کریم حسینی؛ رئیس پلیس راه کشور در مصاحبهای اعلام کرده که در ایام تعطیلات نوروزی امسال، ۷۰۰ نفر از هموطنان در سوانح رانندگی جان خود را از دست دادند و بیش از ۴ هزار و ۳۰۰ نفر هم مجروح شدند؛ او اعلام کرده که عمدهترین دلیل بروز سوانح رانندگی منجر به این خسارتهای جانی، سبقتهای غیرمجاز در جادههای دوطرفه، انحراف به چپ و خستگی و خواب آلودگی در آزادراهها بوده که همه آنها ذیل عامل خطای انسانی تقسیم بندی میشوند.
رئیس پلیس راهنمایی و راننگی در عین حال افزوده که بیشترین خسارت متوجه خودروهایی بوده که کیفیت خوبی نداشتهاند، فاقد بدنه مستحکم بوده اند و سیستم ایمنی آنها به اندازه کافی پیشرفته نبوده است؛ ولی در نهایت عامل انسانی بیشترین سهم را در بروز سوانح جادهای دارد همچون میانگین جهانی که در آن بین ۵۰ تا ۶۰ درصد عامل سوانح مربوط به خطای انسانی است و مابقی آن به خودرو و جاده مربوط میشود.
واقعیت این است که در کشور ما همواره بیشتر نهادها و سازمانها عادت به کلی گویی پیدا کرده اند و در هنگام بروز هر حادثه ای، میبینیم که به سرعت یک عامل را به عنوان دلیل سانحه معرفی کرده و پس از فروکش کردن تب جامعه، به سرعت ماجرا به بوته فراموشی سپرده میشود؛ در موضوع تصادفات رانندگی هم، بیشتر نهادهای ذیربط در واقع توانسته اند در پس این سال ها، به خوبی در افکار عمومی این موضوع را جا بیندازند که خودروها مقصر اصلی تصادف و مرگ و میر در کشور هستند و به نظر میرسد هیچ گزارش کارشناسانه و دقیقی حتی اگر مدتها به طور مستمر تکرار شود، نتواند این ذهنیت را به طور کامل از جامعه دور کند.
اگر در این کشور آمار تصادفهای رانندگی و خسارات جانی و مالی ناشی از آن بالا است، نمیتوان بهراحتی و برای سلب مسئولیت و به قول عامیانه، از سر باز کردن، خودروها را مقصر معرفی کرد و سایر عوامل را نادیده گرفت؛ باید بپذیریم که بیشتر این تصادفها به دلیل خطاهای انسانی رخ میدهد که مشکلات و نارساییهای فرهنگی، استفاده ناصحیح از خودرو، عدم آموزش صحیح به رانندگان و تبدیل شدن جریان صدور گواهینامه از یک فرایند آموزشی به یک فرایند تجاری از جمله عوامل آن است.
وقتی رئیس پلیس راه ایران به صورت کاملا شفاف، خطاهای انسانی را عامل اصلی بروز تصادفات معرفی میکند، این موضوع را باید به عنوان یک تلنگر در نظر گرفت و نهادها و دستگاههای مسئول نظیر آموزش و پرورش، مراکز آموزشی، صدا و سیما، رسانهها و حتی فضای مجازی را بیش از گذشته به کار گرفت تا سطح مهارت و دانش عمومی جامعه در این بخش ارتقا یابد.
متاسفانه به نظر میرسد در این زمینه کوتاهیهای فراوانی وجود دارد و جامعه ایرانی با محرومیتهای آموزشی بیشماری رو به روست.