سپنتا نیکنام شاید مشهورترین عضو شورای شهری باشد که تقریبا همه ایران او را میشناسند؛ نماینده زرتشتی شورای شهر یزد که داستان تعلیق عضویتش در شورای شهر و تلاش ۹ ماهه فعالان سیاسی و همچنین خود او برای ابقا در شورای شهر، او را به چهرهای مشهور بدل کرد.
نیکنام در گفتوگو با شرق درباره حضور زرتشتیان در یزد و خدماتی که ارائه کردهاند، صحبت کرد. که متن آن را در ادامه میخوانید:
آقای نیکنام! از اقوام زرتشتی به عنوان قدیمیترین ساکنان یزد نام میبرند. درباره حضورشان، فعالیتهایی که کردهاند، ارتباطشان با مسلمانها و کلونیهای اجتماعی که دارند، بگویید.
فکر میکنم که زرتشتیها در دوران دورتر در ۱۳ یا ۱۴ محله قدیمی سکونت داشتند. آنها با لهجهها و گویش مختلفی هم صحبت میکنند و کلمات مخصوص خودشان را دارند؛ یعنی در یزد و در روستاهایی که ساکنان آنها زرتشتیاند، با وجود اینکه فاصله این روستاها از هم با وسیله نقلیه بین دو تا سه دقیقه است، اما لهجه و گویششان با یکدیگر کاملا متفاوت است. بعضیها نظرشان این است که زرتشتیها در زمانهای گذشته از مناطق مختلف ایران به یزد آمدند، برای همین لهجههایشان با هم متفاوت است. هر بخش و منطقهای انجمن زرتشتیان خود را دارد و جوامع زرتشتی هم در روستاهای مختلف با انجمن زرتشتیان شناسایی میشوند.
درحالحاضر در استان روستایی وجود دارد که همه زرتشتی باشند؟
بله؛ البته کمکم مسلمانان هم به آنجا اضافه شدهاند، ولی هنوز روستاهایی داریم که بیشتر ساکنان آن را زرتشتیان تشکیل میدهند؛ روستاهایی مثل زینآبادی، چم، مبارکه و روستاهای سمت تفت زرتشتیان فراوانی دارند؛ یا این طرف به سمت تهران که میآییم مزرعه کلانتر هم زرتشتیان زیادی دارد؛ اینها روستاهایی است که هنوز عمده ساکنانش زرتشتیها هستند. در گذشته اینها همه خارج از شهر بودند، ولی من درباره خود شهر یزد صحبت میکنم. در خود یزد محلات مشخصی مختص زرتشتیها بود که حالا همه به شهر ملحق شدهاند و دیگر قابل تفکیک نیستند. فقط اسم محلات رویشان مانده است. اینها هر کدام انجمن زرتشتیان خود را دارند؛ به بیان دیگر یعنی ما انجمن زرتشتیهای یزد داریم، انجمن زرتشتیهای مریمآباد، رحمتآباد و انجمن زرتشتیهای خرمشاه را هم در روستاها داریم.
آمار مشخصی از زرتشتیها دارید؟
به دلایل مختلف آمار مدونی از زرتشتیان نداریم، اما فکر میکنم آنها زیر ۱۰ هزار نفر باشند.
در خود استان یا کل کشور؟
در استان. در کل کشور شاید تعداد زرتشتیان به ۲۰ هزار نفر برسد، ولی این ۲۰ هزار نفر هم جایی درج نشده است و من هم اطلاع دقیقتری ندارم. این آماری که میدهم یعنی از زیر ۱۰ هزار نفر صحبت میکنم؛ چون حتی عدد پنج هزار نفر هم زیر ۱۰ هزار نفر محسوب میشود. من نمیدانم واقعا پنج هزار نفر زرتشتی در یزد داریم، یا ۱۰ هزار نفر؛ من ماکسیمم را بیان میکنم، اما باز هم بعید میدانم که ماکسیمم به این تعداد برسد.
چطور هیچ وقت آمارگیری نکردید؟
چندبار در انجمنها مصوب شد، اما هیچگاه این موضوع عملیاتی نشد. ما میزان مهاجرتمان زیاد است و همین انجمنهای متعدد و مهاجرتها باعث شد که جمعمان تکهتکه شود و خیلی نتوانیم آمار منسجمی را بیرون بیاوریم.
شغل رایج زرتشتیهای یزد چیست؟ یعنی پیشه مشخصی دارند که در آن فعالیت کنند؟
نه؛ اگر منظورتان این است که مثل ارامنه که عمدتا مکانیک یا طلافروش هستند، زرتشتیها هم به شغل خاصی مشغول باشند که نه، چنین چیزی نداریم. در هر زمینهای زرتشتیان را فعال میبینیم. از شغلهای دولتی، پرستار، معلم، کارمند ادارات دولتی، شغل آزاد، بیمه، گلفروشی و... همهچیز هستند.
درباره خدمات زرتشتیان به مردم ایران و یزد گزارشهای زیادی موجود است. منحصرا درباره خدمات جامعه زرتشتی یزدیها اطلاعاتی دارید؟
خدماتی را که جامعه زرتشتیان به جامعه یزد داشتهاند، میشود به چند بخش تفکیک کرد؛ میتوان گفت: خدمات آموزشی یکی از مهمترین خدماتی بوده که زرتشتیان داشتند و البته این خدمات هم بهدلیل وجود ایرانیان مهاجر به کشورهای دیگر بود که ظاهرا در هند مشغول تحصیل بودهاند و به آنها پارسیان هند میگفتند.
پارسیان هند زرتشتیهایی بودند که در زمان گذشته، مهاجرت کرده و ساکن هند میشدند. آنها سرمایهدار بودند و در دوران مختلف به کمک به سرزمین و همکیشان خودشان در ایران مشغول میشوند، ولی این کمک به همکشیان بیشتر با خدمات عامالمنفعه همراه بوده است؛ یعنی همه شهر از آن بهرهمند میشدند.
بحث آموزش برای زرتشتیان در همه ادوار بسیار مهم بوده که ما مثلا در صدواندی سال پیش مدارس متعدد زرتشتیان را داشتیم که البته همه همشهریان ما از این مدارس استفاده میکردند. تعداد مدارس هم فکر کنم حدود صد مدرسه بوده که بیشترشان در محلاتی ساخته شده بود که فقط زرتشتیها ساکن بودند.
ولی در مناطق دیگر هم مدارسی بنا کرده بودند که همه استفاده میکردند. مثلا شهردار قبلی یزد، خودش در یکی از مدارس زرتشتی درس میخوانده است. درنتیجه میتوان گفت: بخش مهمی از خدمات زرتشتیها به شهر یزد، خدمات آموزشی آنها بوده است؛ بهویژه در بحث مدرسهسازی و بهعنوان خیران مدرسهساز خیلی مطرحاند و درحالحاضر هم عمده مدارس قدیم اگر هنوز فعال و برپا باشند، دانشآموزان مسلمان در آنها تحصیل میکنند؛ یعنی در آن مناطقی که دیگر از سکونت زرتشتیها تخلیه شدند، الان دیگر مسلمانها درس میخوانند. جدا از خدمات آموزشی زرتشتیان باید به خدمات عمرانی نیز اشاره کرد.
ساخت آبانبارهای متعدد کار زرتشتیان بوده است؛ البته مسلمانها هم آبانبار میساختند و همه مردم شهر از آن استفاده میکردند و زرتشتیها هم متقابلا آبانبار میساختند و دوباره آنها را هم برای استفاده عموم میگذاشتند. در ورود برق نیز زرتشتیان خدمات شایانی ارائه کردند. فردی با نام مهربان کاووسی اولین کارخانه برق را بنا میکند که داستان جالبی هم دارد؛ پدر ایشان موتور برق و وسایل و ملزوماتش را از بندرعباس میآورده که در حین ترخیص، طنابهای ژنراتور پاره میشود و میافتد روی او؛ با این اتفاق پسر انگیزهاش چندبرابر میشود و هر طور که بوده بالاخره برق را وارد یزد میکند.
کارخانهاش هم اتفاقا جایی است که سر کوچه مسجدجامع است و برق مساجد را رایگان در اختیارشان قرار میدهد و از قضا این آقای کاووسی در زمان قبل از انقلاب هم عضو شورای شهر بوده که به آن بلدیه میگفتند. ما از قبل از انقلاب یک نفر را در شورای شهر داشتیم و بعد از انقلاب هم فقط من از زرتشتیان عضو شورای شهر بودم. درکل میخواهم عرض کنم زرتشتی و مسلمان فرقی ندارد، ما برای ایران کار میکنیم. آرامگاه یزد نیز از موقوفات زرتشتیان است یا همان قبرستان ما که در یزد به آن میگویند خلد برین. برای آرامگاه جمشید امانت بیش از ۸۰ هکتار زمینش را وقف میکند. جمشید امانت آن آرامگاه فعلی را وقف میکند برای دفن همه انسانها، فارغ از هر دین و مذهبی و به این مسئله در متن وقفنامهشان هم اشاره میکنند.
از خدمات دیگر زرتشتیان ساخت بیمارستان است. بعد از ساخت بیمارستان گودرز در یزد، تعدادی تخت را به رایگان برای تمام مردم شهر اختصاص میدهند و هرکس است، میتواند از آن استفاده کند یا زایشگاه بهمن؛ اولین زایشگاه ساختهشده در یزد است که همه از آن استفاده میکنند. بالاخره خدمات متعددی توسط زرتشتیان در زمینههای آموزشی، فرهنگی و بهداشتی- درمانی اتفاق افتاده و سعی کردند به همه مردم شهر خدمات برسد؛ فارغ از اینکه اینها زرتشتی هستند و اینها مسلمان و من دلیل کسب رأی در دوره پیش را هم ریشهیابی که کردم به همین دلیل رسیدم؛ یعنی رفتار گذشتگان ما، زرتشتیان ما با مردم شهر بهگونهای بوده که برادران و خواهران مسلمان من در جبران این موضوع بود که به یک جوان ۲۷ ساله رأیاعتماد دادند و اجازه دادند که وارد شورای شهر شود و ادامهدهنده راه گذشتگان باشد.
آقای نیکنام! شما با خود زرتشتیها که صحبت میکنید، بهعنوان کسی که الان میخواهد مدیریت شهری انجام دهد از شما خواسته مشخصی دارند؟
نه، خواستههای آنها هم در قالب همان خواستههای شهروندی است و فراتر از آن نیست. البته مثلا بعضی مواردی است که تعهداتی مثلا بین شهرداری و بعضی از نهادهای زرتشتی برقرار شده که عمل نشده؛ آن خواستهها را دارند که مثلا اینها از گذشته باقی مانده و باید حلش کنیم.
شما در شورای شهر چه چیزی را میخواهید پیگیری کنید؟ مهمترین چیزی که در ذهنتان است برای شهر یزد، چه چیزی است؟
موضوعات زیاد است. بنابراین وقتی به مهمترین اشاره میشود، نباید به این صورت برداشت شود که من راجع به چیزهای دیگر نقطهنظری ندارم، اما، چون خودم جوانترین عضو شورا هستم و خیلی از مسائل جوانانمان را میبینم، به نظرم میرسد شهر به نشاط و شادابی بیشتر و به مراکز تفریحی بیشتری احتیاج دارد؛ اینکه جوان ما بداند بعدازظهر که از خانه میآید، جایی برای تفریح داشته باشد خیلی مهم است و به آن فکر میکنم.
اتفاقاتی که در یک سال گذشته تجربه کردید، این چه تغییری در شما ایجاد کرد؛ یعنی اگر این اتفاق برایتان نمیافتاد، در عضو شورا بودید، مثل دوره قبل صرفا یک نماینده معمولی بودید، ولی الان آن عضو شورای معمولی نیستید و جهانبینی شما عوض شده است. شما این اتفاقات را امر خیری میبینید یا شر؟
خیر و شرش را نمیدانم. این موضوع خیرهایی را داشته، اما مسئولیتهای خیلی زیادی را هم روی دوش من میگذارد. حالا اینکه لطف خدا چه چیزی را در من دیده نمیدانم، شاید لایق باشم برای این مسئولیت. بله، درست میفرمایید. این دیدگاه، این تغییر جایگاه و تغییر ماهیت بر ما واجب میکند که من از این بهبعد بهگونهای دیگر عمل و رفتار کنم، اما در هر دو حوزه؛ یعنی خیلیها میخواهند من را معرفی کنند، تحت عنوان زرتشتی شورای شهر معرفی میکنند.
این است که هر دو تا اینها را در کنار هم قرار میدهد؛ یعنی هم آن جایگاه غیرمسلمانبودن و هم آن جایگاه شورای شهری را. باید برای هر دوی اینها برنامهریزی داشته باشیم. فعلا برای این بحث اقلیت مذهبی یا همان ایرانیان غیرمسلمانش. به نظرم میآید که سفیر صلح شدن برای این موضوع بتواند یک گام جدیدی باشد، یک اقدام جدیدی و یک حرف جدیدی برای گفتن حداقل در این حوزه باشد، چون حداقل جایگاههای اقلیتهای دینی نهایتا میرسد به نمایندگان مجلس و در همانجا متوقف میشود.
جهانی هم میشود اندیشید.
این الان میتواند یک دریچه جدیدی را باز کند. وقتی صحبت از دریچه صلح میکنیم، میتوانم این جهانبینی را در جایگاه خودم تغییر دهم، اما موضوع شورایی را هم نباید فراموش کنم که من بههرحال از همین مردم شهر رأی گرفتم، برای همین موضوعات شهر. اولا نباید کارهای قبلیام را فراموش کنم، حتی آن کارهای خرد را، چون مردم دوباره قبلا از من همه اینها را میخواستند و الان من دوباره برگشتم به همان جایگاه؛ یعنی باز هم من عضو شورای شهر یزد هستم و باید این جایگاه را حفظ کنم؛ در کنار اینکه بتوانم بزرگتر بیندیشم، اقدامات بزرگتری را انجام دهم، از این لطف خدا و قدرتی که ایجاد شده، برای بازگرداندن جایگاه اصلی شورا و شورای شهر تلاش کنم، بهگونهای که یادگار خوبی باشد در دورههای بعدی، اما باید آن امورات عادی روزمره خودم را هم پیش بگیرم که مردم آن رضایتمندی خاص خودشان را داشته باشند.
باور کنید خواستههای مردم ما نمیتوانم بگویم متأسفانه، واقعا خیلی خواستههای کمی است و الان یکسری از حقوقشان را فقط میخواهند و این حداقل کاری است که من وظیفه خودم میدانم که باید این کار را انجام دهم. اگرچه من وامهای بزرگ را باید با مشورت بزرگانی مثل جنابعالی که تجربه دارید و کمک میگیریم که ببینیم چه کارهایی انجام دهیم؛ چون الان یک لطفی به من شده و یک موقعیتی است، این را باید با همدیگر هماندیشی کنیم و به خوبی به سرانجام برسانیم برای شوراها.
از آنطرف برای حقوق اقلیتهای مذهبی و مهمتر از آن رساندن پیام دوستی و صلح ایران به گوش جهانیان، این بزرگترین وظیفه است و میتواند تأثیرش را در خیلی از جاها بگذارد؛ از سرمایهگذاری گرفته، از گردشگری گرفته و خیلی مسائل دیگر. هرچقدر اندک هم بتوانم روی این دیدگاهها تأثیر بگذارم، شاید بتواند درصدش برای کشورمان خیلی بزرگتر باشد و برای همین هم در این فکرهای بزرگ هستم.