دکتر سعید صادقیه اهری*؛ هر از چندگاهی جریان کودک آزاری در مدرسهای موضوع صحبت فراگیر در کشور میگردد که البته بعد از چند هفته تدریجا به محاق رفته و تا کودک آزاری دیگر ارامش بر قرار میگردد، ولی در مدارس ما یک کودک آزاری و حتی خانواده آزاری ناپیدا، ولی مستمر در قالب مافیای تست و کنکور برقرار است که نه تنها با ان برخورد نمیشود بلکه رسانه ملی را هم به تسخیر خود در اورده است.
در هر نظامهای آموزشی اثربخش مهمترین موضوع انتخاب ارزشها واهداف وفلسفه آموزش است. هر نظام آموزشی به نوعی درصدد تربیت انسان آرمانی از دیدگاه حاکمان جامعه است. بدون نظام ارزشی و داشتن اهداف تربیتی شفاف تربیت چنین انسانی ممکن نیست. این موضوع در کشورهای که توسعه آنها به وجود شهروندان مناسب برای توسعه وابستهتر است اهمیت دو چندان دارد و در برخی از کشورهایی با منابع عظیم نفت و گاز که اداره کشور بیش از خلاقیتها و تعاملات انسانی به دلارهای نفتی وابسته است، تقریبا به یک موضوع حاشیهای تبدیل میگردد.
فقدان فلسفه آموزشی شفاف باعث از هم پاشیدگی و پریشانی کل نظام آموزشی از ابتدایی تا دانشگاهی میشود. افرادی مانند جان هنری نیومن هدف اموزش و پرورش را بالا بردن سطح فرهیختگی و هوشمندی جامعه میداند. برخی از فلاسفه آموزش و پرورش فرهیختگی را کسب دانش به شیوهای میدانند که موجب تحول فراگیر شده و تغییر مثبت در رفتار فرد با همنوعان خود گردد. در فلسفه آموزشی از دیدگاه نیومن انسان از راه تعلیم وتربیت به هوشمندی و بصیرت و روشن فکری و شکوفایی عقلی به نحوی دست مییابد که برای همیشه در وی ماندگارمی گردد.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در کشور ایران، تعلیم و تربیت را فرایندی تعالی جویانه، تعاملی، تدریجی، یکپارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی به منظور هدایت افراد جامعه به سوی آمادگی برای تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همه ابعاد میداند. نگاه جامع به این تعریف و وضع موجود مدارس کشور شکاف فاحش بین وضع موجود و نگاه آرمانی و البته قدری مبهم در سند بنیادین آموزش و پرورش را نشان میدهد.
در سند تحول بنیادین، مدرسه کانونی برای تربیت است. در حال حاضر مدارس کشور و بدتر از آن صدا و سیمای کشور که قرار بود دانشگاهی برای انسانسازی باشد به جولانگاه مافیای تست و کنکور تبدیل شده است. موسساتی که با پیامهای عوامفریبانه مانند حمایتهای مالی از کودکان کم بضاعت ریشه بر فرهنگ و سرمایهای انسانی آینده کشور میزنند.
قبولی در آزمونهای مانند تیزهوشان که شاهبیت تبلیغات مافیای تست و کنکور در رسانه ملی است یک برچسب وحشتناک بر روح و روان کودکان معصومی وارد میکند که بیننده سریالهای شبکههای مانند نسیم و تماشا هستند و هر پانزده دقیقه برچسب ناتوانی خود در قبولی آزمونهای غیر استاندارد مانند تیزهوشان را بر روح و روان خود دریافت میدارند، ولی باید به این همه بیتدبیری و غفلت از آثار چنین رویکردی بر روح و روان کودکان افسوس خورد.
در این اوضاع و شرایط تلاشهای جدید وزارت آموزش و پرورش برای حذف آزمونهای غیر استاندارد مانند آزمونهای تیز هوشان و نامهی وزیر آموزش و پرورش به رئیس سازمان صدا و سیما مبنی بر حذف تبلیغات غیرقانونی مؤسسات کنکور و کمک آموزشی از رسانه ملی قابل ستایش هست، ولی خود وزیر هم اقرار به توان محدود خود در برخورد با مافیای کنکور دارند. مافیایی که حتی برای تحقق منافع خود از رویکردهای عوام فریبانه مانند طرح موضوعات مجعول با مراجع محترم نیز دریغ نمیکنند.
آنچه در این میان عجیب است سکوت مرگبار نهادهای علمی و وزارتخانههای هست که خود شاهد اثار زیانبار رویکرد مافیای تست و کنکور در کشور هستند. به عنوان مثال انجمنهای علمی روانشناسی و روانپزشکی و جامعهشناسی و پزشکی اجتماعی در این میان چه موضعی دارند؟ معلوم نیست! وزارت بهداشت و درمان و اموزش پزشکی که متولی حفظ و ارتقای سلامت روان کودکان است در این باره چه نظری دارد؟
وزارت علوم با صدها دانشکده روانشناسی بالینی در این رابطه هیچ نظری ندارد؟ بجاست که اساتید دانشگاه، نهادهای علمی و وزارت بهداشت در این رابطه اعلام موضع نمایند تا بتوان مدارس کشور را مانند بسیاری کشورهای مترقی جهان به محلی برای تربیت شهروندانی شاد و با روح و روان سالم تبدیل کرد. این مسیر بسیار سخت و طاقت فرساست، ولی چارهای جز تلاشهای آرام و فرهنگی نیست.
*استاد گروه پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل