bato-adv
کد خبر: ۳۲۰۴۸۱

انتقادهای کم‌سابقه تحلیلگر اصولگرا از اصولگرایان

«شاید دوستان اصولگرای من ناراحت شوند اما ناگزیرم مشفقانه به آنها عرض کنم که امروز، اصولگرایی و اصولگرایان به لحاظ اندیشه و عمل، استراتژی و تاکتیک، عملا به درد خانه سالمندان می‌خورد.»
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۰ - ۰۵ تير ۱۳۹۶
«شاید دوستان اصولگرای من ناراحت شوند اما ناگزیرم مشفقانه به آنها عرض کنم که امروز، اصولگرایی و اصولگرایان به لحاظ اندیشه و عمل، استراتژی و تاکتیک، عملا به درد خانه سالمندان می‌خورد.»
 
محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی اصولگرا و سردبیر خبرآنلاین به هفته‌نامه سیاسیون گفت:
 
- اصولگرایی از سال ۱۳۸۴ متلاشی شده است. در واقع چیزی به نام اصولگرایی در سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۲، ۱۳۹۴ وجود نداشت. بعد از این هم بعید است وجود داشته باشد. یک جریان کاملا ورشکسته به تقصیر است.
 
- این که ما انتظار داشته باشیم، فکر کنند و پیش‌بینی داشته باشند که در  انتخابات پیروز شوند، انتظار به جایی نیست.
 
- اصولگرایان فعلی که به زعم بنده افرادی هستند که اصولگرایی را به گروگان گرفته‌اند، در حال فعالیت سیاسی‌اند. این جریان گمان می‌کرد با استفاده از روش‌های تخریبی، وعده‌های دروغ، روش‌هایی که قبلا اصلاح‌طلبان را به واسطه کاربرد آنها - البته به درستی - به بی‌اخلاقی متهم می‌کرد، امیدوار بود در انتخابات به پیروزی برسد.
 
- اصولگرایان امروز، ارتباط اعتقادی بسیار ضعیفی با جامعه دارند. اگر یک زمانی اصولگرایی به معنای تقید به شرع و تقید به اخلاق بود، امروز چنین امری وجود ندارد.
 
- حداقل نیمی از ۱۵ میلیون رأی آقای رئیسی متعلق به اصولگرایان نیست و فقط از رهگذر شعارهای معیشتی و به خصوص تخریب رقیب به دست آمده. در واقع رایی است که به خاطر ضعف‌های جدی دولت مستقر کسب شد. گفتمان اصولگرایان برای حدود نود درصد از نسل جوان ما، حنای بی‌رنگ است.
 
- ورود یک جریان تندروی بداخلاق در میان اصولگراها که با بددهنی، شلوغ کردن و فحاشی مهار اصولگرایان را به دست گرفته از عوامل شکست است. طبیعی است که وقتی این عده میدان‌داری کنند، این جریان محکوم به شکست می‌شود.
 
- جریان اصولگرا بر این گمان بود که می‌تواند از برخی امکانات معنوی و مادی کشور استفاده کند. به طور مثال از ظرفیت رد صلاحیت‌ها، امکانات پشتیبانی جریان‌های مذهبی و سیاسی استفاده کند و از آن موج بسازد و در همان حال از حیثیت شخصیت‌های معتبر مذهبی هم وام بگیرد؛ در حالی که این موارد همیشه هم قابل استفاده نیست.
 
- سال ۱۳۸۴ یک اتفاق نویی در جامعه به وجود آمد. فردی به نام آقای احمدی‌نژاد آمد و همه اصولگرایان فکر کردند الان بایستی تمام توان خود را در حمایت از ایشان قرار دهند.
 
- احمدی‌نژاد فردی بود که اصلا با خودش دینامیت آورده بود تا بین اصولگرایان بگذارد و این کار را هم انجام داد. اگر چه ابتدا با تعارف می‌گفت بایستی متحد باشیم ولی در لحظات آخر بازی را بر هم زد و اعلام کرد به نفع کسی کنار نمی‌روم.
 
- به نظرم بعد از سال ۱۳۸۴ جریان اصولگرایی با شیب تندتری در سراشیبی سقوط قرار گرفت.
 
- بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد اصولگرایان خودشان را بازنده می‌دیدند با این تفاوت که این‌ بار به حریف نباختند بلکه به داخل خودشان باختند و سرشان کلاه رفت.
 
- عده‌ای شدند حامی احمدی‌نژاد و عده‌ای هم منتقد و شروع کردند به کوبیدن یکدیگر و در این بین تنها مساله‌ای که مهم نبود، اخلاق بود. این روال متأسفانه ادامه پیدا کرده است تا امروز. ریش‌سفیدان و بزرگان اصولگرا هم درگیر مسایل تخریب و اتهام‌زنی شده‌اند و این موضوع به چند نفر تندرو و ورشکسته سیاسی محدود نمی‌شود.
 
- برخی از افرادی که صاحب عنوان هم هستند، وارد فضایی شدند که در شان‌شان نبود.
 
- (در انتخابات اخیر) مغازه‌ای به نام «جمنا» باز شد. آقای رییسی از همان ابتدا به این تشکل بی‌اعتنا بود و گفت که هیچ تعهدی به جمنا نمی‌دهد حتی اگر کاندیدای نهایی‌شان باشد. آقای میرسلیم هم همین را گفت. شنیده می‌شد آقای قالیباف هم موضع مشابهی داشته.
 
- این مغازه ویترین زیبایی داشت. ادای دموکراسی درمی‌آوردند که از سراسر کشور افراد را دور هم جمع کرده‌ایم. حتی این افراد هم از قبل انتخاب شده بودند و در یک «دموکراسی هدایت شده»، روند انتخاب کاندیداهای نهایی انجام شد.
 
- برخی از افراد شورای مرکزی جمنا، چهره‌های بسیار بسیار خوبی هستند و برای من هنوز قابل فهم نیست که چرا این افراد به تشکیلاتی ورود پیدا کردند که ورشکستگی سیاسی‌اش از ابتدا مشخص و محرز بود.»
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv