bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۰۸۷۳

یک گفتگو خیالی با محمد رضا شجریان؟!

تاریخ انتشار: ۱۶:۰۱ - ۱۰ شهريور ۱۳۸۸


روزنام وطن امروز در شماره امروز خود گفتگویی با محمد رضا شجریان را منتشر کرد. 

پس از آن سایت دل آواز وابسته به استاد این گفتگو را تکذیب کرد و آن را غیر اخلاقی و غیر حرفه ای خواند. 

این گفتگو را در ذیل می خوانید: 

استاد!‌این روزها بحث اقتصاد موسیقی در محافل بسیار درگرفته، با این موضوع شروع می‌کنم و می‌خواهم نظر شما را درباره استفاده از اسپانسر در موسیقی بدانم.

معمولا در موسیقی از اسپانسر استفاده می‌شود و این طبیعی است، اما من تا جایی که شده از آن استفاده نکرده‌ام. سعی کرده‌ایم نیازمان را خودمان برطرف کنیم و نیازمند اسپانسر نباشیم تا با این کار مورد سؤال قرار نگیریم که چرا زیر تابلو و نامی رفته‌ و کنسرت داده‌ایم و برنامه اجرا کرده‌ایم. ما کنسرت‌هایمان را به نام خودمان و برای مردم‌مان می‌دهیم. 

تا جایی که امکان داشته باشد این کار را [استفاده از اسپانسر] نمی‌کنیم. مگر اینکه خواسته باشیم کاری در امور خیریه بکنیم و برای درآمد بیشتر از اسپانسر استفاده کنیم که در آن زمان این اتفاق می‌افتد، اما برای کار خودمان اسپانسر نمی‌گیریم. 

یکی از مشکلات عمده موسیقی مسائل مالی هنرمندان آن است. بسیاری از گروه‌ها استطاعت اینکه سالنی را برای تمرین و اجرا اجاره کنند، ندارند یا اگر می‌خواهند کارشان را منتشر کنند باز هم با مشکلات مالی مواجه‌اند اما با این حال همواره میان اهالی موسیقی یک نوع حساسیت نسبت به اسپانسر و حامی مالی وجود دارد. در این میان برخی معتقدند ما می‌توانیم در کنسرت‌ها تبلیغ آثار فرهنگی داشته باشیم ولی بسیاری از موسسات و تولیدکنندگان آثار فرهنگی یا پولی برای تبلیغ ندارند یا اصولا دغدغه فرهنگی ندارند.
من در اینجا می‌توانم بگویم برای جوانانی که امکانات مالی ندارند یکی از راه‌ها این است که اسپانسر بگیرند چرا که امکانات مالی مشکل اساسی موسیقی است و اگر این امکان نباشد، کاری در عرصه موسیقی انجام نمی‌شود. 

مردم هم تا یک گروه و هنرمند را نشناسند نه به کنسرت او می‌روند و نه آثارش را خریداری می‌کنند. تبلیغات یک کنسرت یا اثر هم هزینه‌های زیادی را می‌طلبد. این است که هنرمندان جوان ما با مشکلات بودجه برای ارائه کارشان مواجه هستند. در چنین شرایطی وجود اسپانسر مفید خواهد بود. زمانی رادیو و تلویزیون این کارکرد را داشت، یعنی به عنوان یک ویترین، آثار هنرمندان جوان را پخش می‌کرد و از این طریق آنها به جامعه شناسانده می‌شدند، اما الان بعضی‌ از این هنرمندان شاید دوست ندارند مطرح شوند یا رادیو و تلویزیون علاقه‌ای به این کار ندارد، بنابراین بسیاری از هنرمندان جوان مطرح نمی‌شوند. از این رو، حامی مالی می‌تواند به مطرح شدن این هنرمندان کمک کند. در حقیقت برای هر دوطرف یعنی هنرمندان جوان و اسپانسرها خوب است. 

سال گذشته آقای محمد موسوی در نشستی که برای کنسرتشان برگزار شده بود از وجود نوارهای متعدد ضبط‌شده‌ای با صدای شما و نی خودشان سخن گفتند. در آنجا، ایشان اظهار کردند این آثار کارهای بسیار ارزشمندی است و علاقه‌مند بودند اگر شما مایل باشید این نوارها را به صورت عمومی منتشر کنند و در اختیار علاقه‌مندان قرار دهند.
درست است ما با هم کارهای خانگی زیادی داشتیم که بعضا هم کارهای خوبی هستند. ما هم در این فکر هستیم. البته بسیاری از این آثار دست به دست گشت و به صورت غیرقانونی سر از بازار درآورد. 

در آن بین کارهای بسیار خوبی هم وجود داشت که با این روش خراب شد. غیر از آثاری که با آقای موسوی ضبط شده است، با هنرمندان دیگری هم‌چنین کارهایی اجرا کرده‌ام که با توجه به حال و هوای خوبی که در آن آثار حاکم است، کارهای بسیار خوبی هستند اما برخی از آنها خوب ضبط نشده‌اند. اگر صداها به خوبی ضبط شده باشند و اگر طرف مقابل هم رضایت داشته باشد این آثار را منتشر خواهیم کرد. 

بسیاری از علاقه‌مندان موسیقی هنوز در حال و هوای نواهای نوستالژیکی هستند که شما در کنار اساتید بزرگ کار کرده‌اید؛ آیا امکان دارد با هنرمندان برجسته‌ای که در گذشته آثار ماندگاری را اجرا کرده‌اید، مجددا همکاری کنید؟ 
این سؤال از این بابت برای من مهم است که مردم نیز خواهان این اتفاق هستند. 

واقعیت‌اش این است که ما از هم دور افتاده‌ایم، یعنی هر کدام‌مان در وادی دیگری افتاده‌ایم و مسؤول عده دیگری شده‌ایم. دیگر زمان‌مان ایجاب نمی‌کند که من در کنار فلان هنرمند قرار بگیرم و کار اجرا کنم. ما قبلا با هم بوده‌ایم و آثاری در آن زمان خلق شده که ماندگار هم شده است. حالا با عده‌ دیگری همکاری می‌کنیم و به دنبال خلق آثار تازه‌تری هستیم. البته بعید نیست روزی برسد که با آن هنرمندان سابق کنار هم بنشینیم و کنسرتی اجرا کنیم چرا که روابط خوبی بین ما حاکم است. 

مدتی است خوانندگان جوان و بااستعداد ما که در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت داشته‌اند با ارکسترهای غربی کار اجرا می‌کنند یا با گروه‌هایی همکاری می‌کنند که سازبندی‌های غربی دارند. نظر شما در این باره چیست، آیا این کار برای موسیقی ما مفید است و اصلا موسیقی ما این قابلیت را دارد؟ به نظر من کار خوبی است. یک هنرمند در رشته موسیقی هر کاری که دوست دارد باید به سراغش برود. به قول شاعر «متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست» هنرمندان هر کاری که ارائه می‌کنند بالاخره سلیقه عده‌ای را به اثر خود جلب می‌کنند. ما نمی‌توانیم یک نسخه بنویسیم و بگوییم همه باید طبق این نسخه کار کنند. ما کار خودمان را باید خوب ارائه کنیم و بگذاریم مردم خود انتخاب کنند که چه کاری خوب است و چه کاری خوب نیست، بنابراین هرکس در هر راهی که دوست دارد باید حرکت کند. این موضوعی هم که شما مطرح کرده‌اید کار خوبی است. 

من هیچگاه نمی‌گویم که این کار بد است. هر کس در هر زمینه‌ای که علاقه دارد باید کار کند. موسیقی ذاتا هنر خوب و والایی است؛ هر نوعش که باشد فرق نمی‌کند، منتها باید خوب اجرا و با دیدگاه درستی ارائه شود. موسیقی‌های همه نقاط دنیا خوب هستند. من هیچ تعصبی نسبت به موسیقی خاصی ندارم و به انواع موسیقی هم گوش می‌کنم. دوستی به من می‌گفت که من دوست دارم بچه‌ام تار بزند. به او گفتم که نه، این موضوع دل‌بخواه تو نیست. باید ببینی خود او چه دوست دارد. 

اگر گیتار دوست دارد باید بگذاری گیتار بزند، اگر تنبک دوست دارد باید بگذاری تنبک بزند. تو نمی‌توانی او را وادار کنی سازی غیر از آنچه دوست دارد بزند چرا که او به سمت ساز خاصی کشش دارد. هر نسلی باید خودش تعیین‌کننده علایق و خواسته‌هایش باشد. من دوست دارم امروز این‌طور کار کنم پس بگذار آن‌طور که دوست دارم کار کنم. هر کاری که مزاحمتی برای دیگران نداشته باشد و آزاری به آنان نرساند خوب است. این مثل که «می بخور منبر بسوزان مردم‌آزاری مکن» هر چند مصداق عوامانه‌ای است اما معنای خوبی دارد. اگر توهینی در اثر هنرمند وجود نداشته باشد و حق کسی را ضایع نکرده باشد هیچ مانعی ندارد. 

این دیگران هستند که آن کار را یا انتخاب خواهند کرد یا رد. ما هم باید سعی کنیم کارمان را درست ارائه کنیم و برای کسی نسخه نپیچیم. در کلاس‌ درس‌مان می‌توانیم به شاگردان‌مان بگوییم چه کار بکنند و چه کار نکنند اما به مردم نمی‌توانیم بگوییم چه چیزی را گوش کن چه چیزی را گوش نکن. خودشان بهتر می‌دانند چه نوع کاری را انتخاب کنند. من در این باره تجارب زیادی در زندگی‌ام داشته‌ام. زمانی نسبت به کارم تعصب زیادی داشتم و بسیار سنتگرا بودم اما بعدها به این نتیجه رسیدم که این طرز تفکر کار دست‌ من می‌دهد چرا که سبب درجا زدن و ایستایی در من شده است، بنابراین تصمیم گرفتم از سنت بیرون بیایم. وقتی از سنت بیرون آمدم، دیدم دنیای دیگری وجود دارد. مثل این می‌ماند که آدم در خانه خودش بنشیند و بگوید بهترین جای دنیا همین خانه من است که در‌هایش هم بسته است و هر آنچه می‌خواهم در اینجاست. خب آن آدم خودش می‌خواهد که اینگونه بیندیشد اما واقعا این‌طور نیست. 

اگر از خانه‌اش بیرون بیاید زیبایی‌های دنیا را خواهد دید. در هر زمینه‌ای، اگر انسان در تفکرات خودش بماند زندگی‌اش ایستا خواهد بود و درجا خواهد زد، بنابراین اگر از تعصبات خودش بیرون بیاید و اطرافش را درست ببیند چیزهای زیادی را به دست خواهد آورد. 

سپاسگزارم از اینکه وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید.
خواهش می‌کنم، موفق باشید.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین