روزنامه جوان نوشت: رضا درمیشیان اخیراً در جریان نمایش فیلم تازه از توقیف درآمدهاش با نام «عصبانی نیستم» مدعی شده که فیلمسازی غیروابسته است و از جیب مردم فیلم نمیسازد! جالب است که او برای ساخت فیلم لانتوری که شکایت آمنه بهرامی، مشهورترین قربانی اسیدپاشی در ایران را درپی داشت از بنیاد سینمایی فارابی وام 300 میلیونی گرفته است!
خيليها جمله «من فيلمساز غيروابستهام» درميشيان را كنايهاي به جمله معروف «من فيلمساز وابسته ام» ابراهيم حاتميكيا ميدانند اما حقيقت ماجرا آن است كه اتفاقاً رضا درميشيان در نسبت با حاتميكيا به لحاظ سياسي همواره گرايشات پررنگ تري از خود بروز داده و از وابستگيهاي سياسي و اقتصادي آشكار و عيان بيبهره نبوده است.
حاتميكيا كسي است كه در كوران فتنه 88 درباره آن حوادث فيلم ساخت و فيلمش تا به حال در توقيف مانده و بيترديد فيلم او به لحاظ سينمايي از «عصباني نيستم» رضا درميشيان قابليتهاي بالاتري دارد اما همين ابراهيم حاتميكيا وقتي فيلمي درباره يكي از اصليترين موضوعات گريبانگير كشور ميسازد ادعاي مستقل بودن نميكند. همين حاتميكيا هرگز به خاطر بيش از هشت سال توقيف فيلم گزارش يك جشن مظلوم نمايي نميكند و ژست مستقل بودن نميگيرد. اگر قرار بر پز مستقل بودن باشد حاتميكيا در مقايسه با درميشيان استحقاق بيشتري دارد. در هيچ كجاي جهان ساخت آثار بيگ پروداكشن بدون حمايتهاي خاص امكانپذير نيست. اساساً فيلمسازي كه در جهت منافع ملي كشورش به ساخت يك پروژه سنگين ورود ميكند اگر در جذب مخاطب عام موفق و سربلند بيرون بيايد دين خود را به كشورش اداكرده است اما نسبت «عصباني نيستم» رضا درميشیان با منافع ملي كشور دقيقاً چيست؟
كمترين آورده يك اثر سينمايي ميتواند اين باشد كه بدون عبور از خط قرمزهاي اخلاقي و تربيتي مخاطبانش را سرگرم كند. به لحاظ مثبت الهامبخش باشد، به جامعه اميد، اخلاق، مهرباني، گذشت، ايثار، انسانيت، معنويت و... تزريق كند. عصباني نيستم نه تنها هيچ كدام از اين كارکردها را در نسبت با مخاطب ندارد بلكه به شدت تزريق كننده بداخلاقي، آنارشيسم، نااميدي و بيثباتي است؛ فيلمي كه با خانواده و كودكان به هيچ وجه نميتوان آن را ديد و ارجاعات سياسي گل درشتش آن را به اثري شبه روشنفكرانه و ضد اجتماع تبديل كرده است.
مستقل بودن، مردمي بودن و غيردولتي بودن و در عين حال از امكانات دولتي استفاده كردن و فيلم ضدمردمي ساختن يكي از پوپوليستيترين گرايشاتي است كه در عالم هنر و سينما بروز و ظهور دارد. برخلاف ژست مردمي بودن كه كارگردان عصباني نيستم آن را به نمايش ميگذارد و سعي در مظلومنمايي دارد اساساً فيلمهاي او نشان داده كه نسبت معكوسي با جنبههاي مردمپسند سينما دارد؛ آثاري كه در قصه گويي همواره لنگ ميزند، از سكانس هايي غير منسجم تشكيل شده كه منطق روايي سستي دارند، ضمن اينكه نوعي آنارشيسم افراطي در همه آنها غيرقابل انكار است؛ آنارشيسمي كه مخاطب عام را به شدت پس ميزند و بيش از همه ميتواند مخاطب خاص سينما را با گرايشات خاص درگير كند. عصباني نيستم به بركت تبليغات و جو رواني حاشيهاي در آغاز اكران احتمالاً با يك موج در فروش روبهرو شود و به طور طبيعي پس از چند روز از اكران و فروكش كردن تب آن در گيشه نشان خواهد داد كه به اصطلاح چند مردِ حلاج است و تا چه اندازه مردم حاضرند براي تماشاي آن هزينه كنند.
درباره سخني كه مدعي است از جيب مردم فيلم نميسازد هم در واقع پوپوليسم فوران ميزند. حامي مالي بزرگتر آقاي درميشيان شاهزاده قطري حامي داعش از آب درآمد. حامي مالي مستقل غيردولتي غيرحكومتي فيلمهاي آقاي عصباني نيستم هم زياد پشت ماه نخواهد ماند. همين روزها آقاي من عصباني نيستم داور جشنواره استراليايي فيلمهاي ايراني است.