فضای شبهجزیره کره متشنج است. چنگ و دندان نشان دادن کرهشمالی و رقبایش (همسایگان و ایالاتمتحده) به یکدیگر انتهایی ندارد. در جدیدترین اقدام کرهشمالی با انتقاد شدید از پرواز پنج بمبافکن آمریکایی بر فراز شبهجزیره کره، واشنگتن را متهم کرد که این شبهجزیره را به سمت یک جنگ هستهای سوق میدهد.
به گزارش دنیای اقتصاد، روزنامه «رودونگ» چاپ کرهشمالی با اشاره به تمرین نظامی اخیر میان کرهجنوبی و آمریکا نوشت: «واشنگتن با اقدامات خطرناک نظامیاش خطر جنگ هستهای را در شبهجزیره کره به نقطه اوج رسانده است.» این بمبافکنهای استراتژیک حتی از روی منطقه غیرنظامی شده میان دو کره نیز عبور کردند؛ اقدامی که در واقع واکنشی به آزمایشهای موشکی کرهشمالی بود. با این حال، با وجود دههها تحریم و انزوای بینالمللی گویی اقتصاد کرهشمالی همچنان سر پا است. از 5 سال پیش که «کیمجونگاون» به قدرت رسید، مغازهها و بازارهایی در نقاط مختلف این کشور بازگشایی میشوند. تاجران و کارآفرینان هم زیر لوای دولت مرکزی به فعالیت مشغولند. ساختوسازهای ساختمانی هم قارچگونه در حال افزایش است و ماشینها هم در خیابانهای خلوت این کشور بسیار دیده میشوند؛ ماشینهایی که برخی از مردم با شستن آنها و کسب درآمد معاششان را سپری میکنند.
اگرچه اطلاعات اقتصادی از این کشور نادر است اما پناهندگان، اندک توریستهای خارجی و اقتصاددانانی که این کشور را مورد مطالعه قرار دادهاند میگویند «نیروهای بازاری نوپایی» در این کشور در حال شکلگیری و بازسازی و نوسازی کشور هستند. «چو سانگهون»، گزارشگر نیویورکتایمز، بر این باور است که اگرچه ترامپ سخت تلاش دارد تا اقتصاد پیونگیانگ را فلج کند و بهواسطه آن توانایی نظامی این کشور برای هدف قرار دادن آمریکا را از میان ببرد اما به نظر میرسد اقتصاد این کشور در حال بهبود است و همین کار را برای دیگران دشوار میسازد و به کرهشمالی اجازه میدهد در برابر فشارها مقاومت کند. اگرچه کرهشمالی کشوری به شدت فقیر است اما آمارهای مربوط به رشد اقتصادی این کشور از 1 تا 5 درصد متفاوت است. با این حال، ظهور طبقه بازاری برای «کیم» یک قمار به حساب میآید؛ چراکه این طبقه در «جامعه بیطبقه کرهشمالی» میتواند بهعنوان نیرویی در برابر او قد برافرازد.
«کیم» جوان از زمانی که سکان رهبری کرهشمالی را در دست گرفته رشد اقتصادی را همراستا با پیشبرد برنامه هستهای هدف و اولویت خود قرار داده بود. او گفته بود که دیگر نیازی نیست مردم «کمربندها را سفت ببندند.» اما وقتی او اجازه میدهد که طبقه کارآفرین/ تاجر خصوصی گسترش یابد، استدلال دولت خود را در مورد برتری سوسیالیستی پیونگیانگ بر نظام سرمایهداری سئول تضعیف میکند. گزارشگر نیویورکتایمز مینویسد نشانههایی وجود دارد که این طبقه بازاری جدید در حال تضعیف کنترل دولت بر جامعه است. اطلاعاتی که از صادر کردن کالاهای خارجی به کرهشمالی بر میآید نشان میدهد «کیش شخصیت»ی که رهبر جوان کرهشمالی حول خود تنیده است در حال فرسایش است.
مردم با وجود فشار دولت در حال تهیه و خرید نیازهای خود از خارج کشور هستند. خانم «کیمجین هی» که در سال 2014 از کرهشمالی گریخت و یکی از کسانی است که نویسنده این گزارش برای تهیه آن با وی مصاحبه کرده و برای پنهان ماندن هویت اصلی خود از این نام استفاده میکند، میگوید: «نگرش ما نسبت به دولت این است: اگر نتوانید ما را سیر کنید، ما را به حال خود بگذارید. خودمان میتوانیم از طریق بازار درآمد کسب کنیم.» وفاداری «هی» به دولت و وفاداری بسیاری دیگر از شهروندان کرهشمالی به ایدئولوژی دولتی در دهه 90 به محک گذاشته شد آنگاه که قحطی برخاسته از سیل و سپس خشکسالی ویرانگر، کمکهای شوروی و ... که در این دهه پدید آمد باعث شد دولت میزان کمکهای غذایی به مردم را متوقف کند و بیش از 2 میلیون نفر جان خود را از دست بدهند. «هی» و بسیاری مانند او که دیدند در مواقع بحرانی، دولت به جای کمک، به نابودی شهروندانش میپردازد دیگر به دنبال کار دولتی نرفتند. افرادی مانند او تلاش کردند تا شغلی غیررسمی در بازار سیاه برای خود دست و پا کنند. آنها در این بازار همه چیز میفروختند. بازارهای سیاه؛ غیررسمی و زیرزمینی به تدریج در تمام این کشور پا گرفتند و باعث شد طبقه جدیدی شکل گیرد که با وجود ترس از دولت مرکزی اما وقعی به آن ننهد و مسیر خاص خود را دنبال کند. «کیم جونگ ایل»، پدر رهبر فعلی کره نیز استراتژی چندگانهای در برابر چنین بازارهایی در پیش گرفته بود. گاهی آنها را «تحمل» میکرد و از آنها برای تامین مایحتاج عمومی استفاده میکرد؛ گاهی از آنها برای دور زدن تحریمهای آمریکا، سازمان ملل و دیگر کشورها استفاده میکرد و گاهی هم آنها را با این استدلال سرکوب میکرد که مطیع دولت و قوانین دولتی نیستند.
نویسنده نیویورکتایمز بر این باور است که از سال 2010 به این سو تعداد این بازارهای غیررسمی اما مورد تایید دولت به 440 مورد رسیده و حتی تصاویر ماهوارهای هم نشان میدهد که این بازارها به سرعت در حال توسعه در شهرها هستند. موسسه کرهای «اتحاد ملی» مستقر در سئول در تحقیقی به این نتیجه رسید که از جمعیت 25 میلیونی این کشور حدود 1/ 1 میلیون نفر بهعنوان خردهفروش یا مدیر در این بازارها مشغول کارند. علاوه بر این، فعالیتهای غیررسمی بازاری هم از سوی توده مردم رواج چشمگیری دارد: آنها به فروش کفش، لباس، شیرینی و نان میپردازند؛ بازارچههای سنتی که محصولات کشاورزی میفروشند هم هر 10 روز یکبار شکل میگیرند؛ قاچاقچیان کالا هم محصولات هالیوودی مانند فیلمهای آمریکایی، کرهای و گوشیهای هوشمند را هم از مرز چین وارد کشور خود میکنند.
«لی بیونگ هو»، مدیر سرویس اطلاعاتی کرهجنوبی در جلسهای پشت درهای بسته در فوریه 2017، به نمایندگان پارلمان گفت لااقل 40 درصد از جمعیت کرهشمالی اکنون در این کارهای خصوصی دخیل هستند که این آمار برابر است با تقریبا هلند یا لهستان اندکی پس از سقوط شوروی. محرک این بازار غیررسمی ناامیدی و سرخوردگی مردم از اقتصاد برنامهریزی شده و غیرقابل انعطاف دولتی است.
نیویورکتایمز مینویسد مردم کرهشمالی برای گذران زندگی به مشاغل دولتی وابسته بودند اما این وضعیت از دهه 90 به این سو تغییر کرد و امروز کارگران دولتی به ندرت یک دلار درروز هم به دست میآورند. کارشناسان میگویند هزینه زندگی در این کشور 60 دلار در ماه است. «کیم نام-چول»، 46 ساله که اکنون نزدیک مرز چین زندگی میکند، میگوید: «اگر یک شهروند عادی باشید و نتوانید از طریق این بازارها امرار معاش کنید محکوم به مرگ هستید.» «چول» تا پیش از فرار به سوی مرزهای چین زندگی خود را با کالاهای قاچاق سپری میکرد. او محصولاتی مانند محصولات دریایی خشکشده، گیاه جنسینگ و حتی متامفتامین و عتیقهجات را برای فروش به چین منتقل میکرد. در آنجا به شکل تهاتری دانههای غلات، ساخارین، جوراب و کیسههای پلاستیکی خریداری میکرد و پس از ورود به کرهشمالی در این بازارها میفروخت. او میگوید چارهای نیست جز اینکه «سبیل گارد مرزی را چرب کنید.» باید یا به آنها بستهای سیگار بدهید یا 100 دلار یا معادل 10 هزار ین به آنها بدهید در غیر این صورت امکان کار سلب میشود.
«کیم یونگ- هی»، مدیر دپارتمان اقتصادی کرهشمالی در بانک توسعه کره در سئول میگوید: «80 درصد از کالاهای مصرفی فروخته شده در کرهشمالی، چینی هستند.» شاید به این دلیل است که چینیها تمایلی به قطع رابطه با پیونگیانگ ندارند، چراکه منطق اقتصادی در تعاملاتشان حاکم است. کفش، لیکور، سیگار، جوراب، شیرینی، روغن سرخکردنی، لوازم آرایشی و سوزن محصولاتی هستند که در کرهشمالی تولید میشود و بخش اندکی از سهم بازار مرزی چین را در دست دارد. «رودیگر فرانک»، اقتصاددان دانشگاه وین که مطالعاتی در مورد کرهشمالی دارد، به نقل از کسانی که از این کشور بازدید میکنند، میگوید: «یک اقتصاد واقعا مصرفی در حال ظهور است. رقابت همهجا دیده میشود: در میان آژانسهای مسافرتی، شرکتهای مسافرتی و تاکسیها و رستورانها.» این وضعیت باعث میشود قرائت سوسیالیستی رنگ ببازد و مردم – بر خلاف نگاه غالب دولتی- میل بیشتری به ادغام در اقتصاد جهانی و وحدت با سئول داشته باشند.
«کنزا برایان»، گزارشگر ایندیپندنت نیز در گزارشی به منابع زیرزمینی کرهشمالی اشاره میکند و مینویسد: «معدن حدود 14درصد از اقتصاد کرهشمالی را تشکیل میدهد. اما رژیم دیکتاتوری اکنون بر منابع زیرزمینی غنی نشسته است.» اگرچه برخی گزارشها بر این باورند که تنها صادرات کرهشمالی زغالسنگ است اما «برایان» معتقد است این کشور صادرات دیگری هم دارد از جمله طلا، وانادیوم، تیتانیوم، مقداری هم فلزات مانند نیکل، مس، زینک و نقره. گزارش سازمان ملل در فوریه 2016 حاکی از این بود که مقامهای مصری یک کشتی 2300 تُنی مشتمل بر «سنگآهن» را که از کرهشمالی بهسوی کانال سوئز میرفت متوقف کردند و متوجه شدند که زیر این مقدار سنگآهن 30 هزار نارنجک پنهان است.
اکونومیست در سال 2016 اعلام کرد اقتصاد کرهشمالی 40 بار کوچکتر از اقتصاد کرهجنوبی است. با این حال، این کشور دارای معادن زیرزمینی غنیای است. در سال 2014، این کشور 4/ 3 میلیون تن سنگآهن تولید کرد در حالی که کرهجنوبی 6/ 0 میلیون تن تولید کرد. به نوشته ایندیپندنت، تخمین زده میشود که ثروت معدنی کرهشمالی 10 تریلیون دلار (5/ 7 تریلیون پوند) باشد. این آماری است که موسسه تحقیقات کرهجنوبی در سال 2012 اعلام کرد. «لیود واسی»، پایهگذار مرکز مطالعات بینالمللی و استراتژیک میگوید: کرهشمالی 200 نوع ماده معدنی متفاوت دارد. از جمله این معادن میتوان به زغالسنگ، سنگآهن، ، سنگ طلا، روی، مس، سنگآهک، مولیبدنیت، گرافیت و تنگستن اشاره کرد. این مرکز میافزاید ذخایر مگنزیت این کشور پس از چین در رتبه دوم جهانی است و معادن تنگستن در رتبه ششم جهانی است. این مرکز میگوید تجارت معدنی 54 درصد از کل تجارت کرهشمالی به چین را در نیمه اول سال 2016 تشکیل میدهد.
تامین مالی موشکی: چگونه؟
بر اساس یک گزارش، کرهشمالی منابع درآمدی دیگری هم دارد که از آن برای پر کردن خزانه و البته تامین مالی موشکی خود استفاده میکند. به گزارش خبرگزاری آلمان، بیش از ۵۰ هزار شهروند کرهشمالی از خارج به کشور ارز میفرستند. بخشی از این ارز باید به دولت داده شود. از سوی دیگر، سفارتخانههای کرهشمالی هم باید هزینهشان را خودشان تامین کنند.
گفته میشود سفارت کرهشمالی در برلین بخشی از محوطه وسیعاش را اجاره داده و خرج خودش را تامین میکند. برخی دیگر از اسناد نشان میدهد که کرهشمالی با صادرات زغالسنگ به چین از سال 2009 تاکنون 700 میلیون دلار به حساب ارتش کرهشمالی واریز کرده است. دادگاهی در واشنگتن، پایتخت آمریکا به وزارت دادگستری این کشور اجازه داد مخفیانه به حسابهای بانکی ۸ بانک بزرگی که احتمال داده میشود برای کرهشمالی انتقال مالی انجام دادهاند، رسیدگی کند.
گفته میشود دولت «کیم» ۹۵ درصد از درآمد حاصل از ارز را برای ارتش و برنامه اتمی کرهشمالی و همچنین برنامههای تسلیحاتی صرف کرده است. یکی دیگر از روشهای تامین مالی کرهشمالی هک کردن شبکههای بانکی است. گفته میشود هکرهای کرهشمالی از این طریق میلیونها دلار به دست آوردهاند. در این رابطه کارشناسان به گروه سایبری «واحد ۱۸۰» اشاره میکنند که وظیفهاش کسب درآمد از طریق هک کردن
است.
با این حال، نیویورکتایمز مینویسد شواهد نشان میدهد وابستگی دولت به این بازارهای خصوصی و غیررسمی در حال افزایش است. «چا مون- سوک»، محقق موسسه وحدت کره در سئول تخمین میزند که دولت «روزانه» از این بازارهای غیررسمی که در سراسر کشور فعال هستند «222 هزار دلار مالیات میگیرد». شهروندان کرهشمالی کلمهای را برای توصیف این «طبقه نوظهور» از تاجران بهکار میبرند: «دانگجو» یا «سرمایهداران قرمز». این دانگجوها در پروژههای ساختوساز در مشارکت با شرکتهای دولتی و در سایه واردات از چین سرمایهگذاریهای کلانی کردهاند. آنها برای در امان ماندن از «گوش بریدنهای مقامهای دولتی» در پوشش «نماینده دولتی» عمل میکنند تا کسبوکارشان آسیب نبیند.
برخی از این دانگجوها هم از خویشان مقامهای حزبی هستند. برخی از این دانگجوها هم شهروندان چینی هستند که اجازه دارند میان چین- کره در رفت و آمد باشند تا بدهبستانهای مرزی را تسهیل کنند. نیویورکتایمز مینویسد اما حقه دانگجوها برای در امان ماندن از گوش بریدنهای دولتی راه به جایی نبرده، چراکه گاهی مجبور هستند «هبههای وفادارانه» بپردازند. برخی از آنها این «هبه»های زورکی را باید براساس ارزهای خارجی بدهند.