فرارو- جاناتان مارکوس، تحلیلگر دیپلماتیک بیبیسی: بار دیگر به نظر میرسد که ادعا و واقعیت کابینه ترامپ در تضاد با یکدیگر قرار داشته باشند.
به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی انگلیسی، کابینه ترامپ در اوایل هفته جاری میلادی مطابق روال 90 روزه خود در مورد برجام به کنگره گزارش داد که ایران بر اساس برنامه جامعه اقدام مشترک (JCPOA)، برجام، به تعهدات خود پایبند بوده است.
اما کمی بعد، رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در سخنانی ایران را "کشور اول حامی تروریسم" خواند و گفت واشنگتن در سیاستهایش در قبال ایران بازنگری جامعی صورت خواهد داد. تیلرسون همچنین افزود: «یک ایران مهار نشده پتانسیل آن را دارد که راه کره شمالی را برود و دنیا را هم با خود ببرد. آمریکا نمیخواهد در چنین وضعی قرار بگیرد که دوباره ثابت شود سیاست صبر استراتژیک یک رویکرد شکست خورده است.»
بنابراین آیا کابینه ترامپ دارد به شکل متناقضی عمل میکند؟ پاسخ منفی است.
تایید پایبندی ایران به تعهداتش مانع بازنگری جامع سیاستهای آمریکا در قبال این کشور نخواهد شد – نوعی بازنگری که با آمدن هر کابینهای ممکن خواهد شد و با توجه به خط فکریِ اطرافیان دونالد ترامپ، این بازنگری دور از انتظار تهران خواهد بود.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور فعلی ایالات متحده، در دوران کاندیداتوریاش توافق هستهای با ایران را "بدترین توافق تاریخ" خواند. در حال حاضر اما برجام همچنان پابرجا است و همانطور که همه میدانیم برجام عمر بیشتری دارد.
مشکل سیاست آمریکا، گلاویز شدن با سه جنبه گوناگون از نحوه رفتار ایران است.
اول از همه مسئله هستهای است. برجام صرفنظر از تناقضهای پیرامون توافق هستهای، محدودیتهایی را در ازای مزایای اقتصادی برای برنامه هستهای ایران ایجاد میکند. اگر بخواهیم به سخنان تیلرسون اشاره کنیم، ایران در حال حاضر "مهار نشده" نیست.
بسیاری از کارشناسان غربی به رغم علاقه کمی که به برجام دارند، آن را مثبت ارزیابی میکنند. حتی شخصیتهای ارشد امنیتی اسرائیل – که مخالف مذاکرات صورت گرفته بین ایران و دولت اوباما بودند – نیز به طور ضمنی اشاره کردهاند که این توافق چارچوب لازم برای مدیریت مسئله را فراهم میکند.
همچنین گزارشهایی به گوش رسیده که سران عربستان سعودی - به رغم مخالفتهای طولانی مدت خود با مذاکرات هستهای ایران – به دونالد ترامپ توصیه کردهاند که برجام را کنار نگذارند. البته که برجام تا ابد پابرجا نخواهد بود. حتی یکی از اصلیترین استدلالهای ضد برجام از نگاه منتقدان این است که «پانزده سال دیگر یعنی با اتمام زمان اجرایی توافق و انقضای محدودیت فعالیتهای هستهای ایران، چه خواهد شد؟»
یکی از انتظارات توافق هستهای میان ایران و غرب، نزدیکتر شدن روابط بین تهران و واشنگتن بود. اما چنین نشد. تنش در بین کشورهای حوزه خلیج فارس افزایش یافته است؛ در هرج و مرجهای خاورمیانه نیز همواره شاهد هستیم که تهران و واشنگتن در مقابل یکدیگر قرار دارند.
رکس تیلرسون: «برنامههای هستهای ایران تهدیدی بینالمللی است»لحن تند تیلرسون احتمالا بر روی انتخابات ریاست جمهوری ایران به شکلی منفی تاثیر بگذارد؛ این تاثیر اما در جهت انتظارات غرب از ایران نخواهد بود. حتی این رویاپردازی که واشنگتن پس از اتمام برجام با تهرانی متفاوت روبهرو خواهد شد نیز در حد همان رویاپردازی باقی خواهد ماند.
نقش منطقهایفارغ از مسئله هستهای ایران و روابط دوجانبه به یک مشکل اساسی دیگر برمیخوریم: نقش منطقهای ایران.
ایران در حال حاضر یک بازیگر بسیار مهم در مناطق مختلف از سوریه و لبنان گرفته تا یمن و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس است. ایران در نبرد بزرگتر خود با اسرائیل نیز نقشی فعال دارد. آقای تیلرسون حتی به نقش حمایتی ایران از حزب الله لبنان و برخی از نیروهای فلسطینی در نوار غزه اشاره کرد.
تهران حتی در مورد بحران عراق نیز برای واشنگتن دردسرساز شده است زیرا هر دو کشور حامی دولت عراق هستند اما تهران، شبهنظامیان و مباشرین نظامیاش در سیاستهای عراق در عمل از شیعیان این کشور حمایت میکنند و یا دست کم با آنها مخالفتی ندارند.
کنایه کار اینجا است که اقدامات ایالات متحده – حذف رژیم صدام حسین در عراق – بود که موجب شد ایران از چنین نقش منطقهای برخوردار شود.
سیاست خطرناکبا توجه به نگرانیهای واشنگتن در قبال متحدانش در خلیج فارس، این خطر عمیقا احساس میشود که سیاستهای اولیه ترامپ مثلا شامل حمایت نظامی از کمپینِ به رهبری عربستان سعودی در یمن باشد. همانگونه که مذاکره با کره شمالی در قالب فکریِ کابینه ترامپ نمیگنجد، مذاکره با تهران نیز دور از ذهن به نظر میرسد.
این بدان معنا نیست که واشنگتن دلایل زیادی برای مخالفت قانونی با اقدامات ایران نداشته باشد. اما ایران در منطقه زندگی میکند. این کشور نگرانیهای و مسائل امنیتی خودش را دارد و اغلب فکر میکند که به حاشیه رانده شده و رویکردهایش نادیده گرفته شده است.
تعدیل رفتار ایران بیشک هدفی منطقی در بازنگری سیاستهای ترامپ است ولی نباید تحقق اقدامات بازدارنده در این بازنگری را فراموش کرد. به سختی میتوان حدس زد که برچیدن توافق هستهای چه عواقبی را در پی دارد. این توافق، یک موافقتنامه دوجانبه بین ایالات متحده و ایران نیست بلکه توافقی بینالمللی با حضور روسیه و کشورهای مهم اروپایی است.
همکاریهای تجاری اتحادیه اروپا با ایران به شکل چشمگیری در حال افزایش است و فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به تازگی تاکید کرده که برجام از نگاه آنها به شکل مطلوبی در حال اجرا است.
اگر ایالات متحده بخواهد این توافق را نادیده بگیرد، روابط خود با متحدین کلیدیاش را تحت شعاع قرار خواهد داد. علاوه بر آن، بازگردانی مجدد تحریمها با همان اندازه و مقیاس پیش از توافق کار بسیار دشواری است – تحریمهایی که شاید بتوان گفت جز مختل کردن زندگی ایرانیها کار چندانی در قبال توقف برنامه هستهای این کشور انجام نداد.
بزرگترین مشکل پیش روی تیم ترامپ، رسیدن به یک پلن B یا همان برنامه جایگزین برای ایران است؛ برنامهای که رویکردی همهجانبه به مسئله ایران با تمام پیچیدگیهایش داشته باشد.
دیگر روزهای کمپین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و ادعاهای عجولانهاش به سر آمده است. سیاست خارجی پیچیده است – بسیار پیچیده است. منافع، متحدین و اصول را باید در قیاس با یکدیگر سنجید و موازنه کرد. بازنگری سیاسی ترامپ باید این واقعیت را در نظر داشته باشد.