bato-adv
کد خبر: ۳۰۳۹۲۲

با "پلاسکوهای" بعدی چه کنیم؟

پس از آنکه ساختمان پلاسکو در آتش سوخت و از آن جز تلی از آهن و ضایعات چیزی نماند، اتفاقات بسیاری افتاد. این اتفاقات در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار شاخص بود. عده ای از استعفای شهردار سخن گفتند و عده ای دیگر گفتند شورای شهر باید استعفاء بدهد، عده ای دیگر نیز از دنبل و کباده حرف و حدیث به میان آوردند.

تاریخ انتشار: ۱۴:۵۲ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی؛ روح الله معمارزاده؛ پس از آنکه ساختمان پلاسکو در آتش سوخت و از آن جز تلی از آهن و ضایعات چیزی نماند، اتفاقات بسیاری افتاد. این اتفاقات در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار شاخص بود. عده ای از استعفای شهردار سخن گفتند و عده ای دیگر گفتند شورای شهر باید استعفاء بدهد، عده ای دیگر نیز از دنبل و کباده حرف و حدیث به میان آوردند.

حرف و حدیث های دیگری هم بود که نشان از برداشت ها یا بهتر بگوییم بهره برداری های سیاسی از این اتفاق شوم و تلخ داشت که آنقدر مزموم و نکوهیده است که در این مجال به آن وقعی نهاده نخواهد شد.

ولی آنچه قابل تأمل است اصل اتفاق و اتفاقی از این دست است که ممکن است در آینده باز هم به وقوع بپیوندد. بر فرض که شهردار و شورای شهر استعفا نمایند و دنبل زن و کباده کش هم به دنبال کار خود برود، آیا دیگر پلاسکویی فرو نخواهد ریخت؟! آیا همه مشکلات شهر و کشور حل می شود؟ آیا پلاسکو دوباره پلاسکو می شود؟ و آیا جوانان و پدرانی که جان عزیز خود را از دست داده اند حیاتی دوباره بخشیده خواهند شد؟ 

تهران شهری است که از نظر احتمال وقوع زلزله در پهنه بندی آیین نامه 2800 زلزله ایران در منطقه با احتمال وقوع خیلی زیاد است و صاحبنظران در مورد چند و چون و احتمال وقوع آن بسیار سخن گفته اند.

حال فرض کنیم که این زلزله رخ بدهد، آنگاه در خوش بینانه ترین حالت در تمام خیابان و کوچه های شهر چندین پلاسکو فرو خواهد ریخت و شمار بسیار هم جان خود را از دست خواهند داد.

آیا آن موقع هم با استعفا دادن مشکل حل خواهد شد؟ نه. قطعاً هیچ مشکلی حل نخواهد شد. مشکل ما و مشکل کشور ما در این موارد که مرتبط با ساخت و ساز است با استعفا و ... حل نمی شود. مشکل ما این است که نمی خواهیم یا یاد نگرفته ایم هر کاری به ما سپرده می شود را درست انجام دهیم و سعی داریم مشکل را به گردن دیگری بیندازیم یا با هیاهو فرد یا افرادی را محکوم کنیم. خاطرم هست بعد از زلزله بم بسیاری از مسئولان از رسانه ها اعلام کردند در مورد ساختمان های جدید الاحداثی که تخریب شده اند بررسی می کنیم که اگر اشکال از مهندسان ناظر باشد آنها را تخطئه می کنیم، غافل از اینکه بسیاری از مهندسان ناظر ساختمان های بم زیر آوار ها مانده و فوت کرده اند.

ای کاش بعد از آن حادثه جانسوز که هزاران نفر از هم وطنانمان جان خود را از دست دادند، به دانش آموزانمان در مدارس و به دانشجویانمان در دانشگاه ها یاد می دادیم که هر کاری که به شما سپرده می شود آن را «درست» انجام دهید. اگر چنین می شد مسئولان آینده کشور را کسانی بودند که مسئولیت پذیر بوده و کار را درست و تمام و کمال انجام می دادند.

از آن حادثه پانزده سال می گذرد ولی باز همان اتفاق در بی توجهی به نظارت بر ساختمان ها و بی دقتی در ساخت و ساز ها اتفاق می افتد. دوستان عزیز در حوادثی چون پلاسکو (فارغ از اینکه این بنا دارای ضعف های فنی و ایمنی بود) همه مقصریم. در ساختمان هایی که می سازیم و با بی دقتی تمام و فقط برای حفظ منافع می سازیم، مالک مقصر است که برای سود بیشتر اصرار دارد چند میلگرد کمتر در ساختمان مصرف کند، محاسب مقصر است که بدون توجه به ملاحظات و ضوابط فنی ساختمان را سبک محاسبه می کند، ناظر مقصر است که در نظارت دقت و توجه کافی مصروف نمی دارد، مجری مقصر است که با بی دقتی به اجرای ساختمان می پردازد، آزمایشگاه بتن مقصر است که با مجری در مورد بتن هایی که فاقد مقاومت لازم هستند تبانی می کند.

خلاصه همه به نوعی مقصرند. و وقتی به کسی اعتراض شود که کار خود را درست انجام دهد یک عبارت آشنا گوشهایمان را کر می کند: «چی درسته که من کارم رو درست انجام بدم»!!!!!

ایراد دیگری که بر ما وارد است اینکه خودمان را در مقام مقایسه با دیگران قرار می دهیم. در حوادثی این چنین خود را با کشورهای مختلف مقایسه می کنیم که اگر این اتفاق در فلان کشور افتاده بود الان چنین بود و چنان. در پارک های عمومی ژاپن سطل زباله وجود ندارد و بعد از اینکه مردم تفریح کردند زباله های خود را جمع کرده و همراه خود به خانه هایشان می برند تا از آنجا نسبت به جمع آوری آنها توسط ارگان های ذیریط اقدام شود. حال ما در کشور خودمان حتی در مورد ریختن زباله در سطل های آشغالی که در گوشه گوشه ی پارک ها و خیابان ها است سستی می کنیم و زباله هایمان را به اولین باغچه یا جوی آب در دسترس پرتاب می کنیم. پس این قیاس، قیاسی است مع الفارغ. 

این درست انجام دادن کار شامل همه است از رئیس جمهور تا نگهبان انتظامات یک پارک کوچک محلی. شاید بد نباشد که گوشزد کوچکی هم بکنیم به مسئولان عزیزی که این درست انجام دادن کار را با صدور فرمایش اشتباه گرفته اند و همیشه و در همه جا خصوصاً در بحران هایی نمونه پلاسکو فقط یک کلمه را مدام تکرار می کنند: «باید». باید چنین شود و باید چنان شود. ولی این باید را برای دیگران بکار می برند نه برای انجام وظیفه خودشان. انگار همه باید بسیج شوند برای اینکه «باید» های آنها به نتیجه برسد. چه بسا که این باید ها در بسیاری از مواقع محلی از اعراب ندارد و غلط است.  

ایران ما وقتی ایران خواهد بود که:  
- هر کس در هر مقامی کار خود را درست انجام دهد ولو اینکه علاقه ای به آن نداشته باشد و حتی اگر همگان در انجام درست کارهایشان کاهلی کنند.  
- خودمان را با هیچ کس «مقایسه» نکنیم.
- کلمه «باید» دستوری (امری) را از دایره المعارف مسئولیتی خود حذف کنیم.  

به امید آن روز