اعتماد نوشت:
انتخابات يكي از شاخصهاي مهم توسعه سياسي و محملي براي ايفاي نقش مردم در حكومت محسوب ميشود. سالها است در كشور ما بحث تاثير يا عدم تاثير شركت در انتخابات بر پيشبرد مطالبات مدني و سياسي و دموكراتيك بخش زيادي از شهروندان و نيروهاي تحولخواه در جريان است.
در دورههاي مختلف انتخابات نيز شاهد بودهايم كه در مواقعي حضور گسترده در راستاي پيشبرد اين مطالبات صورت گرفته است و در مواقعي نيز شاهد قهر با صندوق و مشاركت پايين بودهايم. در همين راستا بايد به نكاتي چند توجه كرد.
اين امر مسلمي است كه در عرصه سياسي بدون كنش اجتماعي و سياسي نميتوان نهادها، آزاديها و حقوق دموكراتيك و شهروندي را به دست آورد. اين نوع مطالبات نيز ذاتا ماهيتي تكاملي دارند.
به اين معنا كه حقها و آزاديها و نهادهاي دموكراتيك را نميتوان دفعي و خلقالساعه ايجاد كرد. اينها ماهيتي تكاملي دارند كه بايد از طريق كنشهاي طولاني و دراز مدت ما و در ميان مناسبات اجتماعي و سياسي ما برويند و رشد كنند و ببالند. در اين زمينه ميتوان دموكراسي در امريكا را مثال زد.
دموكراسي در اين كشور زماني آغاز شد و قانون اساسي زماني نوشته شد كه بردهداري در اين كشور وجود داشت و بخش عظيمي از آنها مدافع بردهداري بودند. اما اين دموكراسي در طول دويست سال تعميق و تكامل يافت تا به اينجايي رسيد كه اكنون هست.
از اين منظر شركت موثر و هدفند و سازماندهي شده در انتخاباتها از اين جهت بسيار موثر است و برخي منشها و مناسبات و كردارهاي اجتماعي سياسي را در ميان ما نهادينه ميكند. اين انتظار هم كه اين حقها و آزاديها و نهادها را از بالا به ما هديه بدهند خيالبافي است. اين برگ راي سهم و نقشي است كه در ايجاد قدرت سياسي ايفا ميكنيم و اگر از آن استفاده نكنيم اختيار مسلم و حق شهروندي خود را به ديگران واگذار كردهايم.
از طريق انتخابات كساني ممكن است انتخاب شوند كه اساسا باوري به حقوق شهروندي، مشاركت سياسي و توسعه ندارند. از سوي ديگر از طريق انتخابات ممكن است فردي و دولتي سركار بيايد كه اعتقاد دارد بايد مخالف را به منتقد و منتقد را به موافق تبديل كنيم.
حال چطور ميتوان پذيرفت انتخابات براي تعيين كساني كه نهادها و سازمانها و مقدرات اجرايي كشور را در دست دارند مهم نيست و تاثيري در پيشبرد يا پسرفت مطالبات ما ندارد؟
از سوي ديگر بيعملي و انفعال و رويكردهايي چون تحريم انتخابات نيز در اغلب تجربههاي تاريخي خود نشان داده است كه جز كمك به جبهه مقابل نيست. شاهد بودهايم كه هر جا تحريم و قهر با انتخابات بيشتر بوده است، رقباي خواستها و مطالبات اكثريت مردم قدرت را در دست گرفتهاند و شرايط براي مردم سختتر شده است.
اين تصور بسيار غلطي است كه عدهاي تصور ميكنند با فروگذاردن حقي از حقوق خودمان، در اينجا حق مشاركت در انتخابات و تعيين سرنوشت خود، ميتوانيم به حقوق ديگر خود دست يابيم. بايد همين حقوق و امكانهاي موجود را قدر دانست و تثبيت كرد و با استفاده از آنها به سوي دستيابي به ساير حقوق گام برداشت.
به عنوان نمونه در انتخابات اخيري كه در تركيه براي افزايش اختيارات رجب طيب اردوغان رياستجمهوري اين كشور برگزار شد، كردها كه مخالف جدي اين تغييرات در قانون اساسي بودند توسط احزاب صاحب نام خود انتخابات را تحريم كردند.
آمارهاي منتشر شده گوياي آن است كه از هشت و نيم ميليون نفر واجد شرايط حق راي كه در همهپرسي اخير تركيه شركت نكردند بخش قابل توجهي از آنان به مخالفان سياسي كرد حكومت تركيه وابستگي داشتند و عمدتا در مناطق كردنشين استانهاي جنوبي و جنوب شرقي تركيه بودهاند كه از موضعي راديكال در همهپرسي شركت نكردند و عدم حضورشان باعث تحكيم قدرت حزب حاكم و به عمل درآمدن خواستههاي رجب طيب اردوغان شد.
درحالي كه اگر تنها چهار ميليون نفر از اين تحريميها به همهپرسي راي نه ميدادند، طرح اردوغان براي تغيير قانون اساسي تركيه شكست ميخورد. از اين مثالها باز هم ميتوان ذكر كرد.
بنابراين مشاركتِ جمعي و گسترده و برنامهريزي شده در انتخابات گامي موثر براي رسيدن به حقوق دموكراتيك و افزايش آنها است كه هرگز نبايد اين حق را از خود سلب كنيم. گذشتن از اين حق به معناي آن است كه به كساني كه خواهان زير پا گذاشتن و نفي هميشگي آن هستند عرصه را براي پيشبرد خواست خود باز ميبينند.
در واقع نتيجه راي دادن گسترده به يك كانديدا، فقط انتخاب شدن وى نيست. هر كانديدا نمايانگر و نشاندهنده يك جريان و يك گفتمان و يك نوع رويكرد است. راي دادن به او برآوردن آن گفتمانها و رويكردها در كشور و تثبيت و تقويت آنها نيز هست.
به عنوان نمونه سياست خارجي ما را در دولتهاي برآمده از ٧٦ به اين سو در نظر بگيريد. دولت اصلاحات در سال ٧٦ با رويكرد و گفتمان تعامل سازنده با جهان بر سركار آمد. ديديم كه در مدت كوتاهي اين رويكرد باعث افزايش تعامل ما با دنيا شد.
بسياري از سفارتخانههايي كه بسته شده بودند بازگشايي شدند. همچنين اين رويكرد تعاملي و سازنده و مبتني بر منافع ملي براي ما دستاوردهاي اقتصادي نيز به دنبال آورد و باعث جذب تكنولوژي و سرمايه خارجي نيز شد.
باز از ٩٢ به بعد رويكرد تعامل سازنده با جهان بر دستگاه ديپلماسي كشور حاكم شد و ديديم كه در مدت كوتاهي همه آن موانع و تحريمها برداشته شد و فضاي مناسبتري براي تبادلات اقتصادي و تكنولوژيكي با جهان به روي ما گشوده شد.
بنابراين نميتوان اين واقعيتها را ديد و همچنان به نحو مستدل و قابل پذيرشي به سود موثر نبودن انتخابات بر سرنوشت كشور سخن گفت. حتي اگر بتوانيم در انتخاب ميان بين بد و بدتر، از امكان بدتر شدن اوضاع جلوگيري كنيم، باز اتفاق مهمي است.
شرط عقل هم جز اين نيست. ما چارهاي نداريم جز اينكه به مشي دموكراتيكي كه از مشروطه به اينسو آغاز كردهايم ادامه دهيم و در هر مجال و فرصتي كه براي كنش اجتماعي من جمله در انتخاباتها داريم، مطالبه قانونخواهي و دموكراسيخواهي و حقخواهي خود را گامي به پيش ببريم. راه بسته نيست اگر همت عالي بدرقه راه كنيم.