محمد ماکویی؛ "صرفه جویی کم مصرف کردن نیست! درست مصرف کردن است!" را همه دیده یا شنیدهایم هرچند این احتمال که آن را خوانده باشیم نیز کماکان وجود دارد.
در بدو امر به نظر میرسد که آنچه بیان شده به قدر کافی گویاست و نیاز به توضیح اضافه ندارد. شاید چنین باشد، اما برای اینکه مطلب بهتر جا بیفتد بهتر است نمونهای را پیش چشمتان بیاوریم:
فرض کنید شما فرزند شیطانی دارید که چندان از استحمام خوشش نمیآید و به این مناسبت هر بار که به اصرار شما گام به مکان شست و شو میگذارد به قول عوام خویشتن را "گربه شور" نموده و دو دقیقهای از زیر دوش خارج میسازد.
حال بپندارید که با نصایح و صحبتهای ارزنده شما برای وی جا میافتد که این مقدار شستشو کافی نیست و او باید وقت بیشتری را صرف نظافت و پاکیزگی خویش گرداند.
پیرو پذیرش سخنان شما فرزند جهت استحمام راهی حمام شده و این بار پس از ده دقیقه مراجعت میکند.
شما که عادت به استحمامهای دو دقیقهای او داشتید متعجب شده و از وی سوال "این همه مدت در حمام چکار میکردی؟ " را مطرح میسازید.
حال اگر جواب فرزند به تاسی از شعار آغازگر این یادداشت "داشتم صرفه جویی میکردم! " باشد آیا گمان نخواهید کرد که فرزند دست به کار دست اندازی شما گشته است و خدای ناکرده دارد شما را سر کار میگذارد.
واقعیت این است که گروهی باور دارند که صرفه جویی کم مصرف کردن است و عبارت بعدی فقط برای گرفتن زهر سختی کاهش مصرف آب یا هر چیز دیگر، گام به عرصه هستی گذاشته است.
دلیلی که این عده میآورند هم این است که در دنباله شعار یاد شده انواع و اقسام روشهای کاهش مصرف آب عنوان میگردد و از مردم خواسته میشود که تا آنجا که در توان دارند از میزان مصرف آب (یا گاز و برق) خود بکاهند.
در این باب کوچکترین اشارهای به آنانی که آب (یا چیزهای دیگر) را درست و نه حسابی مصرف میکنند نمیشود و مسئولین و دست اندرکاران امور در اندرونی خویش "آنها هم مصرف آبشان را کم کنند که بد نیست" میگویند.
از این جور عبارات که بگذریم با جمله هایی مواجه میگردیم که از زبان اساتید دانشگاهی که "غافل" سر از رادیو و تلویزیون در آورده اند جاری میشود و مردم را با مشکل "باید چه کنیم؟! " مواجه میسازد.
متاسفانه بسیاری از این عزیزان با تفاوت سخن گویی برای دانشجویان عزیز و مردم گرامی آشنا نیستند و نمیدانند استفاده از اصطلاحات علمی و آمار و ارقام دانشگاهی بیش از آنکه برای مردم عامی و عادی مفید و جالب توجه باشد، آنها را سر در گم و آشفته مینماید.
به عنوان مثال در حالی که سالهاست مسئولین محترم و ذیربط حوزه مدیریت پسماند از مردم گلهمند بوده و ایشان را به علت اینکه تفکیک زباله خشک وتر از مبدا را جدی نمیگیرند مورد سرزنش و شماتت قرار میدهند کمتر کسی به فکر این موضوع که "شاید خیلی از مردم هنوز فرق زبالهتر و خشک را نمیدانند" افتاده است.
متاسفانه آن نادر افرادی که این "مهم" را جدی گرفته و به این مناسبت از کارشناسان و اساتید دعوت به عمل آورده اند دست بالا "زبالهتر فسادپذیر است و زباله خشک فساد ناپذیر است" را راهی خانهها و اتومبیلهای گرم مردم نموده اند (راستی چرا مسئولین صدا و سیما فکر میکنند که همه مردم در خانههای گرم زندگی میکنند؟!)
اینشتن میگوید که "هیچ مطلبی را به درستی فرا نگرفتهاید الا اینکه بتوانید آن را برای مادربزرگتان توضیح دهید"
بیان فوق مبین این است که مابین یک سخنرانی دانشگاهی و حرف زدن برای توده مردم تفاوت زیادی وجود دارد و چه بسا کسی که استاد خیلی خوبی است شایسته حرف زدن برای عموم مردم نباشد.
به این ترتیب آیا برای اینکه مردم بتوانند بین زبالهتر و خشک فرق بگذارند نمیشد چیزی در مایههای "زبالههای خشک در اثر ماندگاری و مرور زمان تغییر رنگ و بو نداده و ظاهرشان هم به همان شکل پیشین باقی میماند، اما این واقعیت در مورد زباله هایتر حکمفرما نیست" گفت و بیخود و بی جهت پای فساد را علاوه بر آدمها به حوزه مدیریت پسماند هم باز نکرد!