
بازی دربی حدود ۳۵ دختر و زن بازداشتی داشت که پلیس به بهترین نحو و با برخوردی کاملا دوستانه ساعاتی مهمان شان بود و بعد از دربی آنها را به خانههای شان فرستاد.
به گزارش خبرآنلاین، بازی دربی ۸۶، بازی متفاوتتر از همیشهای بود برای خانواده ها. مسابقهای که در آن به خاطر حضور رئیس فیفا، وزارت ورزش بر اساس قولی که در ابتدای دولت داده بود، تلاش زیادی کرد تا این حصار ورود بانوان به استادیومهای فوتبال شکسته شود.
آنها حداقل میخواستند بتوانند حقی که یک دهه شده به ناحق از دختران خبرنگار سلب شده را به آنها برگردانند. حقی که پیش از این و در همه سالهایی که ورود به ورزشگاهها برای بانوان ممنوع بود، به دلیل مسئولیت کاری دختران خبرنگار، برای شان محدودیتی وجود نداشت، اما بعد از آن مکاتبه احساسی محمود احمدی نژاد برای آزادی بی قید و شرط ورود خانمها به ورزشگاه، از این خانمهای خبرنگار هم سلب شد و در روز دربی درحالی که ۱۱ آی دی کارت دخترانه صادر شده بود تا شاید این دخترها بتوانند برای انجام ماموریت شان به تماشای بازی بنشینند، این اجازه محدود هم با فشار مسئولین تامین امنیت بازی از آنها سلب شد.
دولت نتوانست حصار ورود بانوان را بشکند، اما تمام اخباری که در رسانهها و فضای مجازی در این باره منتشر میشد، درباره ورود بانوان بود. درباره اینکه ورزشگاه جایی خانوادگی است. از کنفرانس خبری اینفانتینو با وزیر تا استودیوی پخش شبکه سه برای دربی در این باره بحث شد. تلویزیون پخش زنده مصاحبه وزیر را به دلیل پرسش سئوالی درباره بانوان قطع کرد، اما پیروز قربانی کارشناس بازی خیلی صریح گفت: فوتبال فستیوالی است که باید خانوادگی به تماشایش نشست.
این ها، اما همه خارج از محدوده آزادی بودند. ورزشگاه، اما دخترانی را به خود تجربه کرد که آمده بودند برای رسیدن به چیزی که حقش میدانند، اما هنوز زیرساختهای قانونی اش آماده نیست. یا به قول مسعود سلطانی فر، وزیر ورزش: «زیرساختهای فرهنگی و بستر فرهنگی آن فراهم نیست. ما مشکل امکانات برای بانوان نداریم، اما باید بتوانیم نهادهایی که مخالف هستند را قانع کنیم.»
دختران آزادی، اما میآیند برای اینکه بروند چیزی را ببینند که دوستش دارند. برای شان خیلی مهم نیست که چه مشکلاتی سر راه شان قرار میگیرد. این بار، اما مسئولان برقراری امنیت بازی هم در مقابل این حضور انگار زیر فشاری جدیتر بودند، چون سختتر گرفته بودند.
آنها غیر از ممانعت از ورود دختربچههای نرسید به سن تکلیف که همراه با پدران شان به ورزشگاه آمده بودند و با چشمانی اشکبار در این سنین کودکی، با بغض محدودیتی که دلیلش را درک نمیکنند، ناچار به بازگشت شدند و جایی در میان ضیافت پسرانه ۱۰۰ هزار پسری نداشتند.
گروههای دیگر، اما آنهایی بودند که برای حضورشان، طعم بازداشت را هم چشیدند. یک گروه حدودا ده نفره از فعالان ورود بانوان به ورزشگاهها که با پوششهای دخترانه رفته بودند تا وارد ورزشگاه شوند. میرشان همان در غربی بود و همان جا پلیسهای بانوان خواستار بازگشت شان شدند و به گفته خود آنهایی که دقایقی بعد بازداشت شدند، برخورد ابتدایی خانمهای پلیس با آنها خیلی متین بوده و گفتند اگر نروند خانههای شان ممکن است بازداشت شوند.
آنها هم محل را ترک میکنند و در مسیر رفتن به سمت کمپ تیمهای ملی و دور شدن از ورزشگاه بودند که گروه دیگری از لباس شخصیها، مانع از رفتن شان میشوند و برخلاف میل تیم پلیس برگزاری بازی، حکم به دستگیری این دختران داده میشود. یعنی پلیس در ابتدا تمام تلاشش برای ممانعت از برخورد سلبی با این دختران را میکند. نمیخواسته کسی را بازداشت کند و فرصت برای رفتن را هم در اختیارشان میگذارد، اما ...
گروه دیگر از بازداشت شده ها، اما دخترانی مبدل پوش بودند که این روزها تعدادشان خیلی زیاد شده است. آنهایی که به سیم آخر زده اند و دارند میروند و بازیها را میبینند. حدودا ده نفری از بازداشت شدهها هم از این طیف بودند. آنهایی که به گفته بازداشت شدهها، از دختر ۱۳ ساله تا زن ۴۰ ساله در میان شان بود. فقط در طول بازداشت، صورتهای شان را پاک کرده بودند و همان طور بدون استرس، بدون حتی قطرهای اشک و ترس برای مثلا دخترک ۱۳ ساله، برنامههای بعدی شان را هم مرور میکردند!
گروه بعدی، اما دخترانی بودند که نه جنبه فعالیت مدنی برای خود قائل بودند و نه مثل این مبدل پوشها برای سد شکنی حاضر بودند. این گروه عشق فوتبالهایی بودند که پرچم به دست میآیند و تقریبا در همه دربیها در اطراف ورزشگاه هستند. آنها هم در زمانی که پلیس مامور به برخورد شده بود، به بازداشتگاه موقت آورده شده بودند.
چند ساعتی در برخورد مناسب نیروهای تامین امنیت بازی، این دختران نگه داشته شدند و بعد بر اساس اعلام وزیر کشور، همگی به خانههای شان برگشتند.
بی شک در این بین، این نه پلیس است که مانع ورود بانوان میشود و نه وزارت ورزش. آنها مامور به انجام مسئولیت هستند. این چالش، اما همچنان به دلیل عدم تشریح صحیح درباره مزایای تماشای فوتبال خانوادگی به نهادهای ذی ربط، به بحرانی برای کشور بدل شده است که اگر همین حالا خودمان حلش نکنیم، دوباره بهانهای خواهد شد در دست نهادهایی بین المللی، چون فیفا، نهادهای حقوق بشر و دشمنان همیشگی ایران خارج از مرزها. آنها که خیلی ساده از این ابزار به عنوان چماق در والیبال لیگ جهانی علیه مان استفاده میکنند.
بدون شک اینفانتینو و تیم همراهش در بازگشت از ایران، مسئله محدودیت حضور بانوان را به عنوان یک ابزار علیه ما، بیش از قبل استفاده میکند و حالا که دیگر عربستان هم این حصر را برداشته، ما به عنوان تنها کشور دارای محدودیت در این زمینه، با فشارهایی مضاعف روبرو خواهیم بود.
این چیزی است که نیاز به تدبیر مسئولان ارشد کشور دارد. بی تردید همان مسئلهای است که مسعود پزشکیان درباره اش گفت: «باید ما مسئولان کمی جدیتر در این زمینه وقت بگذاریم. زیرساخت هایش را فراهم کنیم و برویم با مسئولان ارشد مذهبی هم صحبت کنیم. فقه ما فقهی مترقی است و این مسئله را با اجتهاد و احکام ثانویه شرعی میتوان حل کرد.»
باشد که این درایت در دل مسئولان این دولت و این مجلس ایجاد شود تا به قولی که در روزهای تبلیغات انتخاباتی برای حل مسئله ورود بانوان به ورزشگاهها داده اند عمل کنند و دربی ۸۶ آخرین دربی پسرانه آزادی باشد.
از فشحها و حرفهاي زشت در استاديوم
واقعا جاي بانوان نيست ؟
مگر ؟//
وقتی دولت ما حتی قادر به این نیست که وعده های خود درباره ورود زنان ایران را به
ورزشگاه محقق کند
یعنی نمیگذارند که این کار بشه،
در حالی که ورودزنان دیگر کشورها به ورزشگاه های ما آزاد است
زمانی که سیمای بنا بر یک حق موهوم صحبتهای وزیر مارا
قطع میکند
چه دلیلی دارد که ما این دولت را درمسایل اجتماعی و اقتصادی کشور مقصر بدانیم؟