ثانیا اصلاحطلب توصیف کردن خواننده کابارهای رژیم طاغوت، تهمتی است که با چند من سریش هم به گوگوش نمیچسبد. وی با کمک سلطنتطلبان آمریکایی، شبکه ضددینی و ضداخلاقی منو تو را راهاندازی کرد و به تازگی، ترانهای مبتذل علیه 40 سالگی انقلاب اسلامی خواند. او بازیچه سلطنتطلبان و دیگر گروهکهای براندازی در مواقع دعوت به اغتشاشافکنی بوده است.
کیهان نوشت: رئیس فراکسیون امید با بیان اینکه در اصل گفتمان انقلاب با یکدیگر اختلاف نظری نداریم، گفت: گفتمان مقابل را هم تخطئه نمیکنیم اما مزیت گفتمان اصلاحات «جذب حداکثری» است؛ مثال مردمی درباره اصلاحات که از «سروش تا گوگوش» را شامل میشود، صحیح است و ما نمیتوانیم کسی را حذف کنیم.
درباره این سخنان عارف چند نکته قابل تامل است. این تعبیر که جبهه اصلاحطلبان، از سروش تا گوگوش را شامل میشود، متعلق به حجاریان است. ابتدا گفته میشود این جبهه، بینالعباسین (عبدی و دوزدوزانی) است اما به تدریج نام سروش و گوگوش هم به میان آمد. سروش پس از خروج از کشور، مدتی عضو اتاق فکر سبز در لندن بود اما نهایتا منکر رسالت پیامبر اعظم(ص) شد و وحی الهی را «نعوذبالله» رویاهای شاعرانه توصیف کرد. آیا آقای عارف نیز خدای ناکرده چنین تعلقاتی دارد یا دچار خطایی بزرگ شده و به تکرار طوطیوار مدعای یک عنصر سابقا امنیتی پرداخته است؟
ثانیا اصلاحطلب توصیف کردن خواننده کابارهای رژیم طاغوت، تهمتی است که با چند من سریش هم به گوگوش نمیچسبد. وی با کمک سلطنتطلبان آمریکایی، شبکه ضددینی و ضداخلاقی منو تو را راهاندازی کرد و به تازگی، ترانهای مبتذل علیه 40 سالگی انقلاب اسلامی خواند. او بازیچه سلطنتطلبان و دیگر گروهکهای براندازی در مواقع دعوت به اغتشاشافکنی بوده است.
با این وصف آقای عارف چگونه میتواند سروش و گوگوش را اصلاحطلب از جنسی که ادعای تند «گفتمان برآمده از انقلاب است»، بداند؟!