فرارو- آیتالله هاشمی شاهرودی در نجف اشرف به دنیا آمده بود. او سال ۵۸ از عراق خارج شد و در خدمت انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت. اما موضوع تولدش در عراق در مقاطعی از سوی برخی ایرانی بودن او را محل تردید قرار داد. زمانی که نام او برای ریاست قوه قضاییه مطرح شد، مخالفانی مثل علی اکبر محتشمی پور داشت.
عبدالله ناصری، روزنامه نگار به فرارو توضیح میدهد: اگر به آرشیو روزنامه «بیان» نگاه کنید مطالبی با امضای آقای محتشمی پور در مخالفت با مرحوم هاشمی شاهرودی پیدا میکنید. یکی از دلایل عمده مخالفت او این بود که آقای هاشمی شاهرودی عراقی است. آقای هاشمی شاهرودی سال ۵۸ هم که به ایران آمد گذرنامه عراقی داشت و بعدا گذرنامه ایرانی تهیه کرد.
ناصری در پاسخ به اینکه مخالفت آیت الله صانعی با هاشمی شاهرودی به خاطر عراقی بودن او بود؟ میگوید: خیلی درباره آقای صانعی حضور ذهن ندارم. اما احتمال میدهم ایشان هم به خاطر عراقی بودن آقای شاهرودی مخالفت کرده باشد، چرا که درباره آقای هاشمی شاهرودی هیچ فقیه اصلاح طلب و اصولگرایی از نظر سطح علمی ایشان تردید نداشت. هم آقای موسوی اردبیلی، هم مرحوم آقای منتظری معتقد بودند که ای کاش آقای هاشمی شاهرودی به قم میآمد و نوگراییهای استادش شهید محمدباقر صدر را پیگیری میکرد. وگرنه درباره توان علمی او تردید نکنید.
اما همانطور که هاشمی شاهرودی در ایران مخالفانی داشت که او را عراقی میخواندند، مخالفان عراقیاش در تبلیغات او را به جامعه خود ایرانی معرفی میکردند. عبدالله ناصری توضیح میدهد: در ابتدا که مجلس اعلای عراق تاسیس شد بحث سر این بود که بین مرحوم هاشمی شاهرودی و آیت الله محمدباقر حکیم یک نفر رئیس و دیگری سخنگوی مجلس شود. برای ریاست ابتدا آقای هاشمی شاهرودی انتخاب شد. اما عراقیها یک فضای تبلیغاتی راه انداختند که ماهیت این مجلس ضددولتی، ایرانی است. دوره آقای هاشمی شاهرودی هم بسیار کوتاه بود و قرار بر این شد آقای حکیم رئیس مجلس شود. عملا هم سایه آقای هاشمی شاهرودی بر این مجلس کمرنگ شد. البته کمرنگ شدن ایشان توصیه مرحوم هاشمی رفسنجانی همین بود که آقای شاهرودی ریاست مجلس را به آقای حکیم واگذار کند.
اما برخلاف مخالفان، گروهی استدلال میکردند با وجود آنکه هاشمی شاهرودی در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران به دنیا آمده، اما ایرانیالاصل محسوب میشود. این افراد بیشتر پای مناسبات گذشته را به میان میآورند. در این میان این سوال پیش میآید که ایرانیالاصل دقیقا کیست؟ این کلمه برای سمتهای دیگر مطرح نشده است و فقط برای سمت خطیر ریاست جمهوری به کار رفته است. هرچند که در بعضی کشورها مثل فرانسه همه اتباع جامعه چه آنهایی که در فرانسه به دنیا آمده اند و چه آنهایی که در کشوری دیگر به دنیا آمده اند و به سپس تابعیت این کشور را پیدا کرده اند میتوانند نامزد ریاست جمهوری شوند.
ایرانی الاصل بودن قبل از انقلاب
شرط ایرانی الاصل بودن پیش از انقلاب نیز برای بعضی سمتها پیش بینی شده بود. اصل ۳۷ متمم قانون اساسی مشروطیت مقرر میداشت: «ولایت عهد با پسر بزرگتر پادشاه که مادرش ایرانی الاصل باشد، خواهد بود.» اصل ۵۷ متمم هم مقرر میداشت: «هیچکس نمیتواند به مقام وزارت برسد، مگر آنکه مسلمان و ایرانی الاصل و تبعه ایران باشد.» آن زمان رضا شاه، متین دفتری، وزیر دادگستری را فراخواند و از او چارهای خواست. متین دفتری پس از مشورت با جمعی از قضات دیوان عالی کشور و مشورت با وزیران، لایحهای تهیه کرد که به موجب آن به «شاهزاده فوزیه مصری» صفت «ایرانیالاصل» داده شد، او این لایحه را در نهم آبان ۱۳۱۷ به مجلس شورای ملی داد و پس از چند روز گفتگو در جلسه چهاردهم آبان به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
جلالالدین فارسی رقابت نکرد
ظاهرا قانون اساسی جمهوری اسلامی با ذکر شرط ایرانیالاصل بودن برای رئیس جمهور خواسته هرگونه شائبه علقه به بیگانگان را ببندد. نگاهی به برخی کاندیداهای ریاست جمهوری این کلمه را کمی مبهم میکند. جلالالدین فارسی نامزد اولین انتخابات ریاست جمهوری بود که به خاطر ایرانیالاصل نبودن از گردونه رقابت با رقیب خود ابوالحسن بنیصدر خارج شد. فارسی در مشهد به دنیا آمده است، اما تبار او را به افغانستان نسبت میدهند. امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی در نامهای به مدرسان حوزه علمیه نوشتند: "جناب آقای جلال الدین فارسی با آنکه شخص شایستهای است، لکن ایرانی الاصل نیستند. آقایان مدرسین قم این مطلب را اعلام کنند، ایشان نمیتوانند رئیس جمهور شوند. خود ایشان هم بنا شد انصراف خود را اعلام کنند."
ایرانی الاصل کیست؟
برخی مراد از ایرانی الاصل بودن را به دنیا آمدن در ایران میدانند و میگویند اگر شخصی تابعیت ایران را از تولد داشته باشد طبق عرف ایرانیالاصل است. برخی دیگر نیز معتقدند ایرانی الاصل کسی است که پدرش هم در ایران به دنیا آمده است. بهمن کشاورز، حقوقدان و رئیس پیشین کانون وکلای دادگستری به فرارو میگوید: تا جایی که حضور ذهن دارم مفهوم ایرانی الاصل این است که فردی از پدر و مادر ایرانی تابعیت ایرانی داشته باشند متولد شود و تا ۱۸ سالگی وضعیت ثابتی داشته باشد یعنی تابعیت پدر و مادر تغییر نکند و بعد از ۱۸ سالگی هم به تابعیت ایرانی خود باقی بماند. اگر پدرو مادر والدین فرد ایرانی نباشند ایرانی الاصل بودن فرد زیر سوال نمیرود.
او در ارتباط با دوتابعیتیها نیز میگوید: دوتابعیتیها افرادی هستند که بعد از داشتن تابعیت ایرانی تابعیت کشور دیگری را قبول کرده اند که البته از نظر قوانین ایران تابعیت ثانوی به رسمیت شناخته نمیشود. قوانین ایران چنین افرادی را ایرانی تلقی میکند. البته بعضی از محدودیتها از قبیل: عدم امکان مالکیت غیرمنقول و همچنین عدم امکان پرداختن به مشاغل مهم و مدیریتهای رده اول بر این گونه افراد تحمیل میشود؛ بنابراین گمان نمیکنم در مورد تعریف ایرانی الاصل بودن ابهامی وجود داشته باشد صرف به دنیا آمدن کسی در جایی خارج از ایران از پدر و مادر ایرانی باعث نمیشود که ایرانی الاصل بودن او مورد تردید قرار بگیرد.
پدر و مادر جلالالدین فارسی شناسنامه نداشتند
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل پایه یک دادگستری نیز به فرارو میگوید: برای بررسی تابعیت فرد دو رویه خاک و خون وجود دارد. قانون مدنی به رویه خون قائل است یعنی هرکس که از پدر و مادر ایرانی به دنیا بیاید، در هرکجای دنیا که باشد ایرانی محسوب میشود. در مورد مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی هم این ابهام وجود داشت هرچند که پدر ایشان ایرانی بود. اما در نهایت خود ایشان که شناسنامه ایرانی نداشتند، شناسنامه ایرانی دریافت کردند. به عبارت دیگر یعنی ایرانی الاصل بودن ایشان ثابت شد که سپس به ایشان شناسنامه ایرانی تعلق گرفت.
این وکیل دادگستری درارتباط با موارد جلالالدین فارسی نیز میگوید: ایرانیالاصل بودن در قانون برای رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه پیش بینی نشده است و این مطلب فقط برای ریاست جمهوری موضوعیت دارد. اما مورد آقای لاریجانی هم که در عراق به دنیا آمده شبیه مورد آقای هاشمی شاهرودی است. او پدر و مادر ایرانی داشته است. به همین خاطر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ مشکلی نداشتند. اما درباره صلاحیت آقای جلالالدین فارسی تایید نشد. با آنکه میگفت: پدر و مادرش ایرانی هستند، اما شناسنامه نداشتند. آن زمان بحث شد و امام هم گفتند کار مشکوک نکنیم و به این ترتیب او اجازه پیدا نکرد نامزد ریاست جمهوری شود.
علیزاده طباطبایی با بیان اینکه علاوه بر فرد پدر و مادر هم هم باید ایرانی الاصل بودن خود را ثابت کنند ادامه میدهد: حتی اگر پدر و مادر در کشور دیگری زندگی کرده اند، اما شناسنامه ایرانی دارند، از نظر قوانین ایران، ایرانی الاصل محسوب میشود. البته مادر خارج از این قاعده است. او در پایان میگوید: طبق قوانین ایران تابعیت خارجی افرادی که تابعیت کشور خارجی گرفتهاند قبول نیست، مگر آنکه از ایران سلب تابعیت کند. کسانی که تابعیت خارجی میگیرند دادستانی کلیه اموال غیرمنقول آنها را میفروشد و پول آن را به حساب آنها واریز میکند. قانون این مطلب را برای همه دوتابعیتیها پیش بینی کرده است با این حال عملا اجرا نمیشود.