مازيار خسروی در شرق نوشت:
محمدباقر قاليباف انتخاب اول هيچكس نيست. اما ميتواند انتخاب دوم خيليها باشد. دستكم خود و مشاوران رسانهاياش چنين فكر ميكنند. اين ويژگي او را به نمايش شخصيتي «دوزيست» در عرصه سياسي وادار ساخته كه هدف سهلالوصولش، صيد «آراي خاكستري» و «مرددها» است. اگر ابراهيم رئيسي براي پيروزي در انتخابات جاري، روي «هسته سخت» آراي وفاداران به گفتمان اصولگرايي حساب ميكند، باقر قاليباف، در پي جلب نظر و رأي لايه مردد هر دو اردوگاه اصولگرايي و اصلاحطلبي است.
از همين روست كه در كارنامه ١٢ساله شهرداري او هم صدور بخشنامه شديد و غليظ در مورد تفكيك جنسيتي در ادارات زيرمجموعه شهرداري وجود دارد هم ساخت «مال»هايي كه در هيبت مركز خريدهاي فوق مدرن، جولانگاه طبقه متوسط به بالا هستند.
عصر آدينه، شهردار اصولگراي تهران، در نخستين مناظره تلويزيوني خود عليه رقيبان، از تكيهكلامي استفاده كرد كه براي بدنه اجتماعي اصلاحطلبان، يادآور يكي از بهيادماندنيترين لحظات مناظرههاي انتخابات پرالتهاب سال ٨٨ است؛ «مردم! ما با پديدهاي مواجه هستيم كه به راحتي رو به دوربين دروغ ميگويد...» او در ادامه پرينتي را رو به دوربين گرفت براساس نوشتههايي كه خواندنش براي بيننده تلويزيون ناممكن بود، اتهامي را به حسن روحاني نسبت داد.
اين تاكتيك، خالق لحظهاي ناب در تاريخ سياسي ايران شد. لحظهاي كه هم تراژدي بود هم كمدي. لحظهاي كه در يك آن، قاليباف تلاش ميكرد همزمان و به يك ضربت، محمود احمدينژاد و ميرحسين موسوي را براي رسيدن به صندلي رياستجمهوري به خدمت بگيرد. او، هم احمدينژاد پرينتبهدست و «بگمبگم»گو بود و هم ميخواست نوستالژي رقيب هشت سال پيش احمدينژاد را به نفع خود مصادره كند. آنچه اما در اين ميانه خودنمايي ميكرد و واكنش كاربران شبكههاي اجتماعي نشان ميداد توي ذوق زده است، حلول روح احمدينژاد در كالبد مردي بود كه بسياراني از نحوه مديريت او در نيروي انتظامي خاطرهاي مثبت در ذهن داشتند.
مردي كه در سال ٨٤ با برند «دكتر خلبان» توانست ٤ ميليون راي خاكستري را از آن خود كند و در سال ٩٢ دو ميليون به اين تعداد افزود، اكنون در واپسين كارزار، حبوطي تاسفبار را تجربه ميكند.
مصاف عصر جمعه، نخستين «اپيزود» از سهگانهاي است كه در نهايت تكليف مستأجر بعدي پاستور را روشن ميكند. هنوز دو بخش ديگر از نمايش پربيننده و مهيج ٩٦ باقي است. دو بخشي كه به موضوعات چالشبرانگيزي مانند اقتصاد و سياست اختصاص دارد. آيا شهردار تهران گمان ميكند همچنان ميتواند با تاكتيك كنوني به جلب آراي خاكستري اميدوار باشد؟ تا اينجاي كار محتملترين گزينه، ازدستدادن رأي هر دو طرفاست.