سیامک پاکباز*؛ روز چهارشنبه، ۲۹ شهریور ۹۶ بار دیگر شاهد مراسمی بودیم که در آن یکی از منفورترین مجرمین تاریخ کشورمان، به دلیل نوع و شکل جنایتش، در ملأ عام به چوبهی دار آویخته شد. متأسفانه باید گفت: گویا این آخرین باری نبودهاست که کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی، شاهد اجرای چنین مجازاتی در ملأ عام بوده اند، چرا که حسب مسموع، با درخواست دادستان عمومی و انقلاب تهران، قاتل بنیتای عزیز هم که به تازگی حکم اعدام او نیز تأیید شده است، در ملأ عام به دار مجازات آویخته خواهد شد.
فارغ از نفرت عمومی از وجود چنین مجرمانی و خواست عموم مردم در اعمال و اجرای اشدّ مجزات بر وی، سوالی اساسی در ذهن بسیاری از مردم بوجود میآید و آن اینکه چرا در ملأ عام، اثر اجرای مجازات در ملأ عام چیست، کفه ترازو به سمت آثار مثبت آن سنگینتر است یا به سمت آثار منفی آن؟
در کشور ما سالهاست مجازاتهای از شلاق و تازیانه گرفته تا قصاص عضو و اعدام، که در مرعی و منظر عموم اجرا میشود و با استقبال عجیب و غریب مردم مشتاق هم مواجه میشود. متأسفم که بگویم بسیاری از مردم از ساعتها قبل به همراه خانواده خود در انتظار شروع مراسم با تخمه و تنقلات در محل حاضر میشوند و پس از پایان مراسم با دلی آرام و روحی ارضا شده، صحنه را ترک کرده و فیلم آن را تا مدتها منتشر میکنند. گویی که از مجلس بزمی باز میگردند؟!
به نظر نمیرسد که این وضعیت و این اقبال عمومی، وضعیت طبیعی و مثبتی تلقی شود و البته بعید است هدف قضات محترم صادرکنندهی اینگونه آراء هم این باشد که مردم به قصد تفریح و ماجراجویی و شاید کمی لذت بردن از چنین صحنهای، در آن مراسم حاضر شوند. لیکن کف و سوت و تشویقی که از بطن اجرای اینگونه مراسم به گوش میرسد، حاکی از همین مسئله است.
شاید تا چند دهه پیش، افراد حاضر در محل اجرای مجازات، یا تحمل دیدن صحنهی اعدام یا قطع عضو را نداشتند یا حتی اگر صحنه را با چشمان خود میدیدند، از شدت ناراحتی، بغض گلویشان را میفشرد. اما چه شده است ملّتی که هنوز هم گاوبازی ماتادورها را ترویج خشونت و وحشیگری میداند، در اجرای چنین مراسمی و دیدن صحنهی جان دادن یک نفر، احساس شادمانی میکند.
آری... تحمل و آستانهی خشونت مردم بسیار بالاتر رفته است. شاید اگر بخواهم همین جمله را بگونهای دیگر بگویم، باید بگویم قساوت قلبمان بیشتر شده است. حالا دیگر مردم ما راحتتر میتوانند فیلمهای جنایات فجیع داعش را دست به دست کنند و برای دیدن مراسم زندهی اعدام یا قطع عضو یک نفر، لحظه شماری کنند؛ و این شاید یکی از نتایج سالها اجرای بدون مطالعهی مجازات در ملأ عام است.
در زیر به بررسی اجرای مجازات در ملأ عام از زوایای جامعه شناختی و روانشناختی، اخلاقی، شرعی، بین المللی و حقوقی خواهیم پرداخت.
۱ - از لحاظ روانشناختی و جامعه شناختی: اجرای چنین مجازاتهایی در ملأ عام، درست همان کاری را با ذهن و روح و روان مردم و بویژه بینندگان آن میکند که انتشار فیلمهای جنایات وحشتناک داعش در فضای مجازی. این فیلمها نیز بنوعی اجرای مجازات در ملأ عام است و هدف از آن هم ترویج خشونت در حد اعلای خود است.
البته قطعا دستگاه قضایی به دنبال ترویج خشونت نیست و بر این عقیده است که اینگونه اجرای مجازات میتواند واجد آثار ترذیلی و ترهیبی بوده و میتواند درس عبرتی برای دیگران باشد.
موافقین اجرای مجازات در ملأ عام معتقدند با توجه به اینکه برخی جرایم موجب ناامنی روانی در اجتماع میشود، برای بازگرداندن امنیت روانی جامعه ناچاریم با برخی مجرمان خطرناک بصورت سفت و سخت برخورد کنیم تا شاید حساب کار دست سایر بزهکاران هم بیاید؟! حتی برخی از موافقین این موضوع، استقبال و تشکر مردم از اینگونه مراسم را بعنوان دلیلی متقن ذکر کرده و میگویند این همان کاریست که مردم میخواهند و باعث تسکین روح و روان جریحهدار شدهی مردم میشود؟!
اغلب موافقین اجرای مجازات در ملأ عام، به ویژگی "بازدارندگی" این شیوه اشاره دارند. در پاسخ به این استدلال باید گفت: اولاً مگر تا کنون اجرای مجازاتهای مختلف در زمانها و مکانهای مختلف کشورمان و در جرایم مختلف، چه اثری در تکرار آن جرم در جامعه داشته است، ثانیاً اصلا به فرض بازدارنده بودن، مگر بازدارندگی میتواند توجیه گر هر نوع مجازاتی باشد، یادمان باشد که هدف، وسیله را توجیه نمیکند.
فعالان حقوق کودک با اشاره بر این موضوع که بیشتر بینندگان اجرای مجازاتها در ملأ عام، کودکان و نوجوانان هستند، تأکید کردهاند که تقلید صحنهی اعدام توسط کودکان و نوجوانان از مهمترین و شایعترین دلایل خودکشی است. آثار دیدن اینگونه صحنههای خشن یا به خود کودک برمیگردد که در این صورت، ممکن است کودک دچار خودکشی شود و یا این آثار متوجه جامعه میشود که در نتیجه کودک دست به ارتکاب جرم و جنایت میزند.
متأسفانه نمونههای متعدد عینی نیز در خصوص این مطلب وجود دارد. به عنوان مثال، به گزارش خبرگزاری scna، در آبان ۹۲ کودکی که پس از اعدام دو محکوم در ملأ عام در شیراز، میخواست با بازسازی این صحنه، بازی کند، دچار خفگی شده و جانش را از دست میدهد. در کرمانشاه هم اتفاق مشابهی افتاده بود. در مهر ۹۳ هم، گزارش دیگری حاکی از اینست که پسربچهی همدانی، یک هفته پس از دیدن صحنهی اعدام در ملأ عام، خود را در زیرزمین منزلشان، حلق آویز کرده بود.
اما از دیدگاه متخصصین علم روانشناسی و جامعه شناسی، به عنوان مخالفین اجرای مجازات در ملأ عام، برگزاری اینگونه مراسم، آثار منفی وحشتناک و غیرقابل جبرانی در جامعه بر جای میگذارد. از دیدگاه این متخصصین، اینگونه اجرای مجازات سبب افزایش روحیهی پرخاشگری و گرایشهای پرخاشجویانه، تقویت روحیهی انتقام و نفرت، ایجاد قساوت قلب بیشتر و دور شدن مردم از گذشت و بخشش میشود.
۲ - از لحاظ اخلاقی: از بُعد اخلاقی نیز، مجازات در ملأ عام، نافی کرامت انسانی است. دلیل این سخن اینست که اولاً تحقیر قضایی و عمومی هر فرد در تضاد با هدف توانمندسازی و احیای بزهکار در جهت بازگشت به جامعه است. ثانیاً تحقیر عمومی بزهکار، تعرّضی خشن به بزهکار و فراتر از مجازات متناسب برای مجرم است. ثالثاً محکوم کردن قضایی جرم، غیر از محکوم کردن مجرم در مقام انسان است. زیرا در حالی که محکوم کردن جرم قابل قبول است، اما تحمیل شرایط اضافی که مجرم را هرچه بیشتر تحقیر کند، عملی غیراخلاقی و در تضاد با کرامت انسانی است. باید توجه داشت که کرامت انسانی هیچ ارتباطی به شخص مجرم ندارد. کرامت انسانی، خصیصه ایست که اگر نادیده انگاشته شود، دودش به چشم کل افراد جامعه اعم از مجرم و غیرمجرم خواهد رفت.
۳ - از لحاظ شرعی: از لحاظ شرع و دین هم اجرای مجازاتها در ملأ عام در هیچیک از انواع جرایم اعم از حدود یا تعزیرات واجب نیست. در همین راستا فقها و مراجع تقلید هم اظهارنظرهایی بشرح زیر کرده اند.
آیت الله شبیری زنجانی: وجوب اجرای حدود در ملأ عام از ضروریات دین نیست. بلکه اصل وجوب آن حتی در زنا مورد اختلاف است.
آیت الله موسوی اردبیلی: حضور مردم جزو لاینفک اجرای حدود نیست و چنانچه حضور مردم مفسده داشته باشد بطور پنهانی اجرای حد میشود.
آیت الله مکارم شیرازی: در برخی از حدود سفارش شده که در حضور عدهای اجرا شود، اما اگر اجرای حد در ملأ عام پیامدهای منفی داشته باشد از آن پرهیز شود.
آیت الله صانعی: اگر علنی بودن اجرای مجازات تضییع حیثیت مجرم و یا وابستگان به آنها یا موجب بدبینی به اسلام و مضرّ به آن باشد، حرام و غیرجایز و تعدّی در مجازات محسوب و معصیت کبیره است؛ لذا ملاحظه میکنیم که اولاً همهی اظهارنظرها راجع به حدود است و نه تعزیرات. ثانیاً حتی در همان بحث حدود هم، بحث وجوب اجرای حدود در ملأ عام مطرح نیست و صرفا به این موضوع سفارش شده است که البته اگر به فلسفهی همان سفارش هم مراجعه شود، خواهیم دید که با توجه به زمان و شرایط فرهنگی آن زمان، به این امر سفارش شده است و قطعا در دنیای کنونی و با شرایط حاضر، این سفارش رنگ و بوی خود را از دست داده است.
۴- از لحاظ بین المللی: اما فارغ از همه آثار منفی اینگونه مراسم که بر روح و روان و ضمیر ناخودآگاه مردم داخل کشور دارد، از بُعد بین المللی و حقوق بشری نیز این موضوع دارای اهمیت است.
از دیدگاه حقوق بشری ما باید بپذیریم که مجرم با اجرای مجازات، تقاص عمل خود را پس میدهد و شیوه اجرای مجازات، جزو خود مجازات محسوب نمیشود تا ازین حیث قابل دفاع باشد. حتی اجرای مجازات در ملأ عام با قاعده شخصی بودن مجازاتها نیز در تعارض است، چراکه با این کار حیثیت و آبروی خانوادهی مجرم نیز به شدت خدشه دار میشود تا جایی که در بسیاری از موارد خانوادهی این مجرمان ناچار به ترک دیار خود میشوند.
۵ - از لحاظ حقوقی: و بالاخره از لحاظ حقوقی نیز میتوان بر اجرای مجازات در ملأ عام ایراد گرفت. طبق ماده ۱۰ آیین نامه نحوه اجرای احکام، تصمیم گیری راجع به محل اجرای حکم شلاق و اعدام به نظر دادگاه محول شده و از طرف دیگر دیدگاههای قضات راجع به اجرای مجازات در ملأ عام متفاوت است. برخی از قضات مجازات در ملأ عام را داری آثار مثبت ارزیابی کرده و بدان حکم میکنند و برخی نیز آن را دارای تبعات منفی فردی و اجتماعی دانسته و به صدور آن راضی نیستند؛ لذا حتی در دستگاه قضایی نیز، قضاتی هستند که با اجرای مجازات در ملأ عام مخالفند.
و، اما پس از سالها اجرای مجازات در ملأ عام، به نظر میرسد وقت آن رسیده باشد که یکبار هم که شده تعاملی میان مسئولین قضایی و جرم شناسان، روانشناسان و جامعه شناسان صورت پذیرد و در جلسه یا جلساتی، آثار زیانبار و غیرقابل جبران اجرای مجازات در ملأ عام بررسی شود.
به عقیده نگارنده اگر اجرای مجازات با این شیوه، واجد آثار مثبتی میبود، امروز نباید با رشد فزایندهی خشونت و جرایم فجیع، خشن و غیرانسانی در کشورمان مواجه میبودیم.
البته لازم به ذکر است در بهمن ۸۶، رییس وقت قوه قضاییه، آیت الله هاشمی شاهرودی، طیّ بخشنامه ای، اجرای احکام اعدام بصورت علنی را تنها با موافقت رییس قوه قضاییه و آنهم بنا به ضرورتهای اجتماعی امکان پذیر اعلام کرد. بموجب این بخشنامه، حتی انتشار عکس و تصاویر مربوط به اعدام در رسانهها ممنوع شد. این بخشنامه مهم رییس اسبق قوه قضاییه، بیانگر توجه ویژهی ایشان به جنبههای جامعه شناختی، روانشناختی و جرم شناختی اجرای احکام میباشد.
اجرای قاطعانهی قانون، مستلزم تدبیر صحیح قضایی نیز هست؛ لذا مجازات هایی مثل اعدام، قطع عضو و حتی شلاق باید به نحوی اجرا و اطلاع رسانی شود که جامعه و بویژه کودکان و نوجوانان را دچار تنش روانی نسازد.