فرارو- احمد فرهادی؛ با پدیدهای به نام «ترامپ» چه میتوان کرد؟ آیا میتوان از این پدیده برای درمان اقتصاداستفاده کرد؟ یا اینکه اینقدر مخرب است که به درد درمان نمیخورد و فقط درد آفرین است؟ «ترامپ تراپی» قصد دارد با کمک قرائتهای مختلفی از چهره دونالد ترامپ, به ارتباط این موضوع با حوزه اقتصاد ایران بپردازد.
در صدها کیلومتر آن طرفتر انتخاباتی برگزار میشود که نتایج آن بر صدها کشور دیگر اثرگذار است. این تاثیر گذاری بی ارتباط با نقش اقتصاد آمریکا در جهان نیست:

نمودار ده اقتصاد برتر جهان

حال این پیرمرد 70 ساله آمریکایی که خود با منطق تجارت بیگانه نیست, سکان چنین اقتصاد بزرگی را به دست گرفته است, مردی که تاکنون زندگیاش آغشته به موفقیتهای متعدد بوده به دنبال جذابیت تازهای در زندگیاش میگشت و چیزی یافت به نام «سیاست». او دست بکار شد و با پشتوانه مالیاش به عنوان نامزد حزب جمهوریخواه وارد عرصه رقابت انتخاباتی شد و چنان تاخت که نامش به سرعت در اذهان تمام جهانیان و به عنوان یک فرد افراطی نقش بست. اما ترامپ به رغم این چهره افراطی، چهره دیگری نیز دارد. او یک کارآفرین موفق و مدرس رشته موفقیت است. میگویند که دستی هم به قلم داشت و کتابهای متعددی نیز یا خود نوشته یا برایش نوشتهاند, كتابهايی با موضوع راههای موفقیت در تجارت. کاربردی بودن این کتابها باعث شد آثار او در کشورهای مختلف جهان ترجمه و منتشر شود. در ایران نیز، تعدادی از کتابهای او ترجمه و منتشر شدهاند که از آن جمله میتوان به: چرا میخواهیم شما ثروتمند باشید؟، ترامپ: 101 راه موفقیت، چگونه در زندگی برنده شوید؟ و ... اشاره کرد.
حال باید دید که پیروزی این تاجر آمریکایی چقدر بر فضای اقتصادی ایران تاثیر خواهد داشت:
قرائت اول؛ ترامپ به عنوان یک تاجر: برای ترامپ تاجرماب پیش از هر چیزی موفقیت در تاجرتش مهم است. او که از سوی مجله فوربس با ثروت چهار و نیم میلیارد دلار، در رده ۳۲۴ جهان و ۱۱۸ آمریکا قرار دارد، کسبوکارهایش دهههاست پوشش گسترده رسانهای را به خود جلب کرده است. ترامپ از ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ میزبان «ریلتی شوی» محبوب کارآموز در شبکه انبیسی بوده است که به خاطر آن در پیادهروی مشاهیر هالیوود یک ستاره به او داده شده است. این میلیاردر آمریکایی که فعالیت سیاسی زیادی را در کارنامه کاری خود ثبت نکرده بود با وعدهای اقتصادی نظیر: کاهش مالیات شهروندان و افزایش درآمد مردمان آمریکا؛ کاستن از هزینههای آمریکا در ناتو و منطقه اقیانوس آرام و تاکید بر نگاه به درون کار خود را در رقابتهای انتخاباتی آغاز کرد.
چهره تاجرمنشانه ترامپ نشان میدهد که او به عنوان یک معاملهگر قهار خواهد توانست با هر نوع اقتصادی کار نماید و در هر زمینهای وارد گفتگو شود. به عنوان مثال میتوان به رفتار او در سال 2011 اشاره کرد: او در این سال پس از ناامید شدن از بازار املاک آمریکا به بازار بورس نیویورک حمله برد و سهامهایی از جمله در «بنک آف آمریکا»، «سیتیگروپ»، «کاترپیلار»، «اینتل»، «جانسون و جانسون»، «پروکتر اند گمبل» و «فیسبوک» را خرید. و جالب آن است که هنگام فروش سهام در سال ۲۰۱۴، ۲۷ میلیون دلار سود کرد, پیش بینیهای او در خرید سهام درست از آب درآمده بود و از ۴۵ سهامی که خرید ۴۰ تایشان سودده بودند. اما از آنجا که چنین ترامپی برای پیروزی در انتخابات کافی نبود ترامپ سعی کرد چهرهی جدیدی از خود بروز نماید.
قرائت دوم؛ ترامپ خشن به عنوان نامزد حزب جمهوری خواه: ترامپ مصمم شده تا علاوه بر محیط اقتصادی, توش و توان خود را در محیط سیاسی هم محک بزند. او پس از چند بار این دست و آن دست شدن در حزبهای سیاسی سرانجام به عنوان نامزد حزب جمهوری خواه وارد عرصه رقابتهای سیاسی شد. ترامپ برای پیروزی در سیاست نیاز به سخنرانیهای تند و آتشین دارد به عنوان مثال در یک موضعگیری تند علیه ایران در سخنرانی اجلاس سالانه کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) اعلام کرد که: «اولویت نخست کاریش پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، لغو توافق هسته ای ایران و پاره کردن برجام خواهد بود» قعطاً چنین تراپی برای اقتصاد ایران بسیار خطرناک خواهد بود زیرا هر آن ممکن است مشکل عمدهای برای اقتصاد ایران ایجاد نماید.
قرائت سوم؛ ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا: ترامپ پس از پیروزی در انتخابات دیگر نه آن تاجر موفق آمریکایی خواهد بود و نه یک مرد خش دوره رقابتهای سیاسی؛ او را در این دوره نباید یک فردی دانست که بخواهد تمام شعارهای انتخاباتیاش را عملیاتی کند؛ نه توانش را دارد و نه تمایلش را؛ فرامین و دستورهای چند روز گذشتهاش نیز پیش از هر چیز تابع قولهای دوران ریاست جمهوری اوست. چنین به نظر میرسد که دو اهرام سرعت شتاب او را به تدریج کمتر خواهد کرد نخست آنکه ترامپ رئیس جمهور پیش از هر چیز سرگرم حل مشکلات داخلی آمریکا خواهد شد. و دیگری پدیدهای است تحت عنوان «حصار سازمانمندی» این پدیده را همه ما تجربه کردهایم. تا زمانی که تمایل به کسب موقعیتی داریم به گونهای عمل میکنیم و زمانی که در آن موقعیت قرار میگیریم بنا به دلایل زیادی به گونهای دیگر عمل میکنیم؛ تا زمانی که به لحاظ ذهنی برای موقعیتی میکوشیم تمام عوامل تحت کنترل خود ما قرار دارد اما به محض اینکه در آن موقعیت قرار میگیریم کنترل کنندگان دیگری سر راه ما قرار میگیرند که تصمیمهای ما را به سمت و سوهایی هدایت میکنند که شاید خودمان ناخواسته چنین تصمیمهایی را گرفته باشیم. این دو پدیده موجب خواهد شد که در این دوره ما با ترامپ مصلحتگرا مواجه باشیم.
چنین ترامپی که تلفیقی است از ترامپ تاجر پیشه تا ترامپ خشن. سه چهره ترسیم شده از ترامپ هر یک میتواند به نوعی در «تراپی» اقتصاد ایران موثر باشد. اگر اقتصاد ایران با ترامپ تاجر مواجه شود؛ فرصتی برای تعامل بیشتر با جهان خواهد یافت زیرا ترامپ معاملهگر قادر است در فرای مرزهای سیاسی منافعی را ببیند که از تعامل با ایران به دست خواهد آورد. اگر اقتصاد ایران با ترامپ افراطی برخورد نماید که چنین تراپیای نه به سود ایران خواهد بود و نه به سود آمریکا؛ اما آنچه که پیش از این دو محتملتر به نظر میرسد مواجه اقتصاد ایران با ترامپ مصلحتگرا است. در چنین حالتی بیش از آنکه خطری جدی اقتصاد ایران تهدید نماید, فرصتی مناسب در اختیار اقتصاد ایران قرار خواهد گرفت و اجازه بروز سیاستهای اقتصاد مقاومتی را به اقتصاد ایران خواهد داد. واقیعت این است که اقتصاد ایران توانسته از کمند دیوارهای بزرگی از تحریمها, که تا چند سال پیش و در یک اجماع جهانی دور ایران تنیده بودند بیرون بیاید. حتی اگر قیل و قال نقص برجام توسط آمریکائیان محقق شود دیگر آن اجماع جهانی برای فشار بیشتر بر اقتصاد ایران محقق نخواهد شد و همین موضوع میتواند به عامل پیشبرنده اقتصاد ایران بینجامد. پس شاید ترامپ؛ تراپی باشد برای نجات اقتصاد ایران, از وابستگی به نفتش تا عدم شایسته سالاری دیوانیاش؛ که چنانچه این دو درمان شوند مابقی اجزای اقتصادی راه خود را خواهند یافت.