دو مرد جوان که برای رسیدن به پول ماشین مدلبالا فردی را دزدیده و او را به قتل رساندهاند، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.
به گزارش شرق، آبانماه دو سال قبل مردی به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت که پسر جوانش دزدیده شده است. او گفت: پسرم برای فروش ماشین با دو مشتری سوار ماشین شد و رفتند که دوری با هم بزنند، در این مدت من دوبار با پسرم صحبت کردم و بار آخر متوجه حرفی از سوی مشتریان شدم که فهمیدم پسرم در خطر است. او برنگشت و من هم به مأموران گزارش دادم. ١٢ روز بعد از این گزارش بود که مأموران با راهنمایی مرد شاکی موفق شدند دو مرد جوان را که مازیار و اشکان نام داشتند و روز حادثه برای خرید ماشین به مرد شاکی مراجعه کرده بودند شناسایی و بازداشت کنند.
متهمان در همان بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرده و توضیح دادند برای اینکه پول به دست بیاورند دست به سرقت زدهاند.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای جلسه رسیدگی، کیفرخواست علیه دو متهم خوانده و آنها از سوی دادسرا متهم به مشارکت در قتل جوانی به نام بهنام شدند.
سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شده و خواستار صدور حکم قصاص شدند و اعلام کردند با توجه به اینکه دو متهم مشارکت در قتل دارند، تفاضل دیه را میپردازند، اما از قصاص صرفنظر نمیکنند.
در ادامه، پدر متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من برای فروش ماشین به یکی از روزنامههای پرتیراژ آگهی داده بودم و متهمان هم از روی همان آگهی با من تماس گرفتند. ماشین من اسپورتیج شاسیبلند بود. دو جوان که خود را مازیار و اشکان معرفی کردند آمدند و ماشین را دیدند و گفتند خیلی زود میخواهند ماشین را بخرند، ٥٠٠ هزار تومان هم تخفیف خواستند، من به پسرم گفتم با توجه به اینکه جوان هستند به آنها تخفیف بده و پسرم هم قبول کرد. آنها سعی میکردند خودشان را آدمهاي ثروتمندی نشان دهند. با اینکه من خیلی باورشان نکردم، اما قبول کردم با پسرم برای اینکه دوری با ماشین بزنند و وضعیت آن را بررسی کنند بیرون بروند. چندساعتی گذشت و پسرم برنگشت. من با تلفن همراه او تماس گرفتم، پسرم بیحال بود، گفت چنددقیقه دیگر میرسیم. بعد از چنددقیقه دوباره با او تماس گرفتم، باز حالت عادی نداشت. بعد از پشت گوشی شنیدم یکی از متهمان به پسرم فحشی داد و همانموقع بود که فهمیدم پسرم دزدیده شده است، وقتی مطمئن شدم که نمیآید، موضوع را به پلیس گزارش دادم.
این مرد گفت: با توجه به مشخصاتی که من به پلیس دادم، ابتدا مازیار و سپس اشکان شناسایی و بازداشت شدند و بعد اعتراف کردند که پسرم را به قتل رسانده و جسدش را سوزاندهاند.
سپس وکیلمدافع اولیایدم در جایگاه حاضر شد. او در تکمیل توضیحات پدر مقتول گفت: متهمان برای دزدیدن ماشین ابتدا مقتول را دزدیده و با توجه به نقشهای که از قبل تدارک دیده بودند، یک آبمیوه را به داروی خوابآور مسموم کرده و بهعنوان پذیرایی به مقتول دادهاند. آنها بعد از بیهوشکردن بهنام، او را به زیرزمینی برده و در آنجا با کشیدن کیسه به سر مقتول او را به قتل رساندهاند. براساس گفتههای متهمان، مازیار کیسه را روی سر او کشیده و اشکان هم دهان و بینی مقتول را گرفته و او را خفه کرده است. با استناد به گفتههای متهمان، آنها در ادامه جسد مقتول را داخل ماشین گذاشته و در خارج از شهر تهران با ١٠ لیتر بنزین سوزاندهاند. مأموران پلیس بعد از دستگیری متهمان با راهنمایی آنها به محل رفته و تکههای لباس سوخته، لکههای خون و آثار باقیمانده از جسد را کشف کردهاند. بنابراین همانطور که اولیایدم گفتند، درخواست صدور حکم قصاص برای متهمان را داریم.
سپس نوبت به مازیار رسید. او قبول کرد که در سرقت نقش داشته و گفت: من و اشکان با هم دوست بودیم و میخواستیم ثروتمند شویم، بههمیندلیل تصمیم گرفتیم ماشین بدزدیم و بهترین راه آگهیهای یک روزنامه سراسری بود. از طریق آن در جریان فروش اسپورتیج قرار گرفتیم و نقشهمان را عملی کردیم. متهم درباره اینکه چه کسی مرتکب قتل بهنام شده، گفت: اشکان بود که او را کشت. ما میخواستیم دست و پایش را ببندیم و رهایش کنیم، زمانیکه خواستیم دهانش را ببندیم، چون تهریش داشت، چسب به صورتش نچسبید. مقتول هم بههوش آمده بود و فحاشی میکرد. از ترس اینکه کسی نشنود، اشکان او را خفه کرد. وقتی نوبت به اشکان رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من در این قتل تنها نبودم، اشکان هم نقش داشت. او بود که نقشه سرقت و قتل را طراحی کرد و خودش هم در این ماجرا نقش داشت. دروغ میگوید که من بهتنهایی مرتکب این قتل شدهام. با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.