تازهترین اظهارات رئیسجمهور ایالات متحده درباره جیمز متیس، وزیر دفاع این کشور، گزارشهای پیشین مبنی بر وجود اختلاف نظر میان ترامپ و متیس و تمایل رئیسجمهور آمریکا برای برکناری وزیر دفاعش را تأیید میکند.
به گزارش شرق، دونالد ترامپ در گفتگو با شبکه سیبیاس با تأیید این موضوع که در حال بررسی کنارگذاشتن جیمز متیس از وزارت دفاع است، او را چهرهای با مواضع نزدیک به حزب دموکرات دانست.
این اظهارات که میتواند مقدمهچینی ترامپ برای یک برکناری دیگر در کابینهاش باشد، با واکنش منفی مقامهای ارشد دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در کنگره روبهرو شده و آنها هشدار داده اند در صورت برکناری متیس که مستقلترین و مهمترین وزیر کابینه بهشمار میآید، کاخ سفید هزینه سنگینی خواهد پرداخت.
دونالد ترامپ در گفتگو با برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه تلویزیونی سیبیاس، در پاسخ به پرسشی درباره تمایل به برکناری ژنرال متیس گفت: «شاید این اتفاق بیفتد. اگر بخواهید حقیقت را بدانید، از نظر من او به نوعی یک دموکرات محسوب میشود. شاید سمتش را ترک کند.
منظورم این است که زمانی فرا میرسد که آدمها پست و مقام خود را ترک میکنند. در حال انجام تغییرات هستم و افرادی را مدنظر دارم که پدیده هستند.
طبق گفته ترامپ احتمال کنار رفتن متیس وجود دارد
آنها وارد کابینه خواهند شد و خودتان میبینید که پدیده میشوند». حدود یک ماه قبل، جیمز متیس گزارشها درباره کنارهگیری از دولت ترامپ را رد کرده و گفته بود این اخبار را جدی نمیگیرد.
ژنرال جیمز متیس ۶۸ساله از بیستم ژانویه ۲۰۱۷ این سمت را بر عهده دارد. او در سنا با ۹۸ رأی مثبت و فقط یک رأی منفی برای سمت وزارت دفاع آمریکا تأیید شد.
تأیید خبرها از اختلاف نظر با متیس، تنها نکته درخور توجه از گفتوگوی یکساعته ترامپ با سیبیاس نبود. رئیسجمهور آمریکا در این گفتگو، به روسیه و چین انتقاد کرد و از بیاعتمادی خود به کارکنان کاخ سفید سخن گفت.
دونالد ترامپ که همواره از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و سبک رهبری او تمجید کرده و خواستار بهبود مناسبات آمریکا و روسیه بود، در پاسخ به پرسشی درباره سرکوب منتقدان حکومت پوتین در داخل و خارج از روسیه گفت: «رئیسجمهور روسیه احتمالا در ترورها و مسمومکردن مخالفان و منتقدان خود نقش داشته است، اما این اقدامات در آمریکا نبوده است. البته روسها نباید این کارها را انجام میدادند».
چین خطرناکتر از روسیه
ترامپ در این گفتگو باز هم ادعای خود را مبنی بر مداخلهنداشتن روسیه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶، تکرار کرد و گفت: «من نشستی جدی با رئیسجمهور پوتین داشتم و همچنان بر این عقیده هستم که روسیه مداخله تأثیرگذاری نکرده است. البته آنها مداخله کرده اند، اما فکر میکنم چین نیز مداخله کرده است.
بهصراحت باید اعتراف کنم چین نسبت به روسیه دردسر بزرگتری برای آمریکا محسوب میشود». موضوع تجارت با چین و اعمال دو مرحله تعرفه بر واردات از این کشور، از موضوعاتی است که در ماههای اخیر تنشهایی را میان واشنگتن و پکن ایجاد کرده است.
ایالات متحده تاکنون تعرفههایی به ارزش ۲۵۰ میلیارد دلار بر واردات از چین اعمال کرده است، اما ترامپ ماه گذشته تهدید کرد اگر پکن بخواهد علیه کشاورزان آمریکایی و دیگر صنایع دست به اقدامات تلافیجویانه بزند، تعرفههای سنگینتر و گستردهتری بر چین اعمال خواهد کرد.
ترامپ در پاسخ به این سؤال که آیا در چنین شرایطی حاضر به مذاکره با چین است، گفت: «آنها میخواهند مذاکره کنند. ارتباط خوبی با رئیسجمهور شی جینپینگ دارم و فکر نمیکنم لزومی داشته باشد تا این روند ادامه یابد. به رئیسجمهور شی گفتم نمیتوانم اجازه دهم با این مدل تجارت، سالانه ۵۰۰ میلیارد دلار از آمریکا خارج شود.
ترامپ معتقد است که چین خطرناکتر از روسیه است
با اینکه در چهار ماه اخیر چین کاهش رشد اقتصادی و رکود را تجربه کرده است، نمیخواهیم چین را به رکود اقتصادی بکشانیم. میخواهیم آنها برای توافقی عادلانه با ما مذاکره کنند. ما میخواهیم آنها نیز مانند ما بازارهای خود را باز کنند».
جو خشن کاخ سفید و واشنگتن
ملانیا ترامپ، همسر رئیسجمهور آمریکا، بهتازگی گفته بود به کارکنان کاخ سفید اعتماد ندارد. دونالد ترامپ در این گفتگو اظهارات همسرش را تأیید کرد و گفت: «من نیز احساس مشترکی با همسرم دارم. به هیچ فردی در کاخ سفید جز خانوادهام اعتماد ندارم. با اینکه معمولا محافظتشده هستم، اما این به آن معنا نیست که به همه در کاخ سفید اعتماد داشته باشم. کاخ سفید و همچنین واشنگتن جوی بسیار ظالم و خشن دارد».
تحقیقات رابرت مولر، بازرس ارشد پرونده تحقیق درباره مداخله روسیه در انتخابات آمریکا و احتمال تبانی ترامپ و اطرافیانش با روسیه، نیز سؤال مشترک تمام گفتگوهای ترامپ با رسانهها در حدود دو سال اخیر است.
رئیسجمهور آمریکا اینبار هم اتهامات و گمانهزنیها را رد کرد و گفت: «اتهامات رسانهها را رد میکنم، اما تعهد نمیدهم. به نظرم این یک تحقیقات کاملا ناعادلانه است؛ چراکه بههیچوجه هیچ تبانیای صورت نگرفته است. بااینحال من نمیخواهم متعهد شوم؛ چرا باید به شما تعهد بدهم؟ اگر بخواهم تعهد دهم، این کار را انجام میدهم، اما نه اجباری برای تعهد به شما دارم و نه قصدی برای مداخله در روند تحقیقات پرونده».
ترامپ در موضعگیری تازهای در قبال تغییرات جوی که پیش از این آن را دروغی از سوی رقبا ازجمله چین دانسته بود، گفت: «به نظرم اتفاقی در حال رخدادن است و تغییراتی ایجاد میشود، اما باز هم همه چیز به مسیر اولیه خود باز خواهد گشت.
این یک دروغ نیست، اما نمیدانم آیا این تغییر ساخته دست بشر است یا خیر. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که نمیخواهم برای این موضوع میلیاردها دلار هزینه کنم و میلیونها شغل را در آمریکا از دست بدهیم».
چرا نیکی هیلی از سازمان ملل میرود
اردشیر زارعیقنواتی: استعفای «نیکی هیلی» سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد در نهم اکتبر هرچند که از قبل قابل پیشبینی نبود، اما برعکس تصوری که ارائه میشود، تعجبآور نبود. خانم هیلی در نشستی مطبوعاتی در کنار «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا به صورت رسمی استعفای خود را به اطلاع خبرنگاران رساند و ترامپ نیز ضمن استقبال از این کنارهگیری در تعارفات دیپلماتیک از نقش او در مدت تصدی این پست قدردانی کرد.
بسیاری از مطبوعات و کارشناسان سیاسی در آمریکا این کنارهگیری را به امکان تلاش برای آمادگی خانم هیلی برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ یا حداقل جایگزینی او با «مایک پنس» معاون رئیسجمهوری در این انتخابات ربط دادهاند.
درحالیکه اگر انگیزه این استعفا برای ورود به رقابتهای ریاستجمهوری دور بعد میبود، بهترین انتخاب در ادامه کار در این پست بود که در دو سال اخیر او را از گمنامی به سطح یک مقام ارشد در سطح ملی و بینالمللی تبدیل کرده بود.
بدون تردید ادامه کار نیکی هیلی در این پست که در دوره ریاستجمهوری ترامپ به دلیل تغییرات اساسی در نقش آمریکا در عرصه بینالمللی رقم خورده، جایگاه سفیر این کشور در سازمان ملل را بعضا در افکار عمومی حتی از وزیر خارجه نیز بااهمیتتر و مشهودتر کرده است.
استعفای نیکی هیلی قابل پیش بینی نبود
نکته مهم دیگری که در این استعفا جلب نظر میکند، همزمانی این موضوع با پایان نشست شورای امنیت در چند روز قبل بود که در اقدامی خارج از عرف دیپلماتیک به ریاست دونالد ترامپ (جهت مخالفت با تصمیمهای شورای امنیت در گذشته از جمله پرونده برجام) انجام شد و تقریبا مخالفت آشکار یا تلویحی همه اعضای دائم و موقت این شورا با بیانات رئیسجمهوری را به دنبال داشت که بهزعم تمام کارشناسان یک شکست دیپلماتیک برای اعتبار ایالات متحده بود.
در مدت تصدی پست سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد توسط نیکی هیلی، صندلی هیئت نمایندگی این کشور تبدیل به جایگاهی کاملا سیاسی و به شدت علیه ماهیت نمایندگی دیپلماتیک در بزرگترین نهاد بینالمللی شد که البته این رویه در چارچوب سیاست راهبردی جدید واشنگتن بود.
در این میان چند مسئله جلب توجه میکند که هرچند همواره خشم اکثریت اعضای سازمان ملل متحد را موجب میشد، اما ارزیابی آن در واشنگتن هم مسئلهساز شده بود.
برخوردهای تهاجمی خانم هیلی با مجموعه سازمان ملل و مکانیسم حقوقی آن که در بسیاری مواقع او را در معرض کارزار و دعواهای شخصی با دیگر هیئتهای دیپلماتیک حتی متحدان سنتی آمریکا در طیف اروپایی قرار میداد، واشنگتن را در انزوای دیپلماتیک و در تصویر یک عضو اخلالگر انگشتنما کرده بود.
آنچه در این استعفا فراتر از ارزیابیهای ژورنالیستی اهمیت دارد به یک امر ساده (شکست) ختم میشود که ظاهرا برای این استعفای پراهمیت چندان جذابیتی ندارد. در واقع نیکی هیلی در چارچوب سیاستهای کلی دولت واشنگتن با یک کپیبرداری ناشیانه از ترامپیسم سعی داشت چهره یک زن آهنین را در این مسند از خود نشان دهد.
درحالیکه جایگاه سازمان ملل متحد به دلیل موقعیت حقوقی و نقش دیپلماسی بینالمللی آن با محیط سیاست داخلی بسیار متفاوت است و موفقترین نماینده در این جایگاه کسی خواهد بود که بتواند در تعامل با جامعه جهانی به بهترین نحو ممکن سیاست راهبردی کشورش را پیش برده و ائتلافی قدرتمند از متحدان را پشت سر خویش سازمان دهد.
نیکی هیلی با سیاست تهاجمی و برخوردهای به شدت شخصی و سیاسی خود فاقد این ویژگی بود و در دوران تصدی این مأموریت جایگاه آمریکا را در بین این مجموعه تضعیف کرد و حتی در موقعیت قدرت آنچه به دیگران تحمیل میکرد، بازخورد منفی داشت و شکننده بود.
در زمینه مخالفت با برجام، انتقال پایتخت آمریکا به بیتالمقدس (اورشلیم)، برخوردهای تند با چین و روسیه، توصیه به خروج آمریکا از نهادهای حقوقبشری و حقوقی زیرمجموعه سازمان ملل متحد، دفاع یکجانبه از جنایات عربستان و اسرائیل که بعضا از سوی نهادهای این سازمان اثبات شده بود و بسیاری امور دیگر واشنگتن را در گوشه رینگ قرار میداد.
درحالیکه حتی در چارچوب سیاستهای دولت ترامپ نیز به روش دیپلماتیک به تعبیر همان ضربالمثل معروف میتوانست «با پنبه سر ببرد»، اما ترجیح میداد با «شمشیر گردن بزند».
این رویه حتی فراتر از ناسیونالیسم و ضدیت ترامپ با نظم جهانی بیشتر به یک نبرد ایدئولوژیک با اعضای دیگر سازمان ملل متحد و اصولا «حقوق بینالملل» شبیه بود که یک تصویر بدون روتوش فاشیستی را از موقعیت امروز واشنگتن در عرصه سیاست جهانی و افکار عمومی ترسیم میکرد.
او شاید بهعنوان یک سیاستمدار قاطع در حوزه داخلی قابل ارزیابی باشد، اما در مسند یک سفیر در سازمان ملل متحد به قول «ماکیاولی» یک کرگدن بود که سر به دیوار میکوفت.
بدون تردید نیکی هیلی به دلیل همین عدم لیاقت و کاردانی در مسند سفیر در بالاترین نهاد بینالمللی از کار برکنار شد و هرگز به میل خویش یا برای اهدافی دیگر به انتخاب خود، دست به استعفا نزد.
نوع برخورد دونالد ترامپ در همان نشست در کاخ سفید که در کنار نیکی هیلی در جواب خبرنگاران ضمن تجلیل از زحمات او میگفت: خانم هیلی نیاز به استراحت دارد و امیدوارم دوباره به دولت برگردد، تا حدود زیادی نشاندهنده همین واقعیت است.
به احتمال زیاد جانشین هیلی، یک سیاستمدار آشنا به قواعد حقوق بینالملل و حوزه دیپلماسی (البته همسو با سیاستهای دولت ترامپ) خواهد بود، چراکه میراث هیلی امروز حتی ترامپ را نیز متقاعد کرده که «هر کسی را بهر کاری ساختهاند» و بعید است که یک اشتباه را دو بار مرتکب شود.