روزنامه همدلی نوشت: «این روزها فیلمنامههایی وجود دارد که اصلا آدم خجالت میکشد آنها را ببیند. البته خیلی خوب هم از آنها استقبال میشود و فروش فوقالعاده میکند. معیار ما هم همین مسائل شده است. خوبی و بدی همه چیز متاسفانه بر اساس پول سنجیده میشود. فیلم هم که میسازیم باید شوخیهای جنسی در آن بگذاریم... من زحمت کشیدم تا این آبرو را برای خودم جفت و جور کردم.
حرف حق زیر سایه گذشته!
من که دنبال ماشین چند میلیاردی و ویلای کنار دریا در شمال و لواسان نیستم. من خدمتگزار فرهنگ این مملکت و نوکر مردم هستم. این ها شعارهای زندگی من است، عبودیت خداوند، نوکری مردم و خدمت به فرهنگ سرزمینم همیشه سرلوحه زندگی من در طول سالهای عمرم بوده و هست.» این جمله ها بخشی از صحبت های جدید داریوش ارجمند، بازیگر با سابقه و نام آشنای سینمای ایران است؛ ستاره دیروز که دو سیمرغ بلورین برای نقش های ماندگارش در «سگ کشی» و «ناخدا خورشید» دارد. فیلم خوب، کم بازی نکرده اما سال هاست فاصله گرفته از آثار فاخر و خلاصه شده در سریالهای معمولی.
دفاع پدر، عکس پسر
حالا ارجمند 74 ساله تاخته به وضعیت امروز سینما و البته در ادامه دفاع کرده از تحصیل فرزند سیاستمدار مشهور در آمریکا؛ سیاستمداری که روزی از جمله حاضران در حمله به سفارت به آمریکا در تهران بوده و حالا فرزندش در ینگه دنیا درس می خواند. دفاع ارجمند از معصومه ابتکار، بازتاب زیادی در فضای مجازی و حتی رسانه های معتبر داشت. معترضان تاختند به «ناخدا خورشید» و عکس امیر یل ارجمند، فرزندش کنار برج ایفل را منتشر کردند و حمله بردند سمتش؛
گلایه داشتند از دفاع هنرمندی که فرزند خودش با دلار nهزار تومانی در آن سوی آب ها به گشت و گذار می پردازد، در حالی که بسیاری از مردم کشورش در گیر و دار قیمت رب و مرغ و گوشت، هر روز اعصابشان خردتر از دیروز است. برخی رسانه های سینمایی پا را فراتر گذاشتند و ایفای نقش داریوش ارجمند در فیلمهایی با بودجه های خاص را دستاویز تهاجم قرار دادند؛ فیلم هایی مثل «پایان نامه» و «چراغ های ناتمام» که منتسب بودند به سرمایه گذاری های غیر خصوصی و در گیشه نیز اقبالی نداشتند.
چرا بچهات را در آمریکا به دنیا آوردی؟
نمونه هایی از این دست بسیارند؛ شیلا خداداد در برنامه «دید در شب» روبروی رضا رشیدپور، مجری کنونی برنامه «حالا خورشید» نشست. رشیدپور سوالی از بازیگر سینما و تلویزیون پرسید که به کرات پای پست های اینستاگرامی اش تکرار شده بود؛ «چرا پسرت را در آمریکا به دنیا آوردی؟» جوابش ساده بود: «نمی خواستم در صف ویزا بماند و خسته شود!» باز هم حمله ها آغاز شد؛
بازیگری که فارغ از دارایی سینمایی و خانواده پدری، همسری دارد ثروتمند، میگویند شوهرش یکی از بزرگترین جراحان فک و صورت ایران است. فرزین سرکارات در همان برنامه روی خط تلفن آمد و از مراجعان سلبریتی و حتی سیاستمدارش گفت که طبیعتا رقم های زیادی به پزشک مشهور می پردازند. اما برای مخالفان فرقی ندارد پول به دست آمده برای سفر به آمریکا از اختلاس و پولشویی به دست آمده یا حاصل سال ها دود چراغ خوردن و تخصص یک پزشک حاذق باشد؛ مشهور باشی و بروی ینگه دنیا، محکومی؛ حتی اگر حرف درست بزنی!
این روزها اگر نقطه ای تاریک در گذشته یک سلبریتی پیدا شود- فارغ از این که سلبریتی مورد نظر، هنرمندی است قابل اعتنا یا صرفا چهره ای مشهور- حرف های درستش هم می رود زیر سایه گذشته اش؛ سفرهای خارجی اش می شود سوژه و عکسهای قدیمی اش رو می آیند. شاید باید چون «دیوژن» چراغی در دست گرفت و زیر آفتاب به دنبال چهره ای گشت که هیچ لکه ای یا خبط و خطایی از نظر مردم در سرگذشتش نباشد تا مبادا وقتی دهان باز کرد، مورد تاخت و تاز مخالفان و منتقدان قرار بگیرد.