ایکنا نوشت: جلسه «سیری در صحیفه سجادیه» حجتالاسلام و المسلمین سیدعبدالله فاطمینیا ۲۶ دیماه در مسجد جامع ازگل برگزار شد.
فاطمینیا در شرح دعای ۲۶ صحیفه سجادیه گفت: این دعا برای همسایگان است. همسایه مستقلا بحثی است و ما در نهجالبلاغه داریم که پیامبر(ص) آنقدر سفارش همسایه را کرد که ما فکر کردیم او ارث میبرد، اما استثنائاتی نیز در این خصوص وجود دارد.
وی افزود: امام سجاد(ع) خواسته ولایت بر همسایه و دوستان سریان یابد و در خصوص ایشان نیز نافع باشد. اینجا مراد از دوستان، کسانی است که به حق ما عارف هستند. اینجا عارفین به حق ما شاید اشاره باشد که دوست داشتن به تنهایی کافی نباشد. اینها خاندان کریمی هستند و حتی امکان دارد غیرعارف را هم مورد عنایت قرار دهند. یکی از شرایط زیارت این است که فرد او را امام(ع) و متصل به غیب بداند. ما داریم که کسی در راه ائمه شهید شد، هر چند معتقد به امامت ایشان نبوده است.
این استاد اخلاق تصریح کرد: عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» در حالات احمد بنشعیب نسائی مطبی دارد، او یکی از مولفین کتب سته اهل سنت است. گفته شده است نسائی جامعتر از بخاری بوده است. نسائی وارد شام شد و دید که وقتی اسم امیرالمومنین(ع) میآید، شامیان انگار نمیشناسند، وی کتابی به عنوان خصائص امیرالمومنین نوشت که کتاب بسیار نفیسی است. اهل شام پرسیدند چرا برای معاویه ننوشتهای، پاسخ داد من دیدم اینجا امیرالمومنین(ع) غریبه است. دو قول وجود دارد یکی اینکه شامیان او را از شهر بیرون انداختند و او از گشنگی و تشنگی جان سپرد. قول دیگر این است که جسم ثقیلی روی شکمش گذاشتند و ایشان جان سپرد و من امیرالمومنین(ع) را آقاتر از آن میدانم که دستی روی سر ایشان نکشد.
فاطمینیا ادامه داد: احتمال داده شده است که همسایگان از دشمنان و مخالفان نباشند. همسایه خوب است، اما شاید یک همسایه نمیخواهد شما به خانهاش بروید. گاهی برخی از همسایههایی پیدا میشود که سنخیتی با هم ندارند. امام سجاد(ع) دوستان و همسایگان را مورد دعای خود قرار داده است.
وی افزود: صحیفه سجادیه بسیار ارزشمند است. مجلسی اول میفرماید در اصفهان آن زمان صحیفه نبود و من امام زمان(ع) را خواب دیدم و از ایشان پرسیدم کتابی به من معرفی کنید تا بخوانم و سعادت پیدا کنم، ایشان آدرسی را به من داد که در آنجا صحیفه سجادیه را یافتم و بسیار گریه کردم.
فاطمینیا افزود: امام سجاد(ع) اینجا همسایگان و دوستان خود را دعا میکند و میخواهد خداوندا ایشان را موفق کن که سنتهای تو را اقامه کنند. ما میبینیم که برادری نه سال است که با خواهرش حرف نمیزند. ما باید به سنن معتقد باشیم و ادبهای زیبایی را که شریعت مقرر کرده است، بیاموزیم. امام دوست دارد که سنتها اقامه شود، ادبهای زیبای اسلام یاد گرفته شود، فقر برطرف شود، از مریضان عیادت شود و خواهان راه صحیح هدایت شوند، و کسانی که از مسافرت میآیند ملاقات شوند، اسرار پوشانده شوند. امروز نقل محافل ما اسرار همدیگر است. خیلی زشت است که ما اسرار همدیگر را بازگو کنیم، مظلوم را نصرت کنند.
وی تصریح کرد: آقای بهاءالدینی امروز خیلی این ور و آن ور خرج میشود، هزاران مثل من باید فدای ایشان بشوم و نه اینکه ایشان را خرج خودم بکنم. من با اینها زندگی کردهام، درست است که آدم نشدهام، اما حشر و نشر داشتم و خدمتشان میرسیدم و سؤال میکردم. گذشت و یتیم شدیم. به خدا قسم بیچاره شدیم و اگر اذن خداوند نبود، پس از مرگ ایشان و شخصیتهایی مانند ایشان از جمله علامه طباطبائی من افسرده میشدم. زمانی خدمت آقای بهاءالدینی رسیدم، چیز بکری گفتند که در هیچ کتابی نوشته نشده است. ایشان فرمودند مراد از «انت ساتر عورتی» این است که ما آتش زیر خاکستر هستیم و نباید بگذارید که این آتش که معصیت خداوند است، بیرون بیاید، وقتی ایشان این نکته را فرمود تنم لرزید. به خدا پناه ببریم. وقتی میخواهید عصبانی شوید به یاد بیاورید که آتش زیر خاکستر هستید و نباید بیرون بیایید.