کمال اسعدی؛ ایران امروز نزدیک چند ماه هست در تاب تب زخمها حوادث طبیعی و غیر طبیعی میسوزد. و جز رنگ سیاه در مقابل دیدگانش ندیدهاست، اما آنچه که در دل ایران غلیان دارد خشونت و بغضهای فروخورده جامعه ایرانی است که روزهای سخت امروز را سختتر میکند.
نوع حوادث دی ماه گذشته و اتفاقات این چند روز همه نشان از یک خشونت پنهان در سطح جامعه دارد که از تبعیض نبود عدالت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی که نتیجه چندین سال در جامعه میباشد رنج میبرد؛ و زمانی که گروههای انحصارطلب و اقتدارگرا با توجه به منافع خود اجازه تغییرات توسط نیروهای تحولخواه را نمیدهد تا جامعه تغییر کند، این عدم تغییرات با انباشت بغضها و شکافهای موجود، باعث جامعه چندپاره ایران میشود.
بسته شدن راههای مسالمتآمیز باعث ایجاد فضای خشونت بین دو طرف و گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی میشود.از یک طرف نگاه طرفداران عدم تغییرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و از طرف دیگر گروههایی در جامعه که خواهان تغییرات و مطالبات چند ساله خود میباشد که در مقاطع مختلف سرخورده شده اند.
حالا در این بین هر حرکت کوچک در بین طرفین شعلههای نفرت و خشونت را ایجاد میکند؛ و خشونت، خشونت را باز تولید میکند که گاه شروع این جریان فضای خشونتطلبانه گستردهای در جامعه ایجاد میکند.
زمانی که تب خشونت بین گروهها بالا میرود نشان از بسته شدن فضای گفتگو و توافق بر سر مسائل کلان اجتماعی میباشد. سالهاست بزرگان اندیشه و دلسوزان، گفتگوی ملی و آشتی ملی را فریاد میزنند، اما گویا گوشی برای شنیدن نیست و باید هر لحظه و هر زمان منتظر موجی از اعتراض و خشونت در جامعه باشیم. چه خوب تا دیر نشدهاست به این راهکار ملی برگردیم و کریدور گفتگو را نبندیم که خون به خون شستن محال آمد محال.