به عنوان پرسش اول شما علت خودکشیهای اخیر که احتمال میرود یکی از آنها تحت تاثیر بازی" نهنگ آبی" باشد، چیست؟
این
برنامه را در جاهای دیگر دنیا هم نگاه میکنند. ممکن است کسانی ۵ تا ۱۰ تا
هم خودکشی کنند مثلا در تهران، اما این برنامه علت خودکشی نیست. این
معلولی از علت است. ببیند این دختری که این کار را میکند چه مشکلاتی در
خانواده دارد، چه فشارهایی به او آمده که وقتی این بازی را میبیند میگوید
بروم خودم را از این طریق بکشم و راحت شوم. کسانی که قصد تحلیل این مساله
را دارند برای اینکه خودشان را راحت کنند، علت خودکشی را این بازی اعلام
میکنند.
فرض کنید الان در
ایران ۱۰۰۰ نفر این برنامه را نگاه میکنند ۱۰ نفر خودکشی کردند. خوب این
افراد اگر این برنامه هم نبود کار دیگری برای خودکشی میکردند. خیلی ها خود
کشی میکنند، هیچکس نمی گوید علت چه بود. ممکن بود این افراد یک هفته بعد به
دلیل مشکلاتی که داشتند خود کشی میکردند، اما، چون از پل پریده اند و نهنگ
آبی را بازی کرده اند می گویند، بخاطر این بازی بوده، چون مرحله آخرش خود
کشی بوده.
پس وقتی ما چنین چیزی میبینیم باید
ببینیم چقدر مشکل داریم. راحت نمیتوانیم بگوییم علت این بازی بد است. خیلی
بازیها ازین بدتر است.
وقتی یک نفر معتاد میشود
صدتا علت داشته است برای کسی که سرطان میگیرد سیگار یک عامل است نه اینکه
علت باشد. یکی از مشکلاتی که در کشور ما این است که برای اینکه نگویند مشکل
کجا بوده و هست راحتترین چیزی که به نظرشان میاید را انتخاب میکنند و
میگویندخودکشی بخاطر این بازی یا فضای مجازی بوده و اگر این بازی را جمع کنیم مشکل حل
میشود.
هیچکس نمیخواهد بگوید این اتفاق بخاطر
مشکلات جامعه است، مشکلات زیر ساخت، مشکلاتی که فرد با پدر و مادر خود
داشته، نداشتن جای تفریح و تمام مسائلی که من جوان را تحریک میکند به سمت
خود کشی بروم.
مگر میشود
یک بازی فقط علت خودکشی باشد من به شما قول میدهم به خاطر بازی نیست و اگر این
بازی هم نبود خودکشی میکردند. این همه خودکشیهای دیگر داریم، مگر بخاطر
این بازی است؟
در
صورت وجود مشکلاتی که شما فرمودید چرا خود کشی به این شیوه مثلا در قالب
یک بازی کامپیوتری اتفاق میافتد، به جای شیوههای رایج تر؟
آدمها
در یک سنی راه و رسم خودکشی بلد نیستند. یک زمانی در ایلام آدمها نفت
میریختند روی صورت خودشان بسیار درد میکشیدند، اما راه حل دیگری بلد
نبودند. اگر بلد بود یک قرص میخورد و به راحتی میمرد.
همین
آدمی که از پل به پایین پرید اگر یکی به او میگفت: حالت چطور است، این
کار را نمیکرد. پس او در یک شرایط فکری قرار میگیرد که میگوید زندگی
برای چه و میپرد پایین. نوع خودکشی که میگویید بستگی به آن شرایط دارد.
دزدی
علت دارد. فقر علت دارد. کسی که دزد میشود، چون بیکار بوده است، از کار
بیرون شده، میخواسته دستفروشی بکند وسایلش را شهرداری گرفته است. تنها
راهش دزدی بوده است. آنوقت ما فقط میگوییم دزدی کرد نمیگوییم علتش چه
بود. هیچکس در خانواده و جمع دوستان نمیپرسد حالا که در حین این بازی کشته
شده، اما علت چه بود...
این نمایشی بودن و جلوه کردن خودکشی در تصمیم این افراد تاثیر زیادی میگذارد؟
یک
مقداری بله. ببینید مثلا در ایران اعدام را نشان میدهند. من بارها پای
این اعدامها بودم. بچههای کوچک میگویند ببینید این فردی که اعدام میشود
چقدر با شهامت است، ناخودآگاه میگوید من هم بروم همچین کاری بکنم تا معروف
شوم.
هیچ جای دنیا اعدام
را در ملا عام اجرا نمیکنند، چون میگویند قبحش ریخته میشود. این بازی
نهنگ آبی هم همینطور است؛ وقتی بازی افراد دیگر را میبینند میگویند
ببینید چقدر شهامت داشت ما هم برویم این کار را بکنیم شاید دیده شویم.
یعنی احتمال خودکشی در خلوت کمتر است تا در دید عموم؟
بله
در خانه کمتر چنین کاری میکنند. باید در شرایطی قرار بگیرند. حالا
هزارتا علت بوده ۹۰ درصد مشکلات از قبل جمع شده و حالا ۱۰ درصد هم تاثیر
این بازی بوده است. در مورد بیماری اگر علتش نباشد شما بیمار نمیشوید.
مثلا سیگار علت سرطان نیست باید علت را دید ما این همه چپقی داشتیم ۱۲۰ سال
هم عمر میکردند، چرا، چون هوای سالم و تغذیه سالم داشتند. در مورد خود
کشی هم اینگونه باید به دنبال علت بود.
از
آنجایی که کسانی که با این بازی خودکشی میکنند نوجوان هستند، با توجه به
تجارب شما در مدد کاری چرا این افراد میخواهند اینگونه خود را نشان دهند
حتی با خودکشی؟
به من بگویید چه کسی نمیخواهد خودنمایی کند؟
کسانی که پست اداری دارند صدجور کار میکنند تا پست بالاتری بگیرند و به
بقیه بگویند ما رئیسیم.
چرا
وقتی ما از یک بچه ایرانی میپرسیم میخواهی چیکاره شوی میگوید: مهندس یا
دکتر؟ چون همه خانواده به او گفته اند باید مهندس بشوی تا دیده شوی. حالا
همین بچه در آمریکا را ببینید. یا در فرانسه به بچه میگویی میخواهی چکاره
شوی میگوید پلیس یا معلم. چون در آن جامعه به این مشاغل احترام میگذارند.
خدا
انسان را بدون هیچ لباسی آفرید، اما ما چگونه به آدمها ارزش میگذاریم.
میگوییم طرف پدرش چهکاره است، خانه اش کجاست و... و متاسفانه به این خاطر
به آدمها احترام میگذاریم نه بخاطر شخصیتشان.
کسی
را که لباس شیک پوشیده یاشد میگوییم آدم حسابی و بین کسی که بنز سوار شود
با کسی که پیکان سوار شود فرق میگذاریم. این مسائل است که ما از طریق آن
انسانها را خودنما بار میآوریم. کسانی که اعتماد به نفس ندارند و فکر
میکنند با خونه و ماشین، محترم میشوند.
الان همه را میفرستیم دنبال درس که فقط
یک لیسانسی بگیرند در حالی که با آن مدرک کاری هم نیست. در کشورهای
پیشرفته میپرسند چه کاری بلدی و به تواناییها نگاه میکنند. برای آنها
شغل و لباس نشانه شخصیت و احترام نیست. چون سیاستهایشان به آدمها و
کردار آنها اعتبار میدهد نه شغل و لباس و...
در
ایران تا پارتی نداشته باشید با فوق لیسانس صنعتی شریف هم کارهای
نمیشوید. در محیط کار کارفرما به فرد توهین میکند، اما اگر پدرش کارهای
باشد توهین نمیکند. مدرسه هم همینطور. وقتی بچهها شیطنت میکنند کسی که
پدرش کارهای است را بیرون نمیکنند در نتیجه این بچه اعتماد به نفس کاذب پیدا
میکند و هرکاری دلش خواست میکند. وقتی بزرگ می شود این موضوع روی رفتارش
تاثیر میگذارد.
مثالی از ارزشها بزنم. زمان شاه
رفتم پلیس شوم. همه بچه پولدارها میخواستند پلیس بشوند میدانید چرا؟ چون
کسی که پلیس میشد مورد توجه تمام دخترها در خیابان بود. البته من قدم
کوتاه بود و با وجود دوم شدن در آزمون به افسری پلیس قبولم نکردند.
در
حال حاضر چه کسی میرود برای استخدام در پلیس؟ هرکسی که بیکار است، از
روستا آمده و مشکلاتی دارد. بارها این را گفتم در زمان آقای قالیباف
پیشنهاد دادم ماشینها را به جای پیکان، بنز کنیم که به پلیس احترام گذاشته
شود. کارکنان لباس تمیز بپوشند. در
کلانتریها مددکاری درست کردیم که فضا بهتر شود. قالیباف رفت دوباره همه
چیز برگشت به حالت اول.
با توجه به اقدام به خودکشی دیروز که دو دختر نوجوان بودند، اختصاصا در مورد دختران نوجوان این نیاز چگونه است؟
آنها بیشتر از همه نیاز به خودنمایی دارند. در کنار نیاز به لباس، تفریح و...
چه چیزی این نیاز به خودنمایی را به سمت و سوی نا امیدی و خودکشی میکشد؟
انسانها
تفریح میخواهند و ما نباید همه چیز را برایشان تعیین کنیم. منِ ۵۰ ساله
نشستهام برای جوانان برنامه میریزم. تمام اینها که میگویند بد است خودشان در جوانی همان کار را کرده اند. چطور
حالا بد شد؟ ما شرایط و نیازهای سن نوجوانی و جوانی را نمیفهمیم.
همین
مورد اصفهان؛ جامعه شناسان و ... هیچکدام نرفتند یک بررسی بکنند گزارش
بدهند. با پدر مادرشان حرف بزنند. جو مدرسه و ... را ببینند. این نوجوان از
قبل آماده خودکشی بوده و گفته زندگی به درد نمی خورد که خودکشی کرده است.
من
با تعداد زیادی از کسانی که در چنین شرایط هایی بوده اند صحبت کردم. بعد
از این صحبتها گفتم اگه من جای اینها بودم از آنها بدتر میشدم. باید
خود را جای آنها قرار دهیم.
این ماییم که در سطح خانواده و اجتماع جوانان را به این راههای پر خطر
میکشیم. همه جای دنیا جامعه و دولت را محکوم میکنند که چرا شما
نتوانستید برنامهای بریزید که جلوی اتفاقات ناگوار گرفته شود. متاسفانه در
ایران میگذارند اتفاقی بیافتد بعد چند نفر را محکوم میکنند و در مورد
علت میگویند اکثر مردم ایران حالت افسردگی دارند.
هیچکس
افسرده نیست. در دنیا ثابت شده ۹۰ درصد کسانی که احتمال افسردگی در
موردشان میرود، مساله یا مشکل دارند نه افسردگی. باید مشکل برطرف شود. این
افسردگی نیست.