سعید کوشا؛ من در خیابان یخچال خیابان فکوریان زندگی میکنم حوالی جایی که به آن محلهی دروس میگویند محلهای که منتسب است به جهانقلی خان هدایت که هنوز موقوفاتش برجاست محلهای که در روزگاری نه چندان دور پر بود از باغها و نهرهای پرآب، محلهای سرسبز و روحنواز. اما به لطف حرص گروهی زمینخوار و همکاری گشاده دستانیه شهرداری تهران امروز معدودی باقی مانده از آنهمه باغ.
به جایش، اما ساختمانهایی سربرآورده بی روح بی قواره و صدالبته بی قاعده.
همین چندماه پیش بود که خانهی پدری فروغ فرخزاد را تخریب کردند تا به جایش مجتمعی چندین واحدی بسازند چه باک که گوشهای از ادبیات معاصر این سرزمین را تخریب کردند.
در مجاورت منزل ما هم باغی بود با یک عمارت قدیمی و درختانی بلند که مع الاسف چند روزی است لودرها به جانش افتاده اند.
ساختمانی ١٠٠ ساله را خراب کردند و باغ را شخم زدند. آخر قرار است به جای آن ساختمانی ١٢ طبقه بسازند، بله ساختمانی ١٢ طبقه در خیابانی که عرض آن به ١٠ متر هم نمیرسد.
خیابانی یکطرفه که همین حالا در ساعاتی از روز بواسطهی ترافیک مسدود است و اگر کسی از سکنهی آن بلایی سرش بیاید مثلا زبانم لال سکته کند باید همانجا بمیرد چرا که بیرون آمدن از خیابان خود ساعتی به طول میانجامد.
بله، به همین سادگی ساختمانی سرمیکشد و باغی میمیرد تا ولع سیری ناپذیر تراکم فروشی شهرداری اندکی فرونشیند و میراثی شؤم بماند برای مردم این شهر.
تخریب این باغ برای من نمادی است از آنچه شهردار ٩٦ درصدی حامی محرومان بر سر این شهر آورد.
خانهای صدساله را نابود، باغی را تخریب و پیاده راه عبور مردم مسدود میشود و آنگاه با افتخار میگویند که ببینید ما تهران را بازسازی کردیم.
حقوق شهروندان چه اهمیتی دارد در این داستان؟
این تنها آینه ایست از کلیت شهری که به دست یک ناکار بلد سپرده شد تا خوب برایمان شخمش بزند.
اتفاقا نه چندان دورتر از محلهی ما بزرگراه صدر قرار دارد بزرگراهی با آن پل عریض و طویلش.
در طول زمان ساخت این پل دستگاه پروپاگاندای عظیم شهرداری از حماسهها میگفت و اینکه چه رکوردهای جهانی که جابجا نشد و اینکه چه تغییر شگرفی قرار است این پروژه در روانی ترافیک تهران ایجاد کند، اما چنان که افتد و دانی نه تنها چنین نشد که ترافیک منطقه بیشتر هم شد بگذریم از ایرادات خود پروژه أعم از نازیبایی سازه تا سیستم تخلیه آلی که هنوز مشکل دارد.
چندی پیش در خبرها آمده بود که به همت مدیریت شهری تهران در رتبه بندی موسسه "مرسر" به مقام ٢٨ امین شهر جهان از نظر شرایط بد برای زندگی دست پیدا کرده.
برای من شهروند که هرروز این مشکلات را از نزدیک لمس میکنم این خبر چندان عجیب نبود، اما آیا مسؤولین شهری از این خبر خجالت زده نمیشوند؟
راستی کجای کار ایراد دارد؟ یافتن پاسخ دشوار نیست. مدیران شهری تخصصی در اداره شهر ندارند.
در دیدگاهی که فقط دنبال پروژههای بزرگ است تا سازوتنبک راه بیندازد و افتتاحیه برگزار کند مسلما بسیاری از امور حیاتی شهر نادیده انگاشته میشوند.
در زمان استیلای فاشیسم در ایتالیا موسولینی دستور داد در نزدیکی رم شهری بنا کنند که عظمت روم قدیم را احیا کند و بناهایش در جهان بی همتا باشد، چه نیرو و هزینهای که برای ساختن این شهر هزینه نشد، اما امروز این شهر ساخته و پرداخته موسولینی به کاریکاتوری میماند از آن دوران سیاه.
حکایت امروز ما هم همین است. شما میتوانید در محله هایی که عالم و آدم معتقدند روی گسل قرار دارند برجهای چند ده طبقه بسازید میتوانید پیاده رو را ببندید و مردم را آواره خیابان کنید تا پروژه تان به اتمام برسد میتوانید در یک محلهی مسکونی یک مجتمع عظیم تجاری بسازید و کل بافت منطقه را تخریب کنید میتوانید باغها را نابود کنید و به جایش جنگلی از آهن بسازید فقط و فقط به شرطی که پول داشته باشید و به شهرداری پول بدهید، چون این هیولای عظیم الجثه برای ساخت پروژههای افتخارآفرین و بزرگ ولع سیری ناپذیر دارد.
آخر سخن.
امروز روز ملی کانادا بود، کشوری که از روز تأسیس تا به امروز ١٥٠ سال بیشتر نیست. من چندروزی برای کاری به آنجا رفته بودم.
در شهرهایش که قدم میزنی میبینی ساختمانهای ٧٠ - ٨٠ ساله را مرمت کرده اند و، چون سورمه بر چشم نهاده اند تا یادآوری تاریخ نه چندان طولانیش برای نسل جدید باشد. فضای سبز شهرها به خوبی حفظ شده بود و همهی اماکن عمومی از مغازهها و مراکز خرید همه محوطهای برای پارک خودرو دارند و فراتر از آن همهی ساختمانها نه تنها برای اهالی ساختمان پارکینگ دارند که برای مراجعین و میهمانان هم پارکینگی مجزا دارند. حالا اگر مدیریت شهرهای آنجا را به مدیران ما میسپردند همهی اینها رو تبدیل به ساختمانهای بی سر و ته میکردند.
آری میراث قالیباف برای تهران چیزی جز نکبت فراوانی که تا ابد دامن مردمان آنرا فراگرفته نخواهد بود، اما شاید این تلنگری باشد که اعضای جدید شورای شهر به جای زِد و بند و مال اندوزی و سیاسی کاری و احیانا أجرای فنون کشتی و تکواندو روی یکدیگر به فکر آن باشند که شهردارانی با تخصص مرتبط بر سر کار بیایند بلکه اوضاع از این بدتر نشود.