نخبههای ما علاقهای به تحصیل در علوم پایه ندارند سالانه ١٨٠هزار نفر از افراد تحصیلکرده از ایران خارج میشوند تمام دانشکده های ایران به جز دانشکده های مدیریت زیان ده هستند
به گزارش شهروند، «صادرات» البته نه از نوع کالا و خدمات، بلکه اینبار ماجرای صادرات رایگان نخبه است، صادراتی که نه ارزش افزودهای دارد و نه درآمدی. آنگونه که گزارش صندوق بینالمللی پول میگوید ایران از نظر فرارمغزها رتبه نخست جهان را به خود اختصاص داده است.
آمارها نشان میدهد که سالانه تا ١٨٠هزار نفر از افراد تحصیلکرده از ایران خارج میشوند. طبق آمار رسمیگذرنامه در سال ٨٧ روزانه ١٥ کارشناسارشد، ٤ دکتر و ٥٤تا ٧٥ نفر لیسانسه از ایران خارج میشدند. حالا شرایط بدتر شده و تعداد تحصیلکردههایی که از ایران خارج میشوند تا چندین برابر افزایش یافته است. همین چند وقت پیش بود که رئیس پارلمان بخش خصوصی تهران نسبت به تبعات مهاجرت ١,٥میلیون ایرانی هشدار داد.
بخش خصوصی که به اذعان نایبرئیس انجمن مدیریت کیفیت ایران داغدار جذب نیروی متخصص است، حالا بیش از هر زمانی عملکرد نظام آموزش عالی را مورد انتقاد قرار میدهد. از بیکیفیتی دانشگاههای ایران گرفته تا هزینه سربار آنها برای اقتصاد. بیتوجهی به نیازهای بازار از دیگر انتقادات بخش خصوصی به عملکرد این نظام است.
فرامرز انتصاریان، رئیس انجمن مدیریت کیفیت ایران درخصوص عملکرد دانشگاههایی همچون شریف، امیرکبیر، علم و صنعت میگوید: این دانشگاهها همانند خط تولید ماشینی است که بهترین مواد اولیه را دریافت و بهترین خودرو را تولید میکند، اما محصول نهایی خود را رایگان صادر میکند. درواقع سالها منابع کشور را برای ایجاد ارزش افزوده برای دیگر کشورها هزینه کردیم. در چنین شرایطی نمیتوان گفت کدام دانشگاه ما باکیفیت است و کدام بیکیفیت.
فرشید شکرخدایی، نایبرئیس انجمن مدیریت کیفیت ایران هم معتقد است که در نظام آموزشی ما تعریف درستی از مشتری وجود ندارد. مشتری آموزش پرورش، آموزش عالی است و مشتری آموزش عالی خود همین نظام است. درحالی دانشگاههای ما با خطکش تعداد قبولیها در مقطع بعدی سنجیده میشود که در همه جای دنیا عملکرد دانشگاهها براساس متوسط درآمد فارغالتحصیلان آن ارزیابی میشود. البته او بر این باور است که شرایط برای فارغالتحصیلان رشتههای علوم پزشکی بسیار متفاوت است.
رشد بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهها
براســاس آخرين آمار مركز ملي آمار ايران، كشور ما حدود ٣ميليون و٣٦٠هزار نفر بيكار دارد كه يك ميليون و ٨٠٠هزار نفر آنها را افراد بين ١٥ تا ٢٩سال تشكيل میدهند؛ ميانگين سني خاصي كه پاي فارغالتحصيلان دانشــگاهها را هم به ميان میكشد. در سالهای اخير با توجه به افزايش ظرفيت دانشگاههای كشور و آســان شدن تحصيل در مدارج بالای علمي، تعداد دانشجويان نيز با رشد چشمگيري همراه بوده و در مقايسه با يك دهه اخير بيش از دو برابر شده و به رقم ٥ ميليون نفر رسيده است. این رشد اما در شرایطی حاصل شده که آمارها از افزایش تعداد فارغالتحصیلان بیکار در کشور خبر میدهد. شکرخدایی در اینباره میگوید: دانشجویان ما برای بازار کار تربیت نمیشوند. لیسانس تربیت میکنیم که فوق لیسانس بخواند. فوق لیسانس تربیت میکنیم که دکترا بخواند و دکتراهایمان را برای عضویت هیأت علمی آموزش میدهیم. در این پروسه صنعت و نیاز بازار کار هیچ جایگاهی ندارد.
٨٠درصد داوطلبان علاقهمند به تحصیل در ٢٠ رشته
حدود نيمي از دانشجویان در رشتههای علوم انساني درس میخوانند و ٣٠درصد نيز رشتههای فني را انتخاب كردهاند. به گفته مســئولان وزارت علوم، ٨٠درصد جمعيت داوطلبان كشور تنها در ٢٠درصد رشتهها علاقهمند به ادامه تحصیل هستند که در صدر آن پزشکی و سپس رشتههای مهندسی برق، کامپیوتر، عمران و رشتههای حقوق و روانشناسی قرار دارد. علت اين انتخابها، در كنار علاقه، دستیابی به بازار کار مناسب اعلام میشود.
حفاظت محیطزیست بیکارترین رشته تحصیلی
با اين حال آخرين بررسيها نشان میدهد، رشتههای علوم رايانه با٤٠ و معماري و ساختمان سازی با ٢٦درصد فارغالتحصيل بيكار در رتبههای دوم و چهارم بيكارترين رشــتههای كشور قرار دارند درحاليكه بسياري از دانشــجويان، علاقهمند به تحصيل در رشتههایی نظير كامپيوتر، معماري و عمران هستند. رتبه نخست بيكارترين رشتهها به حفاظت محيط زيست با ٤٩درصد اختصاص دارد. نایبرئیس انجمن مدیریت کیفیت در این خصوص میگوید: پذیرش دانشجو در ایران براساس نیاز بازار کار صورت نمیگیرد همین مسأله موجب شده که فارغالتحصیلان برخی از رشتهها بیش از نیاز واقعی کشور باشد. مگر ما چه تعداد فارغالتحصیل برای رشتههای همچون محیطزیست نیازداریم.
آموزشگاههای کنکور رقیب صنعت شدند
بهترين آمار نيز از آن خدمات پزشــكي با ١٩ و رياضيات و آمار با ١٨درصد است. فارغالتحصیلان رشتههای علوم پایه اما درحالی کمترین نرخ بیکاری را از آن خود کردهاند که به اذعان فعالان بخش خصوصی بیشتر فارغالتحصیلان این رشتهها به جای صنعت، راهی آموزشگاههای کنکور شدهاند. آموزشگاههایی با گردش مالی ٨ میلیاردی كه توانستهاند حقوقهای میلیونی برای مدرسان خود در نظر بگیرند، حالا بسیاری از نخبههای رشتههای علوم پایه را جذب خود کردهاند. شکرخدایی معتقد است: فارغالتحصیلان این رشتهها از کارکرد کاربردی علومی که یاد گرفتهاند، فاصله گرفتهاند.
درحالیکه این افراد میتوانند با انجام کارهای محاسباتی به بهرهوری و پیشرفت بیشتر بنگاههای صنعتی کمک کنند، اما برای این افراد در بازار کسب و کار هیچ جایگاهی در نظر گرفته نشده است. در بهترین حالت واحدهای صنعتی بزرگ بودجه ناچیزی در منابع خود را برای استخدام یک کارشناس علوم پایه اختصاص میدهند، اما همین بودجه اندک در واحدهای کوچک تقریبا صفر است. او با اشاره به حجم بالای تقاضا در رشتههای مهندسی و پژشکی، ادامه داد: متاسفانه نخبههای ما هنر و ادبیات فارسی و علوم پایه نمیخوانند و علاقهای به استخدام در آموزش و پرورش بهخصوص در مقاطع ابتدایی ندارند، ما گمان میکنیم هرکس که نخبه است باید پزشکی بخواند، باید مهندس شود درحالیکه علوم پایه پاشنه آشیل توسعه در هر کشوری محسوب میشوند.
کیفیت دانشگاههای ایران چطور است؟
کیفیت دانشگاههای ایران چطور است. سوالی که انتصاریان پاسخ متفاوتی برای آن دارد: «هیچ دانشگاه باکیفیتی در ایران نداریم. شاید فکر کنید که دانشگاههایی همچون شریف یا علم و صنعت باید کیفیت بالایی داشته باشند. اما مسأله اینجاست که دانشگاه صنعتیشریف در تبدیل دانشآموز به دانشآموخته بسیار خوب عمل میکند، اما محصول این دانشگاه درایران نمیماند و کارایی در اقتصاد و زندگی ما ندارد که نشان دهد این دانشگاه باکیفیت است یا بیکیفیت. مثل این است که شما بهترین مواداولیه را دریافت کنی، بهترین خودرو را نیز بسازی ولی درنهایت محصول نهایی را به صورت رایگان به دیگر کشورها صادر کنی.
دانشگاههای ایران زیانده هستند
«تمام دانشگاههای کشور به جز دانشکدههای مدیریت زیانده هستند و هزینه آموزش آنها بیش از درآمدشان است.» فرشید شکرخدایی معتقد است اگردرآمد حاصل از برگزاری دورههایی همچون MBA و نمونههای مشابه آن را کنار بگذاریم تمام دانشگاههای ما زیانده هستند. تا کی قرار است این دورهها را برگزار کنیم. بالاخره روزی عمر این دورهها در نظام آموزشی ایران به پایان میرسد.
ارتباط پزشکی با بازار کار
رتبه نخست پزشکی ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا و هفدهم در جهان از موفقیت جهانی ایران در این رشتهها حکایت میکند. موفقیتی که فعالان بازار ریشه آن را در ارتباط ایجاد شده بین دانشگاهها و بیمارستانها میدانند. رئیس کارگروه رقابت، خصوصیسازی و سلامت اداری اتاق بازرگانی ایران با اشاره به موفقیت نظام آموزش پزشکی ایران، گفت: پزشکانی که از دانشگاههای ما فارغالتحصیل میشوند شرایط بهتری از مهندسان و رشتههای علوم انسانی دارند. دلیلش این است که در نظام آموزش عالی، پزشکي با کار عجین است و بیمارستان جزو دانشگاه است.
به این معني که بازار کار با نظام آموزشی عجین شده و پیوسته است. این درحالی است که دانشگاههای رشتههای مهندسی هیچ ارتباطی با کارخانهها ندارند. این درحالی است که به اذعان رئیس انجمن مدیریت کیفیت ایران، در ژاپن شرکتهای بزرگ کارمندان خود را از کلاس ششم، هفتم هشتم و نهم انتخاب میکنند. نظام آموزش پزشکی ما همینطور است. در نظام آموزش پزشکی نیز تا حدودی وضع اینطور است. پزشکان و پرستاران در دوران تحصیل و دورههای آموزشی خود حقوق دریافت میکنند.او ادامه میدهد: این درحالی است که هیچ مدرسه حسابداری با شرکت حسابداری قرارداد ندارد و هیچ شرکتی هم حسابدار خود را از ١٦سالگی استخدام نمیکند.
در کشورهای غربی نظام آموزشی بهخصوص در دوران دبیرستان متمرکز بر مصرف و هدف است. بنابراین تعداد دروس در این دوره از ٥ درس فراتر نمیرود. وقتی دانشآموزی در رشته حسابداری تدریس میکند دروس مربوط به آن رشته را مطالعه ميكند و در سن ١٦سالگی هم قادر به انجام این کار و ورود به بازار کار است.
در واقع چون در این کشور تولید و نوآوری محلی از اعراب ندارد، رشته های فنی بیکارند. بخش خصوصی نحیف، وجود نهادهای نظامی فعال در صنعت و تولید که از معافیتهای خاص بهره مندند، وجود منابع و انرژی ارزان که توجیهی برای نوآوری و خلاقیت باقی نمی گذارد، مهمترین عوامل بیکاری فارغ التحصیلان رشته های فنی هستند. برعکس، چون پول نفت توسط دولت توزیع میشود، رشته های خدماتی و در رأس آنها پزشکی، بیشترین سهم را از خوان نعمت نفت می برند.
حدود پنج سال هست که سایت شما رو مطالعه می کنم، تیتر به این تاثیر گذار ندیدم (صادرات رایگان نخبه)