bato-adv
کد خبر: ۳۱۵۶۲۸
حمید حیدرپناه

دیده می‌شوم، پس هستم

تاریخ انتشار: ۱۳:۰۱ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶
حمید حیدرپناه*؛ ما انسان‌ها با هزاران امید و آرزو پای به دنیا می‌گذاریم، زندگی می‌کنیم و تا پایان هم برای رسیدن به رویاهایمان تلاش می‌کنیم. در کودکی آرزوهایمان را به شکل نقش‌هایی در بازی‌های بچگانه به ظهور می‌رسانیم. گاهی در نقش پزشک، گاه در نقش معلم و...

به نوجوانی که می‌رسیم تلاش می‌کنیم تیپ و ظاهرمان را هم با آرزوهایمان سِت کنیم و همچنان امیدوارانه در راه تحقق‌شان گام بر داریم. سرانجام وقتی به دوران جوانی پای می‌گذاریم نگاه‌مان واقع‌گرایانه‌تر می‌شود، تا حدی معلوم است کجای مسیر هستیم و تا چه حد به آن آرزو‌ها نزدیک شده‌ایم.

بدون شک کمتر کسی دوران کودکی‌اش نقش یک سیاست‌مدار یا مدیر را بازی کرده، چرا که این حوزه با دنیای پاک و معصوم کودکی سازگار نبوده و نیست. اما وقتی به دوران جوانی و بزرگسالی می‌رسیم این عرصه برای ما جذابیت بیشتری پیدا می‌کند.

از آنجا که ما بیشتر به ظواهر امور توجه داریم تا عمق‌شان، سیاست و مدیریت را در کانون توجه بودن می‌بینیم، احساس قدرت و دستور دادن، پوشیدن کت و شلوارهای تیره، پیراهن یقه دیپلمات، حضور مداوم در جلسات، داشتن اتاق مستقل و رییس دفتر و راننده و...
 
پس بی دلیل نیست که در این دوره ماراتن سختی برای رسیدن به این عرصه آغاز می‌شود که شاید به نسبت سایر عرصه‌ها زحمت کمتری بطلبد و گاهی یک شبه بتوان ره صدساله را رفت. خصوصاً وقتی راه میان‌بری به نام انتخابات وجود داشته باشد. کافی است کاندید شوی، رای جمع کنی و به قله‌ی آرزوهایت برسی، مانند انتخابات مجلس و خصوصاً شورای شهر!

البته رسالت واقعی شوراهای شهر این نیست که الان در مقام اجرا دیده می‌شود، هدف انتخاب نمایندگانی از دل مردم برای لحاظ‌کردن خواسته‌هایشان، کمک به انجام بهتر امورات شهر و... است، ولی چیزی که در عمل دیده می‌شود انگار همین نمایندگان جزیی از بدنه‌ی اداری شهر می‌شوند و به همان سمت و سویی می‌روند که مدیران اداری می‌روند: سبک پوشش، خودروی اداری، جلسات متعدد و...

در روزگاری که سیستم اداری و بوروکراسی ما - که قرار است جایی برای گره‌گشایی و کمک به امورات جاری باشد - در برخی حوزه‌ها به جایی رسیده که خود تبدیل به کلاف سردرگمی شده، اضافه شدن حجم زیادی نماینده شورا به بدنه‌ی اداری و بوروکراسی بر حجم مشکلات افزوده و به تعبیر «ماکس وبر» چیزی شبیه قفسی آهنین شده که انسان‌ها و زندگی شان را احاطه می‌کند.

البته حضور انبوه و پرتعداد کاندیداهای شورای شهر و روستا در دوره‌ی فعلی که همزمان شده با گسترش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، شرایط خاصی را رقم زده است. حالا دیگر ستادهای انتخاباتی سنتی جای خود را به کانال‌های تلگرامی، گروه‌های مجازی و نصب بنرهای بزرگ در سطح شهر داده و فضای مجازی روزهای شلوغ و پرهیاهویی را پشت سر می‌گذارد.

این روز‌ها میدان واقعی رقابت در فضای مجازی است و جنگ ادمین‌ها برای جمع‌آوری ممبرهاست، دفتر تلفن موبایل‌ها محل ذخیره آرا شده و در مدام شاهد عضویت یکباره و بدون اجازه‌ی کاربران در گروههای متعدد انتخاباتی هستیم، گروه‌هایی مزین به عکس و شعار کاندیدا‌ها که در محتوای مطالبش معمولاً خالی از برنامه‌ها و اهداف آنهاست و محل انتشار پیام‌های تکراری سیاسی و غیرسیاسی معمول است. نکته‌ی جالب‌تر اد شدن افرادی است که اصلاً در آن شهر و حوزه انتخابیه زندگی نمی‌کنند که بتوانند به فرد مورد نظر رای بدهند.

البته یک معضل دیگر هم ظهور برخی کاندیداهای خانم با عکس‌های گریم شده، فتوشاپی با زیورآلات و ظاهری است که به هیچ‌وجه مناسب فضای انتخاباتی نیست.

تبلیغات مجازی و واقعی این روزهای کاندیدا‌ها فرصتی بی‌نظیر برای دیده‌شدن است. برخی از کسانی که تا دیروز هیچ فعالیت مفیدی در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی نداشته اند، حالا این فرصت را دارند تا عکس و نام‌شان بر پروفایل گروه‌های تلگرامی بنشیند و پوستر بزرگی از ژست‌های خاص‌شان بر در و دیوار شهر خودنمایی کند. واقعاً چه فرصتی بهتر از این برای دیده‌شدن و در کانون توجه‌بودن کسانی که نه در گذشته و نه حتی آینده بعید است اسم و تصویرشان در این حد خودنمایی کند.

حکایت این روزهای برخی از کاندیدا‌ها تاحدی همانند سالهای کودکی است، شبیه بازی‌هایی که می‌توانستیم در خیالات و تصوراتمان نقش‌های بزرگ را بازی کنیم! تشکیل کمپین‌ها و گروه‌های مجازی، در کانون توجه بودن و تصوراتی که از تعداد ممبر‌ها برایشان بوجود می‌آید، باعث می‌شود که موقتاً در جایگاهی قرار بگیرند که جزو رویاهایشان بوده است.

در حالی که بسیاری از این تصورات توهماتی بیش نیست و لزوماً همه‌ی اعضای یک گروه یا کانال در زمره‌ی رای دهندگان به آن فرد نیستند و چینش آرا و انتخاب واقعی مردم بر اساس پایگاه اجتماعی و سیاسی افراد، عملکرد آن‌ها در عرصه‌های مختلف اجرایی و شناختی است که مردم از آن‌ها و توانمندی‌هایشان دارند که در پای صندوق‌های رای نهایی می‌شود.

به هرحال این هیجانات و تب و تاب‌ها چندروز دیگر تمام می‌شود و شاهد به پایان رسیدن این ماراتون نفس‌گیر خواهیم بود و امیدواریم تا انتخابات بعدی به سطحی از فرهنگ و سواد استفاده از فضای مجازی برسیم که دیگر شاهد این معضلات در استفاده از این رسانه‌های جدید نباشیم و با رشد واقع‌گرایی در تفکرات افراد، تصورات ذهنی و عملی از شورای شهر و نمایندگی مردم همتغییر یابد.
 

 
* روزنامه نگار و مدرس دانشگاه
bato-adv
مجله خواندنی ها