bato-adv
کد خبر: ۳۰۶۳۶۰

ناگفته‌های فرزند ارشد آيت‌الله از روزهای آخر

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۰ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۵
فردا كه از راه برسد نبود آيت‌الله چهل روزه مي‌شود. مرگ هر انساني براي نزديكان و عزيزانش روز شمار به همراه خواهد آورد اما اين چهره‌هاي مهم هستند كه روزشمار نبودشان تنها منحصر به خانواده و حلقه نزديكان‌شان نيست و مي‌تواند يك جامعه را درگير خود كند. آيت‌الله هاشمي در تمام اين سه دهه تاثيرگذارترين چهره سياسي تاريخ جمهوري اسلامي بوده، تاثيري كه تك تك افراد جامعه آن را با پوست و استخوان خود لمس كرده‌اند و شايد از همين رو بود كه چنان وداع تاريخي را در ٢١ دي ماه برايش رقم زدند چرا كه چهره‌هاي تاثيرگذار نه‌تنها زندگي‌شان بلكه مرگ‌شان هم مي‌تواند تاثيرگذار باشد.

به گزارش اعتماد، اكنون همه به دنبال رازهاي آيت‌الله هستند. عده‌اي پيگير وصيتنامه هستند و عده‌اي ديگر از خاطراتي مي‌گويند كه هنوز بخش‌هاي مهمي از آن به دست افكار عمومي نرسيده است. فرزند ارشد آيت‌الله هاشمي در گفت‌وگو با ايسنا از آخرين روزهاي پدرش مي‌گويد، از اينكه چند روز پيش از درگذشتش به واسطه مراسم عقد نوه‌اش همه نزديكان و آشنايانش را ملاقات كرد و البته از ديداري كه فرشته مرگ مانع آن شد. محسن هاشمي مي‌گويد يك روز پيش از درگذشت آيت‌الله پيغام فرزندان ميرحسين موسوي را براي درخواست ديدار به او داده بود و با پاسخ مثبتش رو به رو شده بود اما اجل مهلت نداد تا اين ديدار ميسر شود.

فرزند ارشد آيت‌الله همچنين اعلام كرد كه در اوراق و دست‌نوشته‌هاي رييس فقيد مجمع تشخيص مصلحت نظام متوني پيدا كرديم كه مي‌تواند به عنوان بخش‌هايي از وصيتنامه سياسي كه ايشان در حال نگارش آن بودند، تلقي شود. محسن هاشمي همچنين از آخرين كاري كه پدرش به او واگذار كرده بود سخن گفت، كاري كه به نظر مي‌رسد با فضايي كه پس از درگذشت آيت‌الله به وجود آمد بطور كلي از موضوعيت خارج شده باشد. آيت‌الله هاشمي از فرزند ارشدش خواسته بود تا پاسخ مناسبي را براي تخريب‌هايي كه در جريان برنامه‌هاي ٩ دي در صدا و سيما و سخنراني‌ها عليه او و خانواده‌اش انجام شده بود، آماده كند.

در اين ميان اما محسن هاشمي خبر ديگري را مي‌دهد، اينكه متوني از آيت‌الله هاشمي يافت شده، متوني كه شايد بخش‌هايي از وصيتنامه سياسي در حال نگارش آيت‌الله بوده باشد. گويي آيت‌الله هنوز براي سفر ابدي خود آماده نبوده كه آخرين متن مهم دوران زندگاني‌اش اينگونه تكه تكه يافت مي‌شود.

تاكيد بر پيگيري پرونده مهدي هاشمي در فضايي به دور از تنش
محسن هاشمي در آستانه چهلمين روز از درگذشت آيت‌الله هاشمي درباره آخرين ديدارش با مرحوم آيت‌الله هاشمي اظهار كرد: صبح شنبه ۱۸ دي، يك روز قبل از رحلت آيت‌الله، آخرين باري بود كه ايشان را ديدم. معمولا صبح زود بيدار مي‌شوم و آن روز دلم هواي ايشان را كرده بود. حدود ساعت هفت‌ونيم وارد اتاق‌شان شدم، ايشان هم طبق معمول مشغول ديدن اخبار، روي كامپيوتر اتاق كارشان بودند. با هم مشغول صحبت در مورد تخريب‌هاي اخير ايشان و خانواده به بهانه ۹ دي و نحوه پاسخگويي و بعد مسائل عمراني دانشگاه آزاد شديم كه مادرم ما را دعوت به صرف صبحانه كرد و باهم به سر ميز صبحانه رفتيم.

وي ادامه داد: مشغول صرف صبحانه كه بوديم، خواهرم فاطمه، پسرم عماد و برادرم مهدي كه از روز قبلش به علت حضور در مراسم عقد ليلي، دختر برادرم ياسر، يك روز از زندان مرخصي گرفته بود و بايد به زندان بازمي‌گشت، رسيدند و طبق معمول آن روزها، بحث به سمت پيگيري براي به نتيجه رساندن درخواست اعاده دادرسي مهدي پيش رفت و علاوه بر آن در مورد رفتار ترامپ رييس‌جمهوري امريكا نيز سوالاتي از پدرم مطرح شد. در روز شنبه كه براي آخرين‌بار ايشان را ديدم نيز درخواست خانواده آقاي موسوي براي ملاقات با ايشان و ديدار فرزندان مهندس موسوي را منتقل كردم كه ايشان پذيرفتند، برخلاف معمول، هفته آخر، تقريبا هرروز، ايشان را ديدم.

وي در پاسخ به اين پرسش كه آخرين ياداشت‌هاي آيت‌الله هاشمي به چه زماني مربوط است و در آينده به چه نحوي منتشر مي‌شود، گفت: ايشان معمولا شب‌ها و قبل از خواب، خاطرات آن روز را مي‌نوشتند. آخرين خاطرات روزنوشت ايشان مربوط به روز قبل از رحلت‌شان يعني شنبه ۱۸ دي‌ماه است اما در مورد انتشار خاطرات بايد بگويم كه تاكنون ۱۳ جلد از خاطرات روزنوشت ايشان از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۷۲ منتشر شده است.

خاطرات قبل از سال ۱۳۶۰ نيز در قالب مجموعه «هاشمي و دوران مبارزه» و «خاطرات سال‌هاي ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹» منتشر شده است. هاشمي ادامه داد: به‌جز خاطرات سال ۱۳۷۳ كه فرايند آماده‌سازي آن زيرنظر آيت‌الله هاشمي تقريبا به اتمام رسيده بود و به‌زودي به چاپ مي‌رسد، ۲۲ جلد از خاطرات روزنوشت ايشان از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۹۵ باقي مي‌ماند كه سعي خواهيم كرد با تغيير ساختار دفتر نشر معارف انقلاب كه متولي انتشار خاطرات و ساير تاليفات و آثار پدرم است، اين مجموعه را با سرعتي بيش از قبل يعني بيش از انتشار هرسال، يك جلد از خاطرات، منتشر كنيم. فرزند ارشد آيت‌الله هاشمي درباره اينكه چقدر اين امكان وجود دارد كه رييس فقيد مجمع تشخيص مصلحت نظام، وصيتنامه ديگري را به رشته تحرير درآورده باشد كه جديد و به‌روز باشد، اظهار كرد: وصيتنامه سال ۱۳۷۹ به صورت دستنويس و يك‌صفحه‌اي است كه قبل از انجام آنژيو توسط ايشان تنظيم شد و جنبه شرعي دارد و احتمال اينكه ايشان وصيتنامه تكميل‌شده و نهايي ديگري داشته باشد، ضعيف است و ما هنوز چنين وصيتنامه‌اي پيدا نكرديم.

وي همچنين در پاسخ به اين پرسش كه چقدر احتمال دارد «آيت‌الله» داراي وصيتنامه سياسي باشد، گفت: ما در اوراق و دست‌نوشته‌هاي ايشان، متوني پيدا كرديم كه مي‌تواند به عنوان بخش‌هايي از وصيتنامه سياسي كه ايشان در حال نگارش آن بودند، تلقي شود، به‌طور نمونه زندگينامه خودنوشت ايشان كه مربوط به بدو تولد تا دوران نهضت و مبارزه است، يا صفحاتي از ديدگاه‌هاي ايشان، اما اين مجموعه هنوز در قالب يك وصيتنامه منسجم نهايي نشده بود و خانواده پس از اطمينان از اينكه يادداشت ديگري وجود ندارد با انجام هماهنگي‌هاي لازم سعي خواهد كرد كه اين مجموعه را براي اطلاع مردم منتشر كند.

آخرين موضوعي هم كه ايشان به من واگذار كرد، تهيه پاسخ براي تخريب‌ها و تهمت‌ها بود
هاشمي با اشاره به چگونگي اطلاع‌يافتنش از خبر درگذشت رييس فقيد مجمع تشخيص مصلحت نظام، اظهار كرد: من غروب روز ۱٩ دي ماه در حال بازگشت از دانشگاه به منزل بودم كه محافظان آيت‌الله هاشمي تماس گرفتند و گفتند كه حال پدرم نامساعد است و به بيمارستان شهداي تجريش منتقل شده‌اند. به بيمارستان كه رسيدم تيم پزشكي در حال انجام عمليات احيا بودند و به ايشان شوك مي‌دادند. زماني كه دكتر قاضي‌زاده هاشمي، دكتر طباطبايي، دكتر زالي و ساير پزشكاني كه حضور داشتند اظهار كردند اميدي نيست، خواستم عمليات احيا متوقف شود تا ايشان بيشتر اذيت نشود و پيكرشان را به بيمارستان جماران كه نزديك حسينيه جماران است، منتقل كرديم و حسينيه جهت مراسم وداع مردم با آيت‌الله هاشمي آماده شد. البته ايشان سابقه بيماري خاصي هم نداشتند و در سلامتي بودند.

فرزند ارشد آيت‌الله هاشمي در پايان با ذكر خاطره‌اي از دوران حيات پدرش، اظهار كرد: چون در ايام پيروزي انقلاب هستيم، به‌خاطر دارم نخستين ماموريتي كه ايشان به من دادند، در روز ۱۶ بهمن سال ۱۳۵۷ بود كه من در سن ۱۷ سالگي بودم. از طرف امام، ايشان قرائت حكم نخست‌وزيري مهندس بازرگان را عهده‌دار شده بودند و چون در آن زمان راديو - تلويزيون هنوز در اختيار نظام شاهنشاهي بود اين مراسم مهم از تلويزيون به‌صورت مستقيم پخش نمي‌شد.

به دستور ايشان همراه با تيمي، در حال مهيا كردن مقدمات فني پخش اين مراسم توسط فرستنده محلي بوديم كه مردم بتوانند تا شعاع قابل توجهي از طريق تلويزيون‌هايشان اين مراسم را مشاهده كنند. آخرين موضوعي هم كه ايشان به من واگذار كرد، تهيه پاسخ براي تخريب‌ها و تهمت‌هايي بود كه به‌مناسبت ۹ دي در صداوسيما و سخنراني‌ها عليه ايشان بيان مي‌شد و علاوه بر ايشان، انقلاب و نظام را هم تخريب مي‌كرد.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv