فضل الله یاری- روزنامه نگار؛ در روزهای گذشته رسانههای عمدتا مجازی با به راه انداختن کمپینی از مسئولان کشور خواستند که بگویند فرزندان شان کجا هستند و چکار میکنند.
این کمپین پس از آن آغاز شد که خبرهای متعددی از حضور فرزندان مسئولان هم در کشورهای خارجی و هم در داخل در سطوح عالی مناصب اجرایی و اقتصادی، منتشر شده بود. خبرهایی که نشان میدهد فرزندان برخی از مسئولان به لطف حضور پدران شان در مناصب مختلف نظام، جایگاههایی را اشغال کرده اند که نه متناسب با تخصص آن هاست و نه سابقه آن ها.
برای برخی از این ''آقازاده ها'' و صاحبان'' ژن خوب'' نام پدر کلیدی است که همه قفلهایی که بر سر راه جوانان کشور تعبیه شده را با چرخشی آرام میگشاید و درهای بسته مانده را باز میکند. آنان در راهروهای تاریک و خارج از دسترس رسانه ها، شرکتهای صوری تاسیس میکنند و روی کاغذ میلیاردها تومان جابجا میکنند. میلیاردها تومان از بانکهای کشور وام بدون ضمانت و وثیقه میگیرند و بجای واردات اقلام حیاتی مورد نیاز مردم، سلیقه لوکس ثروتمندان را دستمایه تولید ثروتی میکنند که عملا از جیب مردم در معرض آسیب، کسر شده و به حسابهای آنان واریز میشود.
از آن مهمتر در روزهایی که بسیاری از مردم به زیر خط فقر رانده میشوند و در بازی دلار وسکه کمرشان در زیر بار معیشت در حال خرد شدن است، با فخرفروشی در صفحات شخصی خود، با روان مردم رنج دیده بازی میکنند و فقر مردم -که ناشی از عملکرد پدران شان بوده - را به تمسخر میگیرند.
در همه این سالها این طبقه نوکیسه در حال رشد و گسترش بوده و این اتفاق نامیمون علاوه بر آن که در غفلت و کم کاری نهادهای نظارتی رخ داده، بخش زیادی از آن در غیبت اجباری رسانههای دست و پا بسته صورت گرفته است.
با این همه ''خبر '' همان پری روی زمانه ماست که تاب مستوری ندارد و این موقعیت را شبکههای اجتماعی - فارغ از قید و بندهای معمول حکومتها و دولتها - بیش از گذشته فراهم میکنند.
کمپین ''فرزندت کجاست'' محصول همین موقعیت است. حرکتی که از سوی شبکههای اجتماعی آغاز شد، با همراهی رسانههای داخلی ادامه یافت و در قالب یک مطالبه عمومی بسیاری از مسولان را بر آن داشت که به آن پاسخ دهند. مسئولان مختلف به راست یا دروغ موقعیت فرزندان خود را به رسانهها گزارش کردند. کاری که شاید با این وسعت و سرعت از دست نهادهای نظارتی بر نمیآید.
این مطالبه عمومی اگرچه تنها از سوی مسئولان و شخصیتهای سیاسی و اجرایی برخاسته از رای مردم با واکنش روبه روشده و نهادهای حکومتی چندان توجهی به آن نکردند، اما میتواند همین نهادها را متقاعد کند که کارهای بسیاری که از طریق اعمال قانون و یا تهدید و ضرب الاجل و خط و نشان کشیدن ممکن نیست، از راه باز گذاشتن دست رسانهها و ایجاد موقعیتی برای آزادی بیان بیشتر، با سرعت بالا و هزینه کمتر میسر شود.
دیگر همه کارشناسان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به این نتیجه رسیده اند که بین محدودیت بیان و رسانه و گسترش فساد رابطه مستقیمی وجود دارد. در این روزها کمپین رسانهای '' فرزندت کجاست'' به خوبی و با وضوح بالا این را به همگان نشان داده است و نهادهای نظارتی اگر تنها به مقتضای وظیفه خود به موضوع بنگرند - و نه ملاحظات دیگر - میتوانند از این فرصت بیشترین سود را ببرند. سودی که خود متضمن فایدههای بسیاری برای مردم و نظام حکومتی است.
این موضوع نشان داد که قدرت رسانه آن قدر هست که ورای دستورالعمل و بخشنامه و قوانین بازدارنده و تشویق کننده، میتواند عمل کند و همه خواستههای مشروع و قانونی مردم و حکومت را به مطالبهای عمومی تبدیل کند که هیچ مسئولی یارای بی توجهی به آن را نداشته باشد.