دنیای اقتصاد نوشت: «دیوید ایگناتیوس» در روزنامه واشنگتنپست به نقل از منابع سعودی نوشت که اقدامات موازی در عربستان در حال انجام است تا تکلیف محمدبنسلمان ولیعهد را روشن کنند. از یکسو، شورای بیعت تشکیل شده و در حال بحث و گمانهزنی در مورد یافتن جانشینی برای محمد است. اگر این شورا به نتیجه برسد، «احتمال» دارد که خالد بن سلمان (فرزند کوچکتر ملک سلمان) در یک بازه زمانی مشخص جانشین محمد شود؛ اما قدرت همچنان در خاندان سلمان باقی بماند.
از سوی دیگر، برخی میگویند که شاهزادگان مخالف به آهستگی حول «احمد بن عبدالعزیز»، آخرین بازمانده و فرزند ملک عبدالعزیز بن سعود، در حال جمع شدن هستند. اگر این گزینه محقق شود، احتمال دارد حتی قدرت از دستان خاندان سلمان خارج شود. احمد بن عبدالعزیز که گفته میشود سیویکمین پسر ابن سعود است، از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۲ معاون وزیر کشور عربستان سعودی بود و برای مدت کوتاهی هم وزیر کشور شد. او در نوامبر گذشته و ساعاتی پیش از بازداشت یازده نفر از شاهزادگان توسط بن سلمان، موفق به فرار و عزیمت به آمریکا شد. به همین دلیل برخی کارشناسان احتمال میدهند که آینده سیاسی محمدبنسلمان با یک علامت سوال بزرگ مواجه شود.
بهدنبال ماجرای قتل خاشقجی، عربستان با تحریم سرمایهگذارهای خارجی مواجه شده است. همچنان بسیاری از کشورهای جهان، رهبران سیاسی و نهادهای مدنی و حقوق بشری در سطح جهان خواستار روشن شدن جزئیات و البته دلایل و نحوه کشتن جمال خاشقجی هستند و رسانههای جهانی هم به دنبال این هستند که دریابند چه بلایی بر سر جسد خاشقجی آمده است.
«دیوید ایگناتیوس»، تحلیلگر واشنگتن پست در یادداشتی در این روزنامه در ۱۸ اکتبر نوشت که کمیته اطلاعاتی سنا و مجلس نمایندگان باید تحقیقات گسترده و روشنی را در این باره آغاز کنند که آیا سیستمهای جاسوسی آمریکا به خاشقجی در مورد سفر «هشدار» داده بودند یا خیر. او معتقد است باید به خاشقجی بهعنوان یک شهروند آمریکایی هشدارهای لازم داده میشد. او همچنین خواستار این شده که کمیته اطلاعاتی مذکور بررسی کند آیا دولت ترامپ سرنخی از تهدیدات علیه جان خاشقجی داشت و تنها بهخاطر پیوندهای سیاسی با عربستان و بنسلمان آن اطلاعات را پنهان نگه داشته بود یا اساسا فاقد اطلاعات بود.
«باب کورکر» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا، روز چهارشنبه ۲۵ مهرماه در اعتراض به کاخ سفید گفته بود «من تصور میکنم آنها نمیخواهند ما به این اطلاعات دسترسی داشته باشیم.» ایگناتیوس مینویسد عربستان به یک «مساله موجودیتی» تبدیل شده است. ایالاتمتحده باید درک کند که چگونه این پادشاهی به این روش زشت متوسل شده است. این نویسنده به نقل از یک «دوست سعودی» مینویسد: ما [عربستان] اکنون در یک پیچ تاریخی قرار داریم، بسیار شبیه به ترور آرکدوک فرانز فردیناند در ژوئن ۱۹۱۴ یا کودتای نافرجام افسران آلمانی علیه هیتلر در سال ۱۹۴۴.
او معتقد است مرگ خاشقجی میتواند سبب ساز زنجیرهای از رویدادها شود که مسیر تحولات خاورمیانه را تغییر خواهد داد. این نویسنده واشنگتنپست پس از ذکر این مقدمات و اشاره به اینکه کنگره باید تحلیلی دقیق و مفصل از نقش عربستان و محمد بنسلمان، ولیعهد خودسر آن، درباره موضوع ناپدیدشدن خاشقجی ارائه دهد و «سیا» هم باید گزارشی از پیشینه روانشناختی بنسلمان به دست دهد به بحث جانشینی بنسلمان میپردازد و به چند نکته اساسی در مورد آینده سیاسی عربستان اشاره میکند و مینویسد:
۱- از زمان به قدرت رسیدن ملک سلمان در ژانویه ۲۰۱۵، نقش «شورای بیعت» که کارش نظارت بر گذار سیاسی در عربستان است چه بود؟ سیا در مورد این شورا و زمینهچینی برای اوجگیری بنسلمان در قدرت چه میداند؟ بعد از اینکه محمد بنسلمان جانشین «محمد بننایف» شد آیا سازمان سیا اطلاعات خاصی از پیوندهای میان جرد کوشنر با بنسلمان داشت؟ آیا این پیوندها بر ارزیابی آمریکا از کودتا علیه نایف که شریک آمریکا و سیا بود تاثیر داشت؟ آیا سیستم جاسوسی آمریکا اطلاعاتی از بازداشتها و قتل شاهزادگان و روند عزل و نصبها داشت؟ آیا سیا اطلاعاتی از نحوه ورود «احمد الاسیری» به جرگه نزدیکان بنسلمان داشت؟ آیا سیا میدانست که الاسیری درحال سازماندهی «تیم ببرها» برای انجام عملیات ویژه و پنهان است؟
۲- منابع سعودی میگویند که اقداماتی موازی در عربستان درحال انجام است تا تکلیف ولیعهد را روشن کنند. از یکسو، شورای بیعت تشکیل شده و درحال بحث و گمانهزنی در مورد یافتن جانشینی برای ولیعهد است. اگر این شورا به نتیجه برسد، «احتمال» دارد که خالد بنسلمان(فرزند کوچکتر ملک سلمان) در یک بازه زمانی مشخص جانشین محمد شود اما قدرت همچنان در خاندان سلمان برقرار بماند. از سوی دیگر، برخی منابع سعودی میگویند که شاهزادگان مخالف به آهستگی حول «احمد بن عبدالعزیز»، آخرین بازمانده و فرزند ملک عبدالعزیز بنسعود، درحال جمع شدن هستند.
اگر این گزینه محقق شود، احتمال دارد قدرت از دستان خاندان سلمان خارج شود. با این حال، تحلیلگر واشنگتنپست مینویسد آیا ارزیابی روشنی از دیدگاههای احمد از سوی سیستم جاسوسی آمریکا وجود دارد؟ آیا او میتواند این پادشاهی را پس از زلزلهای که محمد بنسلمان به وجود آورد به ثبات و ساحل آرامش بازگرداند؟ یا اینکه انتخاب او هم بر بیثباتی خواهد افزود؟ احمد بن عبدالعزیز که گفته میشود سی و یکمین پسر ابنسعود است، از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۲ معاون وزیر کشور عربستان سعودی بود و برای مدت کوتاهی هم وزیر کشور شد. او در نوامبر گذشته و ساعاتی پیش از بازداشت ۱۱نفر از شاهزادگان توسط بنسلمان، موفق به فرار و عزیمت به آمریکا شد. با این حال، نکته اساسی در مورد عربستان این است که برخی کارشناسان احتمال میدهند که آینده سیاسی محمد بنسلمان با یک علامت سوال بزرگ مواجه شده است.
«سیمون هندرسون»، تحلیلگر موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک، در یادداشتی در این سایت که بهطور مشترک در ۱۷ اکتبر در واشنگتنپست هم منتشر شد، نوشت شاید عربستان به پشتگرمی واشنگتن مطمئن بود که مبادرت به قتل خاشقجی کرد. او مینویسد باور به مصونیتی که ریاض از سوی آمریکا دارد باعث شد رهبران این کشور خاشقجی را به قتل رسانند. او مینویسد بزرگترین «هدیه» و «وعده عربستان» به غرب همانا اسلام میانهرو بود که آن هم محقق نشد و نتیجهاش، سرکوب داخلی گسترده بود. او کشتن خاشقجی را به «قتلی داعشگونه» تشبیه میکند که مستحق پاسخی روشن از جانب واشنگتن است.
«بچه لوس» خاندان آلسعود
مجله آلمانی اشپیگل هم در شماره جدید خود در ۲۰ اکتبر با عنوان «شاهزاده و ترور» به نقل از «لولو الرشید» یکی از پایهگذاران کارنگی در بیروت، مینویسد: «محمد بنسلمان همچون بچه لوسی است که قدرت یک دیکتاتور را در دستان خود تجمیع کرده است.» الرشید که تبارش به یکی از شاخههای خاندان سلطنتی سعودی میرسد میگوید در دوران کودکی با محمد همبازی بوده است، اما اکنون محمد در قدرت است و من در پاریس و بیروت در تبعید زندگی میکنم. الرشید به اشپیگل میگوید این شاهزاده حتی از قواعد تاسیسی این پادشاهی هم تخطی کرده است: «هیچیک از پادشاهان سعودی نمیخواستند چهرهای از خود نشان دهند که دیگران از آنها بترسند؛ خشونت و توحش آشکار سکه بازارشان نبود، اما محمد میخواهد این سنت را هم تغییر دهد.
او میخواهد کاری کند که دیگران از او بترسند مانند کارهای صدام حسین در عراق.» اشپیگل همچنین در همین شماره خود مصاحبهای با «علی سوفان» (Ali Soufan)، ۴۷ ساله، انجام داده است که بازپرس سابق افبیآی بود و از چندین نفر از مظنونان القاعده پس از حملات ۱۱سپتامبر بازجویی کرده بود. او میگوید: خاشقجی بهدلیل شناختی که از ساختار درونی نظام حاکم در عربستان داشت و نیز به دلیل اعتبار بسیاری که در غرب و داخل کشورش برخوردار بود، با تمامی مخالفان عربستانی خارج این کشور فرق داشت، این امر به منزله خطر بزرگی برای شخص بنسلمان بود.
این مامور سابق افبیآی در ادامه گفت: بنسلمان خواست همانند آنچه رخ داده، قتل خاشقجی خونین و ترسناک باشد. به گفته سوفان، او میخواست با این قتل این پیام را بدهد که «اگر با من مخالفت کنی، هرجا باشی به سراغت میآیم.» ولیعهد عربستان خاشقجی را هدف قرار داد، زیرا او بر خلاف دیگر چهرههای مخالف در خارج این کشور، محصول حاکمیت عربستان بود. او مخزن الاسرار نظام سیاسی عربستان بود که اگرچه چهرهای مخالف بود اما در کنار رهبران این کشور فعالیت داشت.
سوفان در مصاحبه خود با اشپیگل میافزاید: خاشقجی یک مخالف نبود. او برای رهبری سعودی و حتی با شاهزاده ترکی الفیصل کار کرده بود. او مرد روابط عمومی خاندال آلسعود و پادشاهی سعودی بود. این مجله آلمانی در گزارش بیش از ۵ هزار کلمهای خود به نقل از جان بردلی، روزنامهنگار انگلیسی و دوست چندین ساله خاشقجی نوشت، خاندان آلسعود شبیه گروههای مافیا هستند که بدون هیچ رحمی همکار خود را حذف کردند، همانند کاری که مافیا با اعضای خارج شده خود انجام میدهد.