شهبازی با تشریح تصاویری که از خداوند در میان میراث اسلامی وجود دارد به بررسی امکان دعا در این گرایشها پرداخت. وی همچنین معتقد است که تصویری که از خداوند در قرآن بیان شده تصویری جامع است در حالی که گرایشهای اسلامی به تقطیع آن پرداختهاند.
به گزارش ایکنا، نشست «دعا و الگوهای رابطه انسان و خدا» با سخنرانی ایرج شهبازی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، بعد از ظهر دیروز ۳۰ خرداد، برگزار شد. شهبازی در آغاز این نشست گفت: ما دو تصور کلی از خدا داریم یکی تصور خدای متشخص و دیگری تصور خدای نامتشخص است. خدای متشخص غیر دارد و موجودی از موجودات جهان است. خدای غیرمتشخص غیر ندارد و هر موجودی در این حال خداست و برای مثال وقتی میگویید این درخت است، در این حال میگویید این خدا نیز هست. در ذیل خدای متشخص بحث خلق مطرح میشود اما در ذیل خدای نامتشخص، بحث تجلی مطرح میشود و در واقع خدای نامتشخص در عالم تجلی پیدا میکند. در این تلقی اگر تمایزات و حدود صوری از بین برود، ما با خدایی که در کل جهان وجود دارد، روبرو میشویم.
انواع ارتباط میان انسان و خدا
شهبازی ادامه داد: همچنین خدای متشخص به خدای متشخص انسانوار و خدای متشخص ناانسانوار تقسیم میشود. خدای متشخص انسانوار انواع متعدد صفات انسانی را به خود میگیرد، اما خدای متشخص انسانوار هیچ شباهتی به هیچ موجودی از جمله انسان ندارد و این را میتوان در ذیل الهیات تنزیلی قرار داد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در دنیای مدرن راجع به الگوی رابطه از جمله مارتین بوبل نظریههایی را دادهاند. بر اساس نظریه بوبل که بسیار تاثیر گذار بوده است، سه الگوی رابطه میتواند وجود داشته باشد، رابطه «آن-آن»، رابطه «من- آن» و رابطه «من-تو». در صورت اول، دو طرف رابطه شی تلقی میشوند و هیچ حرمت انسانی در طرفین رابطه ایجاد نمیشود. اینجا نگاه ابزاری بین انسانها، حاکی از رابطه آن-آن است که منحطترین رابطه انسانی است.
شهبازی تصریح کرد: در رابطه «من-آن»، فرد خود را شخص و طرف مقابل را چیز میداند در این رابطه صمیمیت وجود ندارد. در رابطه «من-تو» هر دو طرف کاملا انسان هستند، در این رابطه ممکن است من با جنبه خاص از انسانیت انسان با طرف مقابل روبرو شوم که اینجا رابطه «من-تو» رابطهای ناقص خواهد بود. از منظر بوبل در رابطه سالم دو طرف، همدیگر را با تمام وجودشان شخص میدانند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه سومین بحث من در خصوص سنخیت و جنسیت است، گفت: اگر دو موجود سنخیتی نداشته باشند، با هم ارتباط نخواهند داشت و برای امکان دعا، باید دو شخص سنخیت داشته باشند. از نظر مولانا چهار نوع سنخیت وجود دارد سنخیت اول آن است که دو موجود کاملا از یک جنس باشند، سنخیت دوم سنخیت بین جزء و کل است، سنت سوم قابلیت جنسیت است، یعنی یکی از طرفین، قابلیت تبدیل شدن به طرف دیگر را داشته باشد و چهارم سنخیت جنسنماست، یعنی جنسیت دو امر توهمی بیش نیست. از نظر مولانا ما انواعی از جنسیت و هم سنخی داریم مانند جنسیت بر اساس سن، موقعیت، نژاد، دین و غیره که اینها از نظر او جنسیت واقعی نیست، زیرا پس از زوال عامل مشترک بین دو طرف، ارتباط تمام میشود.
وی افزود: از نظر مولانا جنسیت واقعی بر اساس اشتراک در افکار دو طرف است که بر اساس نگاهها حاصل میشود و انسان یعنی نگاه، بنابراین این سنخیت یعنی یعنی اشتراک در نگاه.
چرا تصاویر متکثری از خدا داریم
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با طرح این پرسش که، با توجه به اینکه خدا موجودی واحد است، چرا تصویرهای متعددی از خدا وجود دارد؟ ادامه داد: چرا ما از خدا تصاویر مختلفی داریم؟ ما به تعداد انسانهای جهان از خدا تصویر داریم در همین ایران اسلامی، با توجه به ایرانی بودن و اسلامی بودنمان، ما تصویرهای زیادی از خدا داریم. به صورت کلی علت این تکثر تصاویر را میتوان در تفاوتهای فردی، تفاوتهای اجتماعی و تفاوتها در کتب آسمانی خلاصه کرد.
شهبازی افزود: از آنجا که هر انسانی یگانه است، تصویر یگانهای از جهان و از جمله خدا دارد، خدایی که ما میپرستیم، بیش از آن که خدای واقعی باشد، ویژگیهای شخصیتی ما را دارد، بنابراین یکی از بهترین کلیدهای خودشناسی، خداشناسی است و خدای هر کسی متناسب با ویژگیهای شخصیتی اوست. ما میبینیم تصویری که ۷۲ عارف در تذکره الاولیا از خدا ارائه میکنند، بسیار متفاوت و گاهی بدون هیچ شباهتی است و حتی با هم تضاد دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: این تصاویر به تفاوتهای شخصیتی و فردی باز میگردد، از سوی دیگر دومین عامل در باب اختلاف نظر درباره خدا، به وضعیت اجتماعی، سیاسی، جغرافیای و اقتصادی یک جامعه باز میگردد، با فراز و فرودهای زندگی اجتماعی، تلقی خاص از خدا وجود خواهد داشت، برای مثال در عربستان که نظام ارباب و رعیت حاکم بوده، تصویر خدا مبتنی بر تصویر ارباب و رعیت بود. از این رو در اسلام مهمترین الگو، الگوی رهبر و عبد است. این در حالی است که در ایران خدا همواره با نام رب و ارباب نیامده، بلکه بیشتر از عناوین سلطنتی در خصوص آن استفاده شده است.
شهبازی با بیان اینکه سومین عامل در تکثری که ما از تصویر خداوند داریم، ادیان و کتابهای مقدس هستند، گفت: اگر کسی عهد قدیم و جدید را مقایسه کند، متوجه میشود خدای عهد قدیم و جدید با هم متفاوت است و این دو با الله در قرآن هم یکی نیست. کتب دینی تصویری متفاوت با از خداوند ارائه میدهند. یک مسلمان تصویری قرآنی از خدا خواهد داشت که با تصویری یک مسیحی و یهودی از خدا متفاوت است و این در خصوص ادیان دیگر نیز صادق است.
تصویر فیلسوفان از خدا
وی با بیان اینکه بر اساس مقدمات ذکر شده جایگاه دعا بر اساس تصاویری که ما از خدا داریم خواهیم سنجید، گفت: اولین تصویر از خدا، تصویر فیلسوفان است، فیلسوفان خداوند را یک ناظم عالی میدانند که علت اولی و علتالعلل است. فیلسوفان اسلامی الله را با خدای فلاسفه یونان یکی کردند، نمایندگان برجسته این تصور عبارتند از ابن سینا و فارابی، آنها آیاتی از قرآن را مورد اشاره قرار میدهند که در باره خلقت است. در این رابطه الگوی «آن-آن» در ارتباط با انسان و خداوند مطرح است، زیرا خدا علت است و نسبت او با انسانها تفاوتی ندارد. در این دیدگاه دعا ممکن نخواهد بود.
تصویر اشعری از خدا
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه تصویر بعدی از خدا تصویر اشعری است، گفت: در تصور اشعری خدا یک موجود آزاد است که به قواعد اخلاقی و علی پایبند نیست. از این رو الگوی ارتباط انسان با خدا الگوی «من-آن» است به این معنا که خدا من است و هر کاری میتواند بکند و انسان آن است. از این رو دعا نمیتواند ممکن باشد، زیرا خداوند از انسان تاثیر نمیپذیرد و هر کاری خواست میتواند بکند. اشاعره انسان را فدای خداوند کردند. ایشان به آیاتی از قرآن که در خصوص اراده بینهایت خداوند است ارجاع میدهند. در این تصویر اگر باید دعایی صورت بگیرد به خاطر دستور الهی در این زمینه است و در واقع در این دیدگاه دعا، دعای حاجت است.
خدا از نظر معتزلیان
وی ادامه داد: تصویر دیگر تصویر معتزلی از خداست. در این تصویر خداوند یا منزه است و نمیتوان او را توصیف کرد و یا خداوند بازنشسته است به این معنا که جهان را خلق کرده و سپس رها کرده است و در هر دو تصویر معتزلی از خداوند دعا ممکن نیست. معتزلیان به آیاتی از خداوند که در خصوص تسبیح خداوند است اشاره میکنند.
خدا از منظر زاهدان
شهبازی تصریح کرد: تصویر بعدی تصویر زاهدانه از خداوند است که در واقع همان خدای اشعری اما با خشونت بیشتر است. در این تصویر رابطه انسان با خدا رابطه «من-تو» است، اما در این جا همه جوانب طرفین مد نظر نیست و تنها جنبهای از خداوند مد نظر است که در خصوص گناه، عقاب میکند. در این رویکرد دعا نوعی دعای حاجت است و رابطه انسان و خدا نوعی رابطه «تاجر-تاجر» است. سه کلمه کلیدی روانشناختی در این رویکرد عبارت است از ترس، ترک و تجارت به این معنا که انسان باید با ترس از خداوند لذات را ترک کند و به نوعی تجارت دست زند که در آن به بهشت برسد.
خدا از نظر فقه
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: تصویر بعدی از خداوند تصویر فقهی است. البته فقها خداشناسی خاصی ندارند و در واقع فقه کشف قوانین فرعی شریعت است، اما با مرور آثار ایشان و فتاوی که صادر کردهاند میتوان به تصویرشان از خدا رسید. در این تصویر خداوند قانونگذار، مالک و حسابرس است. در این تصویر نیز تصور از خداوند بر غیر منعطف است. فقها با محتوای دعا کار ندارند و صرفا به ظاهر و شکل امور میپردازند.
خدا در میان عارفان
وی با بیان اینکه سه تصویر از خداوند در میان عارفان وجود دارد، گفت: عارفان مکاتب و نحلههای زیادی بودند و نمیتوانیم آنها را به یک رویکرد تقلیل دهیم. سه رویکرد خائف، وحدت وجودی و عاشقانه در میان عارفان وجود دارد. در رویکرد اول انسان مجذوب جلال و هیبت خدا شده و در آن حل میشود از این رو در این رویکرد دعا ممکن نخواهد بود. در رویکرد دوم نیز همه چیز خداوند است و چیزی از غیر از خداوند وجود ندارد. بنابراین در این رویکرد نیز دعا بیمعنا خواهد بود چون تنها «من» وجود دارد و تویی وجود ندارد تا ارتباطی میان انسان و خدا بر قرار شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: در رویکرد عاشقانه است که الگوی «من-تو» میان انسان و خدا برقرار است. در این رویکرد انسان میتواند با خداوند ارتباط برقرار کند و دعا ممکن است. این رویکرد را میتوان در افرادی مانند مولانا، بایزید بسطامی و حسن خراقانی یافت.
خدا در قرآن
شهبازی در پایان گفت: اصولا تصویری که از خداوند در قرآن بیان شده، تصویری جامع است، به این معنا که شامل همه تصاویر بالاست و نمیتوان او را به جنبهای از آن فروکاست. و بعضا گرایشهای بالا نظر خود در خصوص خداوند را به خدا تحمیل کردهاند.