bato-adv
کد خبر: ۳۵۶۴۹۷

مطهری به نژادپرستی اعراب فاتح ایران توجه نکرده است

پورحسن معتقد است که مطهری نژاد‌پرستی، غارت‌ها و کشتار اعراب در دوره اول را مورد توجه قرار نمی‌دهد. دشمنی ایرانیان با تازیان و اعراب صرفا به دلیل تحریکات غربیان و مستشرقان نیست.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۵ - ۳۱ فروردين ۱۳۹۷

ایکنا نوشت: قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی ۲۹ فروردین در سمینار بازخوانی «خدمات متقابل اسلام و ایران»، نقد روایت مطهری از ناسیونالیسم ایرانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی کرد.

مطهری به نژادپرستی اعراب فاتح ایران توجه نکرده است

پورحسن در آغاز سخنانش با عنوان «تحلیلی بر کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام» گفت: دوره‌ای که مطهری دست به ۹سخنرانی در فاصله سه ماه در سال ۱۳۴۷ شمسی در باره نسبت ایران و اسلام می‌زند، دوره پراهمیتی است. هفده سال قبل مرحوم زرین‌کوب کتاب دو قرن سکوت را نوشته بود. احمد کسروی حدود چهل سال قبل در این باره هم کتاب نوشت و هم در مجله پیمان و پرچم مطالبی نوشته بود که هر دو را متذکر خواهم شد.

وی ادامه داد: اعراب در جنگ شش روزه از اسرائیل شکست خورد و بلافاصله تحلیل شکست عربی‌گری و پان‌عربیسم شکل گرفت. تا پیش از آن جریان‌های ملی‌گرایی در ایران و ترکیه و کشورهای اسلامی بعنوان جریانی موثر و نجات دهنده تلقی می‌شد. اکثر اعراب مسلمان در درون تساوی اسلام و عربیت قرار داشته که با روی کار آمدن جمال عبدالناصر و پیروزی گروه‌های ناسیونالیسم و پان‌عربیسم در مصر و سوریه و لیبی، این گرایش گسترش یافته بود.

پورحسن افزود: در ایران نیز جریان‌های ملی‌گرایی به پیروزی‌هایی دست یافته و نهضت ملی شدن صنعت نفت مهمترین آن بود. مخالفت با سیطره انگلستان و نفوذ آمریکا سبب شد که ناسیونالیسم ایرانی گسترش یافته و این جریان اسلام را مساوی با عربیت تلقی کرده و ایران را در برابر اسلام قرار می‌داند. نوشتن کتاب دو قرن سکوت و چند اثر دیگر توسط زرین کوب مانند تاریخ ایران بعد از اسلام، بامداد اسلام‌، کارنامه اسلام سبب رایج شدن این دیدگاه شد که ورود اسلام به ایران چیزی جز غلبه عربیت نبوده و ورود اعراب به ایران همان کشتار و غارت و کتابسوزی بوده و با آمدن اعراب یا اسلام، تمدن ایران از بین رفت. از این‌رو باید به درستی التفات داشت که کتاب خدمات متقابل را نمی‌توان بدون فهم دقیق این جریان‌ها و حوادث و بطور خاص بدون خواندن کتاب دو قرن سکوت، خواند و تحلیل کرد.

ساختار کتاب خدمات متقابل

وی ادامه داد: مطهری در مقدمه چاپ نخست تاکید دارد که کتاب حاضر پاسخ به سه پرسشی است که مهمترین پرسش‌ها درباره ایران و اسلام است، اول پرسش مفهوم ایران و ملت ایرانی و نسبت آنها با اسلام، دوم پرسش سهم ایرانیان در بسط و گسترش اسلام و ظهور دادن تمدن اسلامی و بالاخره سهم اسلام در شکوفایی ایران. مطهری گوید کتاب به این سه پرسش پاسخ می‌دهد و مطالب آن تفصیل و تکمیل ۹سخنرانی در طول سه سال بود.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: مطهری می‌نویسد در طول اقامتم در تهران تاکنون (از ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۷) ندیدم هیچیک از سخنرانی‌هایم تا بدین حد مورد استقبال قرار بگیرد. علت استقبال خود موضوع بود یعنی مسئله ایران و اسلام برای مردم اهمیت داشته است. مطهری می‌گوید مسئله اسلام ایران از جانب مستشرقان و برخی از تاریخ‌نویسان ایران، تحریف شده و بیشتر بر صرف ایرانیت و تقابل با اسلام متمکز بوده و اسلام را مساوی با عربی بودن دانسته و بر زدودن گرایش‌های اسلامی به بهانه عربی بودن و مخالف ایرانی بودن اصرار داشتند. وی می‌گوید این مسئله بدرستی مطالعه نشده است. مطهری در اسفند ۱۳۵۶ که مقدمه‌ای را بر چاپ هفتم کتاب می‌زند می‌گوید پس از ۸ سال که چاپ این اثر به چاپ هفتم رسیده، طبقات «فقه و فلسفه و عرفان» را بدان افزودم. این بخش که حدود ۲۲۰ صفحه است به طبقات این نحله‌ها می‌پردازد و سهم متفکران ایرانی در علوم مختلف در تمدن اسلامی و پایه‌گذاری آنها توسط ایرانیان را بررسی می‌کند. در آخرین مقدمه‌ای که قبل از شهادتش در آبان ۱۳۵۷ بر کتاب فوق می‌زند باز اضافاتی به کتاب می‌افزاید که مهم‌ترین آن فصل ۴۷ کتاب با عنوان «کتابسوزی ایران و مصر» است. مطهری می‌گوید جایش در این کتاب خالی بود.

وی با بیان اینکه مطهری در مقدمه اصلی کتاب تصریح دارد غالبا کسانی که در مسائل مشترک اسلام و ایران سخن گفتند یا اطلاع کافی نداشتند یا انگیزه‌ای غیر از تحقیق محرک آنها بوده است، گفت: این مسائل درست طرح نشده است. مطهری می‌گوید می‌خواهد حقیقت مطلب را بررسی کرده و از غرض‌ورزی‌های نادرست پرهیز کند. مطهری در ذیل روشنفکران و محققان ایرانی، از دو قرن سکوت نام می‌برد. در لابلای کتاب و نیز در پایان کتاب به دو قرن سکوت اشاره کرده و دیدگاه‌های زرین‌کوب در باره ایران و اسلام را نقد می‌کند. مطهری می‌نویسد عجبا! می‌گویند در طی این دو قرن زبان ایرانی خاموشی گزیده بود و ایرانی سخن خویش جز بر زبان شمشیر نمی‌گفت! مطهری بر خلاف زرین‌کوب گوید ایرانیان با یک ایدئولوژی جهانی و انسانی آشنا شدند و شاهکارهای علمی و زبانی آفریدند. این دو سه قرن دوره‌ای است بسیار جالب توجه و مهم و از این حیث عدیم النظیر است، امتزاج ادوار قدیم و جدید است دوره تحول آداب و تطور مراسم و سیر عقاید و افکار است و به هیچ وجه دوره رکود و سکون یا مرگ نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: می توان دو رهیافت را در باره این دو اثر بررسی کرد: نخست پاسخ به کتاب دو قرن سکوت مرحوم زرین کوب و دوم اثری است مستقل در باره مهم‌ترین پرسش‌ها در باره ایران و اسلام .

وی تصریح کرد: دو قرن سکوت در سال ۱۳۳۰ چاپ شد. زرین کوب در مقدمه ای که در ۱۳۳۶ بر چاپ هفتم این کتاب نوشته به این سوال پاسخ داده که چرا نام کتاب را «دو قرن سکوت» گذاشته است. وی می‌نویسد برای چه نام این کتاب را که سرگذشت دو قرن از پرماجراترین تاریخ ایران است را دو قرن سکوت گذاشته‌ام و نه دو قرن آشوب و غوغا؟ پاسخ من این است که اگر کتاب مرا از سر تا آخر با دقت و حوصله کافی خوانده باشید جواب خود را می‌یابید. با این همه در باب نام جدید این کتاب شاید مناسب بود نام تازه‌ای اختیار کنم .

پورحسن افزود: کتاب خدمات متقابل را نباید در ذیل دو قرن سکوت جای داد اشتباهی که بسیاری مرتکب شدند. پرسش های زرین‌کوب با مطهری در ایندو اثر متفاوت است . زرین‌کوب از نحوه ورود اعراب به ایران و فروپاشی حکومت ایرانی و نظام اجتماعی ایران پرسش کرده و تباهی وضع ایران در دویست سال نخست را متوجه حمله اعراب می‌داند و به همین روی از ایران باستان و در مقابل اعراب دفاع می‌کند و تنها بررسی توصیفی تاریخی انجام می‌دهد اما پرسش مطهری نوع پیوند اسلام و ایران و نه اعراب و ایران است. مطهری می‌پرسد چرا ایرانیان به تدریج به اسلام گرایش پیدا کردند و توانستند با توجه به فطری بودن دین اسلام و دفاع آن از عدالت و برابری و حق انسانی مورد توجه ایرانیان قرار گرفته و ملت ایران بتواند در پرتو دین اسلام به شکوفایی رسده و تمدن بزرگی را ظهور داده و پایه گذاران و پیشتازان علم و تمدن شوند.

وی با بیان اینکه مطهری اشتباه رایج یعنی تساوی اسلام و اعراب را مهلک و انحراف و اشتباه می‌داند، گفت: وی می‌گوید ایرانیان علیرغم مبارزه با خلافت و تازیان، اسلام را پذیرفتند. می‌توان گفت گفتگوهای زرین‌کوب و مطهری نقش مهمی در تعدیل نظرات هر دو داشته و نقد تند مطهری به ملیت و ایران باستان تا حدی فرو کش کرده و زرین کوب در بامداد اسلام و کارنامه اسلام از مساوی تلقی کردن تازیان و اسلام دست می‌کشد. قصد من این است تا با روش علمی و بی‌طرفانه کتاب خدمات متقابل را بخوانم‌، نقدهای وارد بر آن را متذکر شوم و به همین نحو اشکالات بر دو قرن سکوت را بررسی کنم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: کتاب خدمات متقابل دو مزیت اساسی دارد که تاکنون به این مهم کمتر توجه شده است. اهمیت نخستین آن این است که می‌توان به نحو بنیادین میان دین اسلام و اعراب تمایز قائل شد. اگر حتی در همین زمان هم بررسی کنیم، می‌بینیم نظریه غالب در میان محققان عرب این است که اسلام چیزی غیر از عربی بودن نیست. الجابری در سه اثرش از جمله جدال کلام و فلسفه و عرفان و نیز نقد عقل عربی تاکید دارد که قرآن همان عربی بودن است. این دیدگاه متاسفانه در میان مستشرقان رایج است به نحوی که از تمدن و فلسفه و دانش اسلامی با عنوان غربی یاد می‌کنند. این امروزه یک مناقشه اساسی است.

وی تصریح کرد: مزیت دوم کتاب این است که توجه بنیادین به نقش متفکران و اندیشمندان ایرانی در ظهور دادن علم و تمدن اسلامی دارد. مطهری با واقع‌بینی تاریخی و نه صرفا دفاع، دستاوردهای متفکران ایرانی در دانش‌های مختلف را بررسی کرده و ایرانیان را پیشتازان و پایه گذاران بسیاری از دانش‌ها معرفی می‌کند. تاسیس فلسفه، کلام، فقه، تفسیر، تدوین جوامع حدیثی، طبیعیات و جبر و ریاضیات و طب و … از سوی ایرانیان صورت گرفته و مطهری در این اثر به بررسی تاریخی و تحلیلی آن می‌پردازد.

پورحسن افزود: اما نقدهای مهمی نیز به این اثر به طور خاص و دیدگاه مطهری درباره ایران و ملیت وارد است. نقد اول این است که مطهری مطالعه دقیقی از تاریخ ایران باستان ندارد و بدون دلایل قابل دفاع ایران باستان را مساوی با سلطنت و پادشاهی می‌گیرد. از این حیث به طور کلی دست به نقد ایران می‌زند. من در تفسیرهایی که از ایران و ایرانشهری و خرد ایرانی دادم، تاکید دارم که مطهری به دلیل مطالعه ناکافی در این باب دچار اشتباهاتی شده است. مطهری تحلیل درستی از هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان ندارد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: نقد دوم این است که مطهری در بسیاری از نوشته‌های خود تفسیر نادرستی از ملیت می‌دهد و تصریح دارد که ملی‌گرایی در تعارض با موازین اسلامی داشته و غیر اخلاقی است. امروزه این موضوع مهمی است و مناقشه میان آقایان ملکیان و طباطبایی نشان از اهمیت این بحث در دوره کنونی است. گر چه مطهری در مواردی می‌گوید البته در جاهایی که ملی‌گرایی سبب خدمت به جامعه می‌شود، ستوده است. به نظر می‌رسد غلبه جریان ناسیونالیسم در ایران آن روز در مقابل با جریان اسلامی و جریان پان‌ترکیسم و پان‌عربیسم یکی از دلایل گرایش مطهری به این رویکرد شده است.

پورحسن در پایان گفت: نقد سوم این است که مطهری نژاد‌پرستی، غارت‌ها و کشتار اعراب در دوره اول را مورد توجه قرار نمی‌دهد. دشمنی ایرانیان با تازیان و اعراب صرفا به دلیل تحریکات غربیان و مستشرقان نیست. رفتار تازیان و غارت آنها و نابود کردن سرمایه‌های میراثی و علمی ایرانیان دلیل مهمتری است که مطهری از بررسی آنها غفلت دارد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین