در شرايط خطير كنوني كه انتخابات ميتواند جهتگيري آينده توسعه سرزمين ايران را رقم بزند جا دارد همه كساني كه دستي در امور كشور و دلي در گرو توسعه اين مرز و بوم دارند ديدگاههاي خود را منصفانه ارايه كنند.
به گزارش اعتماد، در شرايط خطير كنوني كه انتخابات ميتواند جهتگيري آينده توسعه سرزمين
ايران را رقم بزند جا دارد همه كساني كه دستي در امور كشور و دلي در
گرو توسعه اين مرز و بوم دارند ديدگاههاي خود را منصفانه ارايه
كنند.
بر آن شديم تا با محمدحسين شريفزادگان؛ استاد توسعه اقتصادي دانشگاه شهيد بهشتي و وزير اسبق رفاه و تامين اجتماعي كه از دولت شهيد رجايي تا دولت كنوني منهاي دولت آقاي احمدينژاد؛ در دولتها كم و بيش در سمتهاي مختلف حضور داشته است گپ و گفتي داشته باشيم. با اصرار ايشان گفتوگويمان را صرفا به عملكرد دولت در حوزههاي توسعه اقتصادي و اجتماعي خلاصه كرديم و از ورود به ساير مباحث عملكردي دولت پرهيز كرديم. آنچه در پي ميآيد ماحصل اين گفتوگوست.
آقاي دكتر چقدر عملكرد دولت يازدهم را موفق ميدانيد؟
بيترديد نميتوان به كارنامه دولت روحاني توجه كرد مگر آنكه نگاه گذرايي به دولت احمدينژاد بيندازيم. بايد بگويم عملكرد دولتها نسبي است و نميتوان حكم موفقيت كلي و تام داد. امروز بحث مقايسه است و عملكرد دولت را بايد در قالب ظرفيتها، شرايط و امكانات اجرايي داوري كرد.
دولت احمدينژاد متاسفانه اغلب نهادهاي اجتماعي و اقتصادي لازم براي توسعه كشور را به بهانه تغيير نظير سازمان برنامه و بودجه با ٦٠ سال سابقه، قوانين و مقررات كارآمد را تخريب و نتوانست دليل مناسبي براي آن ارايه كند.
شرايط بينالمللي را كه استفاده از ظرفيتهاي آن براي توسعه كشور و به خصوص توسعه درونزا ضرورت تام دارد با بيتدبيري با مشكلات زيادي مواجه ساخت و عملا سياست خارجي را كه بايد در خدمت توسعه كشور باشد به عنوان محدوديتي جدي در آورد.
طبق گزارش سازمان گسترش صنايع ايران در سال ١٣٩٢، ٥٥درصد كارخانجات تعطيل و ركود به جان اقتصاد افتاد، تورم به مرز ٤٠درصد رسيد و رشد اقتصادي ايران در سه سال آخر دولت دهم منفي شد و تراز عرضه و تقاضاي شغلي در بازار اشتغال ٦٠ هزار نفر بود يعني با كم كردن تعداد شغلهاي انجام شده و شغلهاي از دست رفته و بيكاري صرفا ظرف ٨ سال ٦٠ هزار شغل ايجاد شده است.
كاهش فقر در جامعه ايران كه يكي از مهمترين دستاوردهاي انقلاب اسلامي بود و ٤٠ درصد خانوارهاي زير خط فقر درآمدي در ١٣٥٧ به ٨/١٩ درصد سال ١٣٧٦ و ٥/١٠ در صد ١٣٨٤ رسيده بود، در سال ١٣٩٢ يعني آخر دولت احمدينژاد به ٣٣ درصد در شهرها و ٤٠ درصد در روستاها رسيد.
سازمان تامين اجتماعي كه ٥٣ درصد جمعيت كشور را تحت پوشش دارد به خاطر رفتار غيرحرفهاي در آن به سرعت با وجود استحكام هميشگي آن تاكنون، در سال ١٣٨٦ از مرز سر به سري يعني افزايش هزينه بر در آمد عبور كرد. هزاران طرح كه يكروزه در سفرهاي استاني به تصويب ميرسيد، انبوهي از تقاضاها ايجاد كرد كه دولت قادر به تخصيص بودجه به آنها نميشد و عملا تخصيص منابع مالي دولت از طريق بودجه عمراني سالانه، غيرموثر شده بود و منابع در پروژههاي گستردهاي پخش شده بود كه هرگز با توان مالي دولت به پايان نميرسيدند.
اين نگاه انتقادي را در مورد يارانهها هم داريد؟
بله قطعا، يارانهها كه قرار بود طبق برنامه چهارم هدفمند شود در يك فرآيند بسيار اشتباه از حالت كمك براي افزايش قدرت خريد گروههاي كمدرآمد جامعه تبديل به حق همگاني شد و با تبليغ دولت وقت به عنوان بخشي از حق مردم از نفت جا افتاد، دولت وقت با پرداخت سالانه ٤٣ هزار ميليارد تومان يارانه به همه مردم در سال، نه يارانه موثري به فرودستان ميداد و نه توان پرداخت ٤٣ هزار ميليارد را در مقايسه با بقيه هزينههاي دولت داشت.
آقاي دكتر البته پروژههاي ناموفق دولت قبل تنها به يارانه ختم نميشد.
دقيقا، مثلا پروژه مسكن مهر با انبوهي از ساخت و سازها در فضاهاي غيرشهري و با كمبود امكانات زيربنايي و بدون ملاحظات و دستور كار اجتماعي با وجود تذكرات متخصصان برنامهريزي و اقتصاد مسكن در ايران ساخته شد و بخش عمدهاي از هزينههاي آن از منابع بانك مركزي استقراض شد و به خاطر نقش اقتصادي استقراض از سيستم بانك مركزي بيش از ٣٠ درصد تورم سالهاي ٩٠ تا ٩٢ ناشي از استفاده از اين منابع بوده است، به طوري كه بيش از٤٠ هزار ميليارد تومان هزينه ساخت مسكن مهر به اتمام رسيده و بيش از ٥٠ هزار ميليارد تومان نيز براي ٥/١ ميليون واحد باقي مانده نياز بود.
حالا با اين روخواني از كارنامه دولت قبل، برگرديم به كارنامه دولت يازدهم؛ نظرتان درمورد عملكرد دولت چيست؟
دولت روحاني با چنان شرايط اقتصادي و اجتماعي مواجه بود، شايد بتوان گفت حل مسائل اقتصادي، اجتماعي به ارث مانده از دولت نهم و دهم در توان يك و دو دولت نيست و سالها طول ميكشد تا بتوان مسائل را حل و فصل و به مدار عادي توسعه كشور رهنمون كرد.
شايد مهمترين اتفاقي كه در دولت روحاني افتاد انجام برجام بود. شاهكار دولت ايجاد تفاهم در سطح نظام و جلب اعتماد آن براي مذاكره با قدرتهاي بزرگ به خصوص امريكا بود. بالاخره واضح است كه امريكا طي سالها در ايران كودتا كرده و بعد از انقلاب چه در دوران جنگ و بعد از آن با ايران تخاصم داشته و مذاكره با آن بسيار سخت و شكننده بود.
از سوي ديگر ايران در حداقل ١٥٠ سال گذشته همواره در مقابل قدرتهاي بزرگ نميتوانسته مذاكرات برابر داشته باشد و تنها انقلاب اسلامي ايران بود كه هويت ملي ما را بازنمايي كرد و اين مذاكرات مهمترين جلوه اين بازنمايي بود كه ايران توانست با اقتدار با قدرتهاي اول جهان مذاكرات برابر داشته باشد.
در عملكرد برجام اگر چه با كارشكني امريكا خللهايي ايجاد شده است ولي كاركردهاي فراواني براي توسعه كشور داشته كه شامل كاهش تحريمها و امكان فروش نفت بيش از يك ميليون اضافه بر آنچه در دولت قبل صادر ميشد، باز شدن بخشهاي مهمي از سيستم بينالمللي بانكي بهخصوص عمليات پولي يورو، امكان مذاكرات و معاملات در طرحها و پروژههاي صنعتي و باز شدن فضاي بينالمللي براي ايران و امكان بهرهبرداري نسبي از ظرفيتهاي آن به نفع توسعه كشور ميشود. انجام برجام با تفاهم ملي و با هماهنگي نظام جمهوري اسلامي مهمترين دستاورد دولت روحاني بوده و در تاريخ ايران به نيكي باقي خواهد ماند.
در اقتصاد كلان كشور، كنترل تورم مهمترين دستاورد دولت است كه تورم حدود ٤٠ درصد آخر دولت قبل به زير ١٠ درصد كاهش يافته است و شرايطي را فراهم ساخته كه اقتصاد قابل پيشبينيتر و شرايط اجتماعي را آرامتر و امكان اجراي سياستهاي رشد اقتصادي را فراهم ميسازد. كاهش تورم حتي بعد از شوك كاهش قيمت نفت بعد از سالهاي ٩٢ تا ٩٤ همواره ادامه يافته است.
كنترل تورم ممكن است در چشم مردم نيايد و ديده نشود ولي زماني كه با افزايش رو به تزايد ٤٠ درصدي تورم در سال ٩٢ مواجه بوديم و روند آن رو به افزايش بود، قدرت خريد مردم در آن شرايط و بعد از آن ميتوانست مشكلات فراواني براي مردم فراهم سازد.
شما به مسكن مهر انتقاد داشتيد ولي دولت يازدهم توانست اين پروژه را تمام كند اما هنوز ركود پابرجاست.
در زمينه مسكن دولت وارث كوهي از توليدات ناتمام مسكن مهر بود كه از جانمايي تا امكانات زيربنايي و خدمات عمومي گرفته تا مشكلات بزرگ تامين منابع داراي مشكلات عمده بود و از سوي ديگر، فشار تقاضاهاي مردمي براي تكميل پروژهها نيز اهميت ويژهاي داشت.
دولت توانست به تدريج با تامين منابع، استفاده از خدمات آب و برق و گاز و محوطهسازي مناسب و به خصوص تامين تدريجي منابع دولتي و بانكي، كار تكميل پروژهها را به انجام برساند.
از دو ميليون و سيصد هزار واحد مسكوني مسكن مهر در سراسر كشور دولت نهم و دهم يك ميليون واحد را كه مشكلات فني و ساختاري نداشته و خدمات عمومي لازم را داشت به اتمام رسانيد و يك ميليون و سيصد هزار واحد بدون منابع لازم و با مشكلات فني فراوان باقي ماندند كه ٨٢٠ هزار واحد در اين دولت ساخته و تحويل شده است ١١٠ هزار واحد متقاضي ندارد و ١٢٥ هزار نيز تا شهريور كامل و تحويل ميشود و بقيه نيز در ابتداي كار بوده است كه به علت مشكلات فني و نبود متقاضي عملا از مدار خارج شده است.
كل اعتبار مصرف شده در سال ١٣٩٢، ٤٠ هزار ميليارد تومان بوده است ولي در همان سال مبلغ ٥٥ هزار ميليارد تومان براي تكميل واحدها برآورد شده كه امروزه قاعدتا اين عدد بيش از مبلغ فوق است. دولت البته به موازات اين كار براي مسكن طبقات متوسط و فرودست نيز برنامه تامين مسكن در حد سياستگذاري مسكن تدوين كرده و بخش تامين منابع آن را كه مهمترين بخش است به انجام رسانيده است.
دولت يازدهم به غير از مسكن مهر كه از دولت قبل به ارث رسيده بود، مجبور شد تخصيص يارانهها را هم ادامه دهدكه آن هم سختيهايي را براي دولت به همراه داشت.
در زمينه يارانهها در ابتداي دولت يازدهم سعي شد كه گروههاي درآمدي بالا داوطلبانه يارانه خود را نگيرند ولي عمدتا از اين كار سر باز زدند و حتي گروههاي خاص اجتماعي عنوان كردند كه در صورتي يارانه خود را نميگيرند كه دولت قول دهد مثلا مدرسه بسازد.
اين كار اين رويكرد را نشان ميدهد كه يارانه به عنوان كمك به گروههاي هدفمند كمدرآمد به عنوان سهمي از پول نفت و حقي همگاني تبديل شده است كه يك فاجعه است. در كشوري كه دولت هزينههاي آموزش لازم را ندارد و سرانه بهداشت و درمان بسيار پايين است و ٣٠ درصد جمعيت زير خط فقر است، اجراي اين سياست، ضد توسعه است.
متاسفانه دولت يازدهم در تله يارانه گرفتار شده است، تلاشهاي فراواني براي قطع يارانه پردرآمدها انجام شده ولي هنوز به خاطر مشكلات اقتصادي و اجتماعي ناشي از آن نتوانسته است پرداخت يارانه همگاني را كاملا تغيير دهد.
به آمار زير توجه كنيد؛ دولت از سال ٩١ تا بهحال سالانه ٤٣ هزار ميليارد تومان يارانه ميپردازد. اين در حالي است كه عملكرد خزانه در پرداخت بودجه عمراني كشور كه ميتواند ظرفيتهاي مختلف اقتصادي ايجاد كند به شرح زير است:
اين بدان معني است كه دولت درآمدهاي خود را بهجاي عمليات عمراني كه زمينه رونق اقتصادي و اشتغال را فراهم ميكند، خرج يارانه كرده است البته بخشي از يارانه ضروري است و بايد در كوتاهمدت تا زمان توانمند شدن گروههاي كمدرآمد پرداخت شود و حتي بيشتر از مبلغ كنوني.
درآمد كشور نيز مشخص است. در بودجه سال ٩٦ تركيب درآمد بودجه عمومي دولت به اين شكل است كه ٥٠ درصد از ماليات و گمرك و غيره؛ ٣٦ درصد از درآمدهاي نفتي و ١٤ درصد از وام و اوراق مشاركت. دولت توانسته است با افزايش درآمدهاي مالياتي سهم وابستگي دولت به نفت را كاهش دهد. همگان قضاوت كنند كه اگر بخشي از يارانه را كه غيرضروري است به عمران و توسعه كشور اختصاص ميدادند، عاقلانه و منصفانهتر بود. اين همان تله يارانه است كه متاسفانه اقتصاد ايران در آن گرفتار شده است و دولت سعي دارد از آن خارج شود.
نظرتان در مورد وعده افزايش سه برابري يارانه چيست؟
در اين ميان ادعاي اينكه يارانه را سه برابر ميكنيم، ادعايي است كه هيچ دولتي حتي در چند دوره آينده نيز قادر به انجام آن نيست زيرا چشمانداز بودجه و مالي دولت آن را بهخوبي روشن ميكند.
از اين بحث فاصله بگيريم، عملكرد اقتصادي دولت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
ببينيد، وزارت نفت توانست چندين كار مهم را در چهار سال گذشته به انجام برساند. تاسيس و استقرار اوپك گازي با دبيركلي يك ايراني، جلب حمايت و تمايل اوپك نفتي به خصوص عربستان براي كنترل سهميه و قيمت نفت و تعيين سهميه بالا براي توسعه و صادرات نفت ايران كه بعد از انقلاب بينظير بود و وارد شدن در بازار بينالمللي نفت و گاز، توليد نفت در دولت گذشته بين ٢ تا ٥/٢ ميليون بشكه و صادرات بين ٨٠٠ ميليون بشكه تا ٢/١ ميليون بشكه بود ولي در اين دولت با مجوز توليد ٧/٤ بشكه و ٥/٣ ميليون بشكه صادرات از اوپك، هماكنون توليد كشور ٥/٣ ميليون بشكه و صادرات ٢/٢ ميليون بشكه است و در آيندهاي نزديك نيز ٨/١ ميليون بشكه از مخازني نظير آزادگان به توليد كشور اضافه ميشود.
افزايش توليد و صادرات نفت منجر به رشد اقتصادي و سرريز آن به ديگر بخشهاي اقتصادي كشور ميشود و موجبات رونق اقتصادي فراهم ميسازد، ساماندهي صنعت نفت و پتروشيمي و بازگشت به مدار مديريت فني و كارشناس صنعت نفت و گاز و پتروشيمي نيز از ديگر دستاوردهاي وزارت نفت است.
شايد بعضيها فكر كنند كه موفقيتهاي صنعت نفت چه تاثيري در زندگي ما داشته است. ورود به بازار بينالمللي و تداوم فروش نفت قطعا بر درآمد كشور و هزينههاي بهداشت و درمان و آموزش و ايجاد شغل و كنترل تورم اثر مستقيم دارد و زمينهسازي براي رونق بيشتر اقتصادي را ايجاد ميكند.
بخش كشاورزي با انتخاب مديران باتجربه و آزموده توانست ساماندهي خوبي به بخش بدهد و دستاورد دولت اصلاحات در خودكفايي گندم را كه در دولت قبلي به واردات چند ميليون تني بازگشته بود دوباره به مدار خودكفايي آورد؛ به طوري كه وزارت جهاد كشاورزي مورد تشويق بزرگان نظام قرار گرفت.
يا در بخش سلامت با وجود مشكلات فراوان پيشرو، وزارت بهداشت توانست دسترسي گروههاي درآمدي پايين و متوسط را به مراكز درماني بيشتر كند و پرداختهاي سهم مردم را به ٧ تا ٩درصد برساند و در اين زمينه به سلامت جامعه در زمينه اصلي توسعه كشور دست ياري رساند.
يكي از اتفاقات خوب برجام انعقاد قراردادهاي هواپيمايي بود قراردادهاي كه منتقدان زيادي را داشت و هنوز هم خيليها اين انتقاد را دارند كه نبايد اين قراردادها منعقد ميشد.
حمل و نقل هوايي كشور كه سالهاي بعد از انقلاب در اثر تحريمهاي ناجوانمردانه قدرتهاي بزرگ دچار مشكلات و ريسكهاي بزرگي شده بود براي نخستينبار با خريد هواپيماهاي مدرن سد آن شكسته شد.
شايد بعضيها بگويند هواپيما كه در تركيب هزينهها و زندگي ما قرار ندارد ولي بيشترين استفادهكنندگان هواپيما در كشور مامورين و مديران دولتي و بخش خصوصي براي پيشبرد امور اقتصادي است و اثر مستقيمي در زندگي اقتصادي همه اقشار جامعه دارد. ورود هواپيماي مدرن به ايران غرور ملي ايرانيان را افزايش داد.
به واقع خارج شدن از ركودي كه تورم ٤٠درصدي و رشد چند ساله منفي و به هم خورده نهادهاي اقتصادي و اجتماعي پشتيبان آن بودهاند، كاري بس دشوار و طاقت فرساست.
دولت روحاني توانست با مشكلات فراوان اولا تورم را مهار و يك رقمي كند و در ثاني رشد منفي اقتصادي را به تدريج مثبت و در سال ٩٥ به بيش از ٧ درصد برساند و اگر چه اين رشد عمدتا ناشي از افزايش نفت بود كه خود نيز موفقيت مهمي است ولي پيشبيني ميشود در سال ٩٦ نيز بيش از ٤درصد باشد.
قيمت نفت كه در سالهاي دولت نهم و دهم به ١٤٠ دلار نيز رسيد بهشدت كاهش يافت و هماكنون در محدوده ٥٥ دلار باقي مانده است. درآمد نفتي ١٢٠ ميليارد دلاري به ٤٠ ميليارد دلار كاهش يافت. اما ملاحظه كنيد كه طبق گزارش مركز پژوهشهاي مجلس در مهرماه ٩٢ در سالهاي ٧٧ تا ٨٤ در دولت اصلاحات براي يك درصد رشد اقتصادي به طور متوسط سالانه ٥/٤ ميليارد دلار مصرف شده است ولي در دولت آقاي احمدينژاد به اندازه يك درصد رشد به طور متوسط سالانه ٨/٢٢ ميليارد دلار مصرف شده است يعني بيش از ٥ برابر و نتيجه آن نيز تورم ٤٠ درصدي، رشد منفي سالانه اقتصادي و فقر٣٣درصدي شهري و٤٠درصدي روستايي كه گريبانگير كشور شده است.
ولي دولت روحاني توانست با ارزي به مراتب كمتر از آن، رشد اقتصادي ٧درصدي و تورم تك رقمي را به دست آورد. اين يك واقعيت است كه مهمترين دستاورد دولت روحاني ايجاد آرامش در سطح بينالمللي و فضاي اقتصادي كشور و فضاي اجتماعي است بهنحوي كه بتوان در سايه آن چرخ توسعه كشور را به حركت درآورد و محصول آن نيز ميتواند به همبستگي وحدت ملي بيشتر سرزمين ايران منجر شود.
تجربه نشان ميدهد دولتها در چهار ساله اول تمهيداتي را فراهم ميسازند و در چهار سال دوم دستاوردهاي خوبي را از كارهاي خود به دست ميآورند. اين كار در دولتهاي مهندس موسوي، هاشميرفسنجاني و دولت اصلاحات خاتمي بهخوبي مشهود بود.
بنابراين دولت روحاني تلاش كرد تا خرابكاريها و تخريبهاي دولت قبلي را ساماندهي كند و زمينههاي رشد و توسعه اقتصادي و اجتماعي را براي سالهاي بعد فراهم سازد. ترديد ندارم كه در دور دوم چهارساله دولت روحاني دستاوردهاي برجام، نهادسازيها و ظرفيتسازيها به رشد و توسعه اقتصادي، كاهش فقر و بهبود وضعيت بهداشت و درمان، آموزش، ايجاد اشتغال بيشتر و كاهش بيكاري منجر خواهد شد؛ بنابراين دادن چنين فرصتي به دولت روحاني را يك وظيفه ملي ميدانم.