فرارو- محمود جامساز، اقتصاددان و استاد دانشگاه میگوید: اقتصاد نفتی و رانتی به جای آنکه از افراد فقیر و محروم حمایت کند و رفاه اقتصادی و اجتماعی را به جامعه اعطا کند، روز به روز به فاصله گرفتن این هدف با واقعیات اقتصادی منجر شده است. به طوری که در حال حاضر فاصله بین فقر و غنا و تعمیق شکاف طبقاتی به یک ابرچالش دولت تبدیل شده است. تورم یکی از عواملی است که باعث کاهش ارزش پول ملی شده و قدرت خرید جامعه به خصوص طبقات آسیب پذیر و حقوق بگیر را کاهش داده است. به طوری که بسیار زیادی از مردم حتی به یک سوم اقلام سبد معیشتی خود در سه سال قبل نیز دسترسی ندارند.»
جامساز در گفتگو با فرارو ادامه داد: در این مدت دلار به عنوان قدرتمندترین ارز جهان در برابر ریال چهار تا پنج برابر افزایش قیمت یافته است. این امر معیشت مردم را با چالش رو به رو ساخته به طوری که این محرومیتهای معیشتی، میزان دستمزدها و پرداخت نشدن چندماه حقوق برخی کارکنان اسباب بروز اعتراضاتی شد. دولت اما در مقابل در نظر دارد که با برنامههای کوتاه مدت به تعمیر بخشی از معیشت جامعه اقدام کند.
اقدامات یارانهای معضل معیشتی طبقات محروم را برطرف نمیکند
او ادامه میدهد: گفته شده بود قرار است بین آحاد محروم و فقیر که هنوز مشخص نیست که چند دهک جامعه را مشمول خود میکند بستههای ۶۰۰ هزار تومانی توزیع شود، اما به نظر نمیرسد چنین اقداماتی، چه به صورت نقدی و چه به صورت کالایی، بتواند معضل معیشتی و فقر طبقات محروم جامعه (گفته میشود حدود ۴۰ میلیون زیر خط فقر قرار دارند) را برطرف کند. معضل اساسی در جای دیگری است؛ در سیاستهای ناکارآمد اقتصادی، پولی و ارزی که در یک ساختار اقتصاد بیمار به کار گرفته میشود، مساله تخصیص منابع که به هرز میرود و بخش اعظم منابع در اختیار تعداد اندکی از افراد و گروههای وابسته به قدرتهای اقتصادی و سیاسی قرار میگیرد و ثروتها در میان همین افراد انباشته میشود. به طوری که در حال حاضر بانکهای کشور در واقع طبق اطلاعات دولتی با ۳۰ درصد سپردههای مردمی فعالیت میکنند و به همین خاطر قادر نیستند که به شرکتهای کوچک و مولد بخش خصوصی تسهیلات دهند. در مقابل اما بخش خصوصی روز به روز ضعیفتر شده و از حرکت باز میماند. آنچه که به عنوان بخش خصوصی از سوی دولتیها یاد میشود در واقع بخشی به نام فرادولتیها و خصولتیهاست که در ارتباط نزدیک و مستقیم با دولت و حاکمیت هستند. آنها ثروتهای بادآورده را در اختیار دارند و هرگاه اراده کنند میتوانند در هر یک از بازارهای کشور نظیر بازار ارز، طلا، و ... تلاطم ایجاد کنند.
این اقتصاددان میگوید: در حالی که اقتصاد ما از بیماری داخلی رنج میبرد با تحریمهای جدید نیز مواجه شده ایم که این معضل را عمیقتر میکند. در نبود ثبات اقتصادی نه سرمایهگذاری صورت میگیرد و نه تولید ناخالص داخلی و اشتغال افزایش پیدا میکند. تنها محصول این شرایط افزایش فقر و بیکاری و کاهش درآمدهای ملی خواهد بود. البته اروپا برای حمایت از ایران و برجام در مقابل آمریکا برنامههایی دارد که هنوز ساز و کار آن به درستی مشخص نیست. به طور مثال اخیرا مسئول بخش گروه دولتی فرانسه-ایران گفت: اروپا به دنبال اتصال حداقل یک بانک ایرانی به نظام بانکداری بین المللی (سوئیفت) است که تحقق این امر بسیار بعید به نظر میرسد. چرا که بسیاری از بانکهای قوی و مقتدر آمریکا عضو سوئیفت هستند و آمریکا نفوذ بسیار زیادی بر این موسسه دارد. و به طور حتم جلوی همکاری سوئیفت با بانکهای ایرانی گرفته خواهد شود.
این استاد دانشگاه معتقد است: فروش نفت ایران به صفر نخواهد رسید، زیرا راههای گوناگونی برای دور زدن تحریمها وجود دارد، اما این امر سبب تضعیف اقتصاد ایران میشود. اقتصاد ایران در سطح بین المللی به طور رسمی در انزوا قرار میگیرد و یک حائل نامرئی در مرزهای تجاری و سیاسی ایران کشیده میشود که نتیجه آن تضعیف بیشتر اقتصاد و کاهش روابط دیپلماتیک با آن دسته از کشورهایی است که قبلا با ایران روابط تجاری داشتند. با این حال اروپا با برنامهای با عنوان SPV برای حمایت از ایران دارد. تصویب FATF از سوی ایران میتواند تا حدودی از معضلات کشور بکاهد. در غیر این صورت باید منتظر عواقب این تحریمها ماند. کاهش فروش نفت ایران نیز ممکن است قیمتها را افزایش دهد چرا که عربستان سعودی و روسیه قدرت جبران کمبود فروش نفت ایران را ندارند. افزایش قیمت نفت نیز روی تراز تجاری آمریکا اثر میگذارد و تنها کاری که این کشور میتواند انجام دهد استفاده از ذخایر استراتژیک نفتی چند صد میلیون بشکهای خود است.
جامساز با بیان اینکه "تقریبا تمام کشورها با به صفر رساندن صادرات نفت ایران مخالفند" میگوید: آمریکا به دنبال جایگزینی نفت اوپک به جای نفت ایران است، اما عربستان در طولانی مدت توان این کار را ندارد. از طرفی به خاطر درگیری این کشور در یمن و معضلی که در مورد قتل جمال خاشقجی به وجود آمده بسیاری از کشورها مایل به خرید نفت از عربستان نیستند. شاید این فرصتی برای ایران باشد که بتواند حداقل این کشورها را به سمت خود جلب کند و با افزایش قیمت نفت، کاهش فروش آن را جبران کند و درآمدهای نفتی را به حدی برساند که زیر ساختها و بخش مولد اقتصاد به حرکت درآید. با به حرکت درآمدن بخش واقعی اقتصاد، یعنی اقتصاد مولد است که رشد اقتصادی و اشتغال و درآمد نسبی ایجاد و پول ملی تقویت میشود و قشر فقیر و بی بضاعت جامعه میتوانند با افزایش قدرت خرید، معیشت خود را تامین کنند.
این تحلیل گر اقتصادی ادامه میدهد: آقای رئیس جمهور اعلام کرده کشور ایران ارزانترین کشور است. در حالی که قیمتها را باید با قدرت خرید مردم مقایسه کرد. در کشورهای دیگر ممکن است قیمت کالاها بسیار بالا باشد، اما قدرت خرید جامعه آنقدر هست که از پس پرداخت هزینههای معیشتی و دیگر هزینههای خود برآید؛ لذا تنها راه برای کوتاه کردن فاصله فقر و غنا، سیاست گذاریهای زیربنایی با هدف ارتقاء تولید و رشد اقتصادی و اشتغال است.