به محض آنکه مردم از آتشگرفتن قدیمیترین ساختمان بلندمرتبه شهر خبردار
شدند بلافاصله خودشان را به آنجا رساندند؛ آنها میدانستند این خبر مهم
است و میخواستند در حاشیه یک خبر مهم اهمیت خودشان را نیز با حضور در محل
حادثه ثابت کنند.فرارو- تصاویر اولیه هوایی از ساختمان فروریخته پلاسکو شبیهِ یک تجمعِ بزرگ بود. از سویی دود و آوار و آتش و از سویی مردمی که تمام خیابانهای اطراف را تسلیم خودشان کرده بودند. این سویِ ماجرا، مردمی هم نتوانسته یا نخواسته بودند که به خیابان جمهوری بروند اما در فضای مجازی برای این فاجعه سنگ تمام گذاشتند؛ در عرض تنها چند دقیقه هزاران هزار توئیت و هشتگ #پلاسکو در اینستاگرام منتشر شد. چه شده بود؟ همه عمیقا داغدار بودیم یا داشتیم به درماندگیمان نگاه میکردیم؟
به گزارش فرارو، ساعتهایی پس از حادثه پلاسکو، وقتی تبِ تند فاجعه کمی سردتر شد، خیلیها پرسیدند اینهمه مردم آنجا چهکار میکنند؟ و بار دیگر همهجا صحبت از حضور بیش از اندازه، بیدلیل و دستوپاگیر مردم شد.
حالا کانالهای تلگرامی و پستهای اینستاگرامی از مردم میخواستند محل حادثه را ترک کنند و در آن از خودشان سلفی نگیرند.
گزارشهای رسمیتر میگفتند افرادی که به نظر نمیرسد وابستگیای با قربانیان حادثه داشته باشند همچنان حاضر به ترکِ محل نشدهاند.
برخی مسئولان شهرداری و امدادی بارها در گفتگوهایی از مردم خواهش کردند تا با حضورشان مانع از کمکرسانی بهتر نشوند.
با اینحال به نظر میرسید اصرارهای حضوری و مجازی تاثیر زیادی نداشت. وقتی جمعیت همچنان نظارهگر بودند بار دیگر انتقادها نسبت به "مردمِ ناظر" یا مردمی که در حال تماشای درد و رنج دیگری هستند شدت گرفت.
حتی یکی از کانالهای پر طرفدار از هشتگ #من_گوسفند_ هستم در زیر تصاویر مربوط به افرادی که در محل حادثه پلاسکو از خودشان سلفی و از دیگران هم عکس و فیلم گرفتند، استفاده کرد.
یکی از مجریان تلویزیونی نیز در پستی اینستاگرامی خود با اشاره به حضور بیشمار مردم نوشت: آقا برید خونه، میگیم یه دوربین بیاد فقط شما رو نشون بده!
در این میان البته بودند کسانیکه داشتن چنین درخواستی از مردم را موضوعی بدون توجیه منطقی دانستند. آنها از تاکید بیش از حد و گاه توهینآمیز به مردم مبنی بر اینکه محل حادثه را ترک کنند و عکس نیندازید واکنش نشان دادند.
چرا که به گفته آنها تعدادِ زیادی از مردمِ حاضر در صحنه نزدیکان و قربانیان حادثهاند و یا حتی دلسوزانه برای کمک آمدهاند.
محمد درویش فعال محیط زیست و مدیر دفتر آموزش و مشارکت های مردی سازمان محیط زیست از اولین کسانی بود که در اینستاگرامش نوشت: "چرا همه فقط زشتیها را میبینیم و انعکاس میدهیم و چرا ملت خود را با گوسفند مقایسه می کنیم که البته نفس این مقایسه با حیوان هم که در شمار آیه های خلقت است، عملی غیراخلاقی است".
با اینحال کارشناسان و مردم دیگری نیز معتقد بودند جز آن دسته از مردمی که حضوری هدفمند و مفید در محل حادثه داشتند، جمعیت زیادی نیز بدون هدف و برای ثبت لحظهها به آنجا رفتهاند که نیازمند تحلیل است. آنها میگویند این حضور شبیه تمام حضورهایی است که تا کنون در پی هر حادثه مهمی شکل گرفته است.
یک روانشناس به تحلیل روانشناختی این نوع از حضور اجتماعی مردم پرداخت. وی معتقد است از حضور سنگین مردم در ساعتهای اولیه حادثه نمیتوان بیتفاوت گذشت. به گفته او مردم آمده بودند تا استیصال و درماندگی خودشان را تماشا کنند و از طرفی بودن در یک اتفاق مهم را به ثبت برسانند.
مهدی ملک محمد در
گفتگو با فرارو گفت: از بُعد روانشناختی با دو نگاه میتوان حضور مردم در حادثه پلاسکو چه در محل حادثه و چه در فضای مجازی را تحلیل کرد.
ملکمحمد همچنین در ابتدا ناکید کرد که منظور ما از مردم در این بحث کسانی است که به هر طریق ارتباطی با قربانیان حادثه نداشته باشند؛ یعنی ما نه از امدادگران سخن میگوییم و نه از خانوادههای داغدار. چرا که آنها را وظیفه یا وابستگی به آن محل کشاندهاست.
این کارشناس با اشاره به اینکه این اولینبار نیست که ما شاهد حضور مردم هستیم گفت: بسیاری پس از حادثه پلاسکو سوالشان این بود که چرا مردم به آن منطقه هجوم بردهاند؟ در پاسخ باید بگوییم این اولینبار نیست که ما شاهد اینچنین حضورهای مردمی بودهایم.
وی با ذکر مثالهایی توضیح داد: برای مثال در مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی که بحثهای زیادی پیرامون آن شد و یا اتفاقاتی کوچکتر نیز ما شاهد ناظران زیادی بودهایم؛ از جمله شاهدان مراسمی مانند اعدام که 5 صبح در محل حاضر میشوند و از لحظه مرگ یک فردِ دیگر عکس و فیلم میگیرند.
عضو انجمن روانشناسی ایران در ابتدا با اشاره به نظریه ناهاهنگی شناختی رفتارهای مردم را در این حادثه تحلیل کرد.
وی همچنین گفت: مردم تهران به وضعیت استیصال سکونتی افتادهاند. یعنی در وضعیت سکونتیشان خطرات مختلفی از نظر خشونت، بافت فرسوده، استرس و... آنها را تهدید میکند. این در حالی است که آنها نمیتوانند تغییری در این وضعیت ایجاد کنند و درنتیجه درمانده شدهاند؛ یعنی دیگر پاسخی برای رفع مشکل ندارند.
این روانشناس با اشاره به حادثه شلیک ضدهوایی در هفته پیش ادامه داد: چند روز قبلتر از حادثه پلاسکو آن اتفاقِ شلیک ضد هوایی بهدلیل دیدن شیء مشکوک در هوا رخ داد. تصاویری که رسانهها از واکنش مردم منتشر کرده بودند، تصاویری بود از مردم که با لبخند پهباد یا دستگاههای شلیک را به یکدیگر نشان میدانند و افرادِ نزدیک حادثه نیز از آن عکس میگرفتند.
به اعتقاد این روانشناس در بحثِ ناهماهنگیِ شناختی، مردمی که درمانده شدهاند دیگر نمیدانند برای پرهیزِ از خطر چه رفتار سالمی باید داشته باشند.
ملکمحمد با اشاره به اینکه در حادثه پلاسکو افرادی بودند که با وجود آتشگرفتن ساختمان به درون آن رفته و سعی داشتند از آتشسوزی عکس و فیلم بگیرند گفت: این یعنی افراد به جای پرهیز از خطر به سمت آن حرکت میکنند.
به گفته او مردم از آنجایی که راه نجاتی برای خودشان نمیبینند حادثه، ترس یا وحشت را در آغوش میگیرند.
وی همچنین با اشاره به وضعیت دیگر ساختمانهای شهر ادامه داد: مردمی که شاهد سوختن و ریزش ساختمان پلاسکو بودند خودشان نیز محل سکونت و محلِ کار سالمتری نسبت به پلاسکو ندارند. آنها با حادثه همذاتپنداری میکنند و گویی این نمونهای از اتفاقی است که شاید برای خودشان هم بیفتد.
وی اظهار کرد: در نتیجه در درماندگی به جای اجتناب از خطر به سوی خطر شتافتن رخ میدهد. برای مردم درمانده راهدادن به امدادگر معنایی ندارد.
ملکمحمد اما دومین بُعدی که حضور مردم را در حادثه پلاسکو با آن تحلیل کرد براساس نظریه "فخر و شهرت انعکاسیافته" پیش برد.
به گفته این روانشناس در این نظریه گفته میشود افرادی که عزت نفس پایینی دارند خودشان را به افراد یا اتفاقاتی سنجاق میکنند تا از طریقِ بودن با آن اتفاق عزت نفسشان بالا بیاید؛ این اتفاق در حالی رخ میهد که اتفاق رخداده خودش اتفاق مهمی نیز باشد.
وی همچنین تاکید کرد: به محض آنکه مردم از آتشگرفتن قدیمیترین ساختمان بلندمرتبه شهر خبردار شدند بلافاصله خودشان را به آنجا رساندند؛ آنها میدانستند این خبر مهم است و میخواستند در حاشیه یک خبر مهم اهمیت خودشان را نیز با حضور در محل حادثه ثابت کنند.
این کارشناس با اشاره به اهیمیت این ساختمان معتقد است: در بسیاری از حضورهای دیگر مردم نیز میتوان این را دید. آیا اگر پلاسکو ساختمانی مطرح نبود و فرو میریخت باز هم تا این اندازه انعکاس داده میشد و ازدحام میشد؟ کما اینکه در همین شهر بارها و بارها ساختمانهای دیگر فرو ریخته جانِ تعدادی را گرفتهاند.
به گفته او از سویی نظریه شهرت انعکاسیافته با هویت اجتماعی ما رابطه عمیقی دارد؛ افراد با بودن در یک حادثه جمعی هویتی اجتماعی کسب میکنند.
وی با ذکر مثالی تشریح کرد: مثلا افرادی که تلاش میکنند تا با گفتن این جملهها که "من خودم در جنگ بودهام" یا "من خودم در جریان انقلاب بودم" از یک هویت جمعی و اجتماعی حرف بزنند.
این روانشناس همچنین با انعکاس اخبار حادثه در فضای مجازی نیز اشاره کرده و گفت: فضای مجازی نیز تابعی از همین دلایل روانشناختیای است که برشمردیم. بهخصوص میتوان رفتار مردم را در آن با نظریه فخر انعکاسیافته تحلیل کرد.
مهدی ملکمحمد در انتها نیز افزود: افراد در این فضا سخن میگویند، نظر میدهند، عکس و فیلم منتشر میکنند تا اینکه آنها نیز نقشی در این حادثه مهم داشته باشند.