روزنامه شرق در یادداشتی به قلم علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه نوشت:
امسال مراسم روز کارگر از سوی تشکلها، اتحادیهها، تعاونیها و خانه کارگر برگزار شد. با توجه به اینکه مراسم امسال مصادف بود با سال انتخابات، همه هزینههای مراسم از طریق تشکلهای کارگری تأمین شد. مراسم بسیار ساده، کمهزینه و پر از شادی، شعف و معنویت برگزار شد. جمعیت بیش از ٢٠ هزار نفر امسال و آزادی بیان، بیاختیار من را به یاد مراسم روز جهانی کارگر که در سال ١٣٨٤ در خیابان طالقانی برگزار شد و من سخنران تشکل کارگری بودم، انداخت؛ آن مراسم با درگیری نیروهای امنیتی و کارگران ناتمام ماند. پس از آن در تمام دولت قبل به هیچ مراسم و راهپیمایی کارگری مجوز داده نشد. همایشهای کارگری در نهاد ریاستجمهوری و با جمعیتی محدود شاید در حدود صد نفر برگزار میشد.
یک سال در سالن وزنهبرداری برگزار شد که جمعیتی ٤٠٠نفره جمع شد و مراسم با موسیقی و برنامههای جانبی برگزار شد که البته نیمی از کارگران نیز با شروع سخنرانی مراسم را ترک کردند. وقتی آنچه را که در سالیان گذشته اتفاق افتاد، با مراسمهای سالهای اخیر مقایسه میکنم، خدا را شکر ميكنم که به برکت اعتماد کارگران به رئیسجمهور و دولتی که آن را حامی حقوق کارگران و محرومان میدانند، کارگران میتوانند آزادانه مراسم برگزار کنند. خوشحالم کارگران میدانند چه کسانی صادقانه رفتار و عمل میکنند.
با خودم مرور میکنم و میبینم مراسمهای صدنفره سالهای قبل به تجمعهای چند ١٠هزارنفره سالهای اخیر تبدیل شده است. در ایام دولت تدبیر هیچ مراسمی با کمتر از جمعیت ١٠ هزار نفر برگزار نشد و امسال هم که جمعیتی بالغ بر ٢٠ هزار نفر در مراسم حاضر بودند. در سال ٩٣ نیز با دستور و پیگیری مستقیم رئیسجمهور، کارگران مجوز راهپیمایی گرفتند، به خیابانها آمدند و اعتراض کردند. وقتی این مقایسهها را انجام میدهم، بیاختیار به دیدگاه تنگ و کوچک عدهای فکر میکنم که تصور میکنند یک اعتراض ٥٠ نفره بهانهای برای زیرسؤالبردن حضور باشکوه کارگران باشد.
این سند افتخار دولت تدبیر است که نشان داد میتوان و باید رفتار و شعارهای خاص جمعیتی حدود ٥٠ نفره را (که فرض میکنیم سامان و سازماندهی نداشتند و کاملا تصادفی در یک مکان جمع شده بودند و احتمالا اتفاقی جلوی برخی دوربینهای خاص هم قرار داشتند) شنید.
اتفاقا نگران بودم مبادا کسی به آنها آسیبی برساند یا درگیری به وجود آید و چقدر غیرمسئولانه و بیانصافی است که برخی عادت به ندیدنشان را به ندیدن جامعه کارگری هم تسری دادند و نخواستند جمعیت ٢٠هزارنفری را ببینند. اما خستگیام را یک کارگر کارخانه کیان تایر در حاشیه مراسم از تن به در برد. او که کارخانهاش در سالهای دولت قبل تعطیل شده بود و در این دولت کارخانه راهاندازی شد، به من گفت امروز بیش از پیش به حقانیت شما پی بردم و گفت دوستتان دارم.