فرارو- کنفرانس نیکی هیلی علیه ایران، باعث یادآوری پروندهسازی آمریکا علیه عراق شد. یک روزنامهنگار آمریکایی این مسئله را مورد بررسی قرار داد.
به گزارش فرارو، دیوید سوانسون، روزنامهنگار آمریکایی ضدجنگ، طی یادداشتی که در وبگاه مینتپرسنیوز منتشر شده، به شباهتها میان پروندهسازی دولت بوش علیه عراق و پروندهسازی کنونی دولت آمریکا علیه ایران پرداخت و نوشت: حامیان جنگ میگفتند که آمریکا نیاز داشت تا در سال ۲۰۰۷ به ایران حمله کند. اما، معلوم شد که ادعاها، دروغ هستند. حتی یک گزارش اطلاعات ملی در سال ۲۰۰۷ واکنش نشان داد و اذعان کرد که ایران هیچگونه برنامه تسلیحات هستهای ندارد.
از حیث قانونی، اخلاقی و عملی داشتن برنامه تسلیحات هستهای توجیهی برای جنگافروزی نیست. آمریکا تسلیحات هستهای در اختیار دارد، اما حمله هیچکسی به آن توجیهپذیر نیست.
دیک چنی و لیز چنی، در کتابشان تحت عنوان "استثنایی: چرا جهان به یک آمریکای قدرتمند نیاز دارد" به ما میگویند که ما بایستی بین یک سلاحهستهای ایران و سلاح هستهای آمریکا، یک تفاوت اخلاقی ببینیم. آیا واقعا باید ببینیم؟
یکی از آن دو کشور، دارای تسلیحات هستهای است. از سلاح هستهای استفاده کرده، به دیگران طرح تولید تسلیحات هستهای داده، دارای سابقه اولین استفاده از سلاح هستهای بوده و مکررا به استفاده از آن تهدید کرده است. فکر نمیکنم که این حقایق، در اختیار داشتن سلاح هستهای توسط دیگران را دارای کمترین بار اخلاقی کند. اجازه دهید که بر مشاهده تفاوت تجربی میان یک سلاح هستهای ایرانی و یک سلاح هستهای آمریکایی تمرکز کنیم. یکی وجود دارد و دیگری وجود ندارد.
اگر درباره روسای جمهور آمریکا که به شکل علنی یا پنهانی، تهدیدات هستهای علیه دیگر ملتها صادر کردند، بپرسید، پاسخ شامل این روسا خواهد بود: هاری ترومن، دوایت آیزنهاور، ریچارد نیکسون، جورج دبیلیو بوش، بیل کلینتون، دونالد ترامپ. دیگر روسا از جمله باراک اوباما، علیه ایران یا دیگر کشورها مکررا چیزهایی شبیه این جمله گفتهاند: همه گزینهها روی میز است.
حامیان جنگ گفتند که آمریکا فورا نیاز داشت تا در سال ۲۰۱۵ به ایران حمله کند. آمریکا حمله نکرد. ادعاها دروغ از آب درآمد. حتی ادعاهای حامیان توافق هستهای، این دروغ که ایران برنامه تسلیحات هستهای داشته و نیازمند مهار شدن است، را تقویت کرد. هیچ مدرکی دال بر اینکه ایران تاکنون برنامه تسلیحات هستهای داشته، وجود ندارد.
تاریخ طولانی دروغگویی آمریکا درباره تسلیحات هستهای ایران، در کتاب "بحران ساختگی" گرت پورتر ثبت شده است. ممکن است حامیان جنگ یا حامیان برداشتن گامهایی به سوی جنگ (تحریمها گامی به سوی جنگ با عراق بود) بگویند که ما اکنون فورا به یک جنگ نیاز داریم. اما آنها هیچ استدلالی برای فوریت این جنگ نخواهند داشت. تاکنون ادعاهایشان، دروغهایی واضح بوده است.
نماینده آمریکا در سازمان ملل ادعا میکند که سلاحهای ایران در جنگی که آمریکا، عربستان و متحدانشان به طور غیرقانونی و فاجعهبار در یمن به راه انداختهاند، مورد استفاده قرار گرفته است. یافتن جنگی در هر کجای زمین که سلاحهای آمریکایی در آن استفاده نشده، بسیار سخت است.
ایران در طول قرنها، به هیچ کشور دیگری حمله نکرده است. این در حالی است که آمریکا اینگونه نبوده است. آمریکا در دهه ۱۹۸۰ به عراق در حمله به ایران کمک کرد و سلاحهایی (از جمله سلاحهای شیمیایی) در اختیار عراق قرار داد که علیه ایرانیها مورد استفاده قرار گرفت. زمانی که این سلاحها در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳، دیگر موجود نبود، بهانهای برای حمله به عراق قرار گرفت.
ریشههای تلاش واشینگتن برای جنگ با ایران را میتوان در سند راهنمای برنامهریزی دفاعی ۱۹۹۲، مقاله سال ۱۹۹۶ تحت عنوان انفصال کامل: راهبردی جدید برای تامین قلمرو، سند بازسازی دفاعهای آمریکا و یادداشت سال ۲۰۰۱ پنتاگون که کشورهای در لیست حمله را اینگونه میشمارد: عراق، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و ایران.
شایان ذکر است که جورج بوش نظام عراق را، اوباما لیبی را سرنگون کردند و سقوط سایر کشورها در راه است.
در سال ۲۰۱۰ تونی بلر گفته بود او ایران را در لیست کشورهایی قرار داده که دیک چنی، میخواست آنها را سرنگون کند. ایدهای که در سال ۲۰۰۳ در میان متنفذان وجود داشت این بود که جنگ با عراق یک تفریح است، مسئله اصلی تهران خواهد بود. دلیل اصلی اینکه چرا مسئله اصلی تهران است، این است که ایران مانند افغانستان، یا عراق یا حتی لیبی یک کشور فقیر خلعسلاح شده نیست. ایران بسیار بزرگتر و مسلح تر است. در صورتی که آمریکا یا اسرائیل به ایران حمله کنند، ایران از نیروهای آمریکایی انتقام خواهد گرفت.
یک حوزه که در آن دروغها فاش میشود، حوزه ادعاهای اشتباه مبنی بر اینکه ایران به بازرسان اجازه ورود به کشور یا دسترسی به سایتهایش را نداده است. این دروغها دقیقا شبیه تدارک حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ است. در حقیقت، ایران قبل از توافق هستهای به طور داوطلبانه استانداردهای شدیدتر از استانداردهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را پذیرفته بود.
در عراق، به بازرسیها اجازه داده شد و کارآمد بودند. بازرسان هیچ سلاحی (کشتار جمعی) پیدا نکردند. البته هیچ سلاحی وجود نداشت. در ایران نیز، به بازرسیها اجازه داده میشود و کارآمد هستند. با این حال، آژانس انرژی اتمی، تحت نفوذ فاسد دولت آمریکا قرار گرفته است.
هر سال دروغ دیگری مطرح میشود. تلفیق دیگر، دورغ انجام حملات یازده سپتامبر توسط ایران است. این زمینه بسان سایر زمینههای جنگ، نه توجیه قانونی و نه توجیه اخلاقی برای جنگافروزی است.
شاید اینگونه دروغها، خطر واقعی نباشند. زیرا تجربه جنگ عراق، یک مقاومت ذهنی در برابر این گونه دروغها در نزد آمریکاییها ایجاد کرده است. خطر واقعی، آغاز آهسته یک جنگ است که به خودی خود و بدون اعلان رسمی آغاز آن، تحرک بیشتری کسب میکند.
برنامهریزی برای جنگ و تامین مالی آن، جنبش خاص آن را ایجاد میکند. مانند عراق، تحریمها به سنگ بنای جنگ تبدیل میشوند. تضعیف دیپلماسی، گزینههای کمی باقی میگذارد.
البته موارد عراق و ایران در تمام جزئیات با یکدیگر شبیه نیستند. اما در هر دو حالت، ما شاهد تلاشهای هماهنگ برای جنگافروزی هستیم. جنگی که مانند همه جنگها بر دروغ استوار است.