ایکنا نوشت: امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در خصوص پیشینه اعتقاد به اعجاز قرآن و معنای دقیق آن گفت: در خصوص مباحثی که در قرون گذشته در خصوص اعجاز داده شده است، اشکالی داریم و آن این است که موضوع اعجاز را تا حدود زیادی یک موضوع تکساحتی دیده و آن را به حوزه اعجاز بیانی محدود کردهایم، بعد بلاغت را هم به معنای دقیق کلمه ندیده و آن را تنها به معنای فصاحت صرف معنا کردهایم.
احمدنژاد افزود: آنچه در خصوص اعجاز قرآن خیلی مهم است و در لابلای سخنان کسانی مانند جرجانی که از شخصیتهای تاثیرگذاری در تبیین بلاغت قرآن نیز آمده، این است که اعجاز قرآن ترکیبی از محتوا و لفظ است.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: اگر ما به این ترکیب، یعنی شکل و بیان توجه کنیم، شاید دغدغه بسیاری روشنفکران و قرآنیون معاصر ما که نگرانند بحث اعجاز به ارتباط با محتوای اصیل قرآن لطمه بزند، برطرف بشود و شبیه این را هم کسان مختلفی در حوزه تفسیر ادبی جدید مانند «عایشه بنت الشاطی» در کتابش اشاره کردهاند و تلاش کردهاند که مفهوم تحدی را در دوره پیامبر(ص) محدود کنند و به این شکل بیشتر به محتوای قرآن تاکید کنند. اگر ما به تعریف دقیق بلاغت توجه کنیم، نیازی نیست که بخواهیم تحدی را محدود کنیم و از این رو در خصوص بحث اعجاز قرآن باید با ترکیب محتوا و لفظ توجه کرد.
احمدنژاد در پاسخ به این پرسش که آیا اعجاز به معنای فوقالعاده است یا معنای خارقالعاده؟ گفت: اصطلاح اعجاز در قرآن و روایات نیست و در حدود قرن سوم در تقابلی که مسلمانان با یهودیان داشتهاند شکل گرفته است. با پژوهشهایی که محققان معاصر انجام دادهاند این یکی از مسلمات است که این اندیشه حاصل این دوران است، اما این بدان معنا نیست که قرآن خارقالعاده بودن خود را ندارد و بعدها به آن پرداخته شده است.
وی ادامه داد: توجه مسلمانان در این دوره به خاطر نیازی که داشتهاند به این سمت جلب شده است و الا هر انسان منصفی که به متن قرآن و محتوایی که دارد نگاه بکند و پیوندی که با فصاحت، زیبایی و انتخاب درست الفاظ و معنای دارد، حتما تصدیق میکند که قرآن خارقالعاده بوده و تا امروز نیز هست. حوزه اندیشگی قرآن وقتی با لفظ فخیمش تلفیق میشود، بسیار فوقالعاده است که به نظر میآید که کلام انسان نمیتواند همسنگ او باشد و این نه تنها به دوران پیامبر که تا کنون نیز صادق است و ما محتوایی به این بزرگی را در این لفظ زیبا نداریم و نداشتهایم.
احمدنژاد در پاسخ به این پرسش که اینجا مراد از محتوا چیست؟ گفت: مراد اندیشهای است که قرآن ارائه میدهد. یعنی تبیینی که از انسان، جایگاه او، سبک زندگی مطلوب، غیب، تحلیلهایی که در حوزه سیاست، اقتصاد دارد و راهکارهای کلی که ارائه میدهد. همچنین قرآن توصیه میکند در ساخت جامعه بر اخلاق و عدالت تاکید کند و اینها راهکارهایی قابل اعتنایی هستند و این خیلی مهم است. در بیانهای غیر مستقیم قرآن برای مثال قصههایی دارد و روایتهایی میکند که در اینها لایههای مختلف اندیشه قابل کشف است و اینها با هم کاملا هماهنگی دارند و در عین حال به شکل بسیار فاخر بیان شدهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: مراد اصلی من این اندیشه است؛ یعنی فکری که در درون قرآن وجود دارد و قابل دسترسی و تامل است. چیزی که البته ما به خاطر کوتاهی که داریم در استخراج و جمعبندی و نظامبخشی به آن، عملا مغفول مانده و مسلمانان در جنبههایی کاملا صوری و ظاهری خواستهاند قرآن را به اعجاز بیانی تقلیل دهند و از آن هم صرفا به مسائلی مانند تشبیه، استعاره امثال اینها روی بیاورند که این راه خطایی بوده و باعث شده است تا اصلا اعجاز قرآن انکار شود. برخی از معاصرین به این دلیل که تشبیه و استعارهها را اعجاز نمیدانند از پذیرفتن اعجاز سرباز زدهاند. آنچه که بسیار اهمیت دارد این است که قرآن اعجاز محتوایی دارد.
احمدنژاد افزود: در شعر حافظ، سعدی و ... شما صرفا مجذوب صنایع ادبی شاعران نمیشوید. در این راستا فرم موثر است، اما وقتی جلب توجه میکند که اندیشه حافظ در شما تاثیر میگذارد. سعدی و روان برای شما حرف میزند و این ساده و روان بودن به خاطر اندیشه تاثیرگذار شده است، حافظ همان اندیشه را در لابلای صنایع ادبی میگوید و باز هم وقتی شما آن اندیشه را کشف میکنید، برای شما جذاب است و آن اندیشه است که خیلی در کنار الفاظ تاثیر میگذارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در پاسخ به این پرسش که با توجه به آنکه گفته میشود هر متن ادبی بینظیر بوده و ویژگیهای خود را دارد که با متن دیگری قیاسناپذیر است، آیا میتوان قرآن را معجزه دانست؟ گفت: ما اگر اعجاز را تنها در حوزه لفظ در نظر بگیریم همین است و هر متنی ویژگیهایی دارد که تقلیدپذیر هم نیست، هر چند در نقد ادبی جدید خیلی حرکت شده است به سمت معیارهایی که کاملا اندازهگیری بشود، اما باز هم توان این را که بتوانیم متون را مورد داوری قرار بدهیم نداریم و هر متنی خصوصیات خود را دارد.
امیر احمدنژاد
وی افزود: اگر ما وارد معیارهای محتوایی بشویم، چنین نیست. شما اگر شعر حافظ را تحلیل کنید، حوزههای اندیشهای آن با همه عمق و جذابیت محدود است. در متنی مثل مثنوی با اینکه لفظش روان است و از آرایههای ادبی کمتر استفاده کرده، محتوایش شما را بیشتر از حافظ شگفتزده میکند. در قرآن کتابی مثل مثنوی این خارقالعاده بودن بسیار فاصله دارد و دلیلش خضوعی است که حافظ و مولانا به قرآن دارند در مقابل این کتاب متواضع است و این تواضع در مقابل لفظ صرف نیست بلکه در خصوص محتوایی است که برای اندیشهمندان همیشه جذاب بوده است؛ والا هیچ لفظی به صورت قاطع نمیتواند اعجاز و معجزه تلقی شود بدون توجه به محتوا. بلکه اگر ما محتوای سخیفی را با لفظ عالی ارائه بدهیم جذاب نیست و مورد توجه قرار نخواهد گرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در پاسخ به این پرسش که آیا در خصوص اعجاز علمی این مسئله تنها مورد پذیرش فهم دینی است و یا فهم غیردینی نیز آن را میپذیرد و آیا وجود پیشفرض دینی در فهم این اعجاز ضرورت دارد و یا خیر؟ گفت: به نظرم با تعمق خوب، هر کسی میتواند اذعان کند که این اندیشهها زاییده فکر بشر عادی نیست و این حتما منشا وحیانی و الهی دارد، اما طبیعتا ما نمیتوانیم خود را از پیش فرضها منفک کنیم، اما از زاویه فرادینی با نگاهی دقیقتر این مسئله قابل گفتگو و بررسی است.
وی ادامه داد: مسلمانان کوتاهی گستردهای داشتند که اندیشههای قرآنی را در مقایسه با جریان اندیشهای جاری که در عالم است ارائه دهند و اینها را به بحث و گفتوگو بگذارند تا فخامت این اندیشهها معلوم شود.
احمدنژاد در پاسخ به این پرسش که تا چه میزان یک غیرمسلمان به اعجاز قرآن اذعان میکند و به آن ایمان میآورد؟ گفت: بسیاری تغییر دین داشته و جذب قرآن شدهاند و مسلمان شدن کشورهایی مانند ایران به آن باز میگردد که تحت تاثیر قرآن قرار گرفتهاند، اما اصولا تغییر دین مسئلهای است که خیلی میسر نیست و در عالم خارج و معمولا انسانها به دین در حوزه سبک زندگی نگاه میکنند و باورها مدام مورد بازبینی قرار نمیگیرد و اگر مصلحی در جایی حرکت دهد انسانها نگاه عمیقتری میاندازند. به گمان بنده که دل در گرو قرآن دارم، اگر از یک نگاه به دور از پیش فرض نگاه شود، این فوقالعاده بودن نشان داده میشود و در ترکیب لفظ و معنای فاخر میتواند هر کسی را تحت تاثیر قرار دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه برخی معتقدند که در حوزه علوم انسانی و طبیعی قرآن اعجاز دارد، این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟ گفت: من این را یک بحث انحرافی میدانم، اینکه ما برداشتهای ناقصی در یک حوزه بکنیم و اصرار بورزیم که این معجزه است و این محل مشکل است. آنچه از نظر من مهم است، این است که ما مجموعه از اندیشههایی قرآنی را مورد بحث قرار بگذاریم و آنها را به عمل بسپاریم و راه نشان دادن فخامت محتوای قرآنی به بحث گذاشتن در کنار دیگر اندیشههاست و آنچه در قرون مختلف به عنوان اعجاز علمی مطرح شده است، مورد موافقت من نیست.
وی در پاسخ به اینکه بحث اعجاز قرآن در بعد هدایتی از نظر شما چه وضعیتی دارد؟ گفت: به نظرم این بحث هم بخشی از اعجاز حاصل ترکیب محتوا و لفظ است. خود قرآن نیامده اندیشههایش را به صورت نظاممند مطرح کند، چون تحت تاثیر گذاشتن مد نظر بوده و قرآن در ناخودآگاه انسان با قصهها و مطالب دیگر تاثیر میگذارد.
احمدنژاد در پایان گفت: زیبایی قرآن به تغییر زمانها، بردن انسان به زمانهای دیگر و استفاده از افعال گذشته برای آینده و افعال آینده برای گذشته و استفاده از الفاظ متناسب برای یک معنا، انسان در جریانی قرار میگیرد که در ناخودآگاه به زیست اخلاقی متوجه میشود، نگاه به هستی و انسان را اصلاح میکند و من با کلیت این نگاه هدایتی موافق هستم.