات خبری چه شدند و کجا بودند؟
یقیناً اگر وضعیت بحرانی به شکل واقعی، درست و دقیق در رسانه نمایش دادهشده بود، مردم مناطق سیلزده نیز شرایط بحرانی را جدیتر میگرفتند و این میتوانست بر سرعت و توان همکاری و همیاری مردم بیفزاید.
البته کارنامه، شرایط و وضعیت شبهبحرانی صدا و سیما نشان میدهد که این سازمان معمولا در چنین موقعیتهایی، خودش بخشی از بحران است؛ باید و نبایدها، دروازهبانان، فیلترها و مراجع تصمیمگیری در صدا و سیما چنان پیچیده، پرتعداد و مبهماند که حاصل آن چیزی نیست جز ایجاد بدنهای سنگین با کارآیی و بهرهوری پایین برای این سازمان.