فرارو- ساعت 7:59 صبح وقوع حادثه در پلاسکو به آتشنشانی اطلاع داده شد. 200
آتشنشان به محل اعزام شدند و حریق را تا حد زیادی مهار کردند. بار دیگر
اما ساختمان شعلهور شد و اینبار به طور کامل فرو ریخت.
به گزارش فرارو، این اتفاق در حالی رخ داد که تعدادی از آتشنشانها و به روایتی چند کسبه در آن حضور داشتند. موضوعی که حادثه را به یک فاجعه بزرگ تبدیل کرد.
اخبار راست و دروغ شبکههای اجتماعی را فراگرفت. تصاویر به سرعت در همهجا منتشر شد و وضعیت بحرانی پیرامون ساختمان پلاسکو همهرا شوکه و غمگین کرد.
مردم زیادی به محل حادثه رفتند که خودش موضوعِ دیگری بود؛ جمعیت زیادی که از فاجعه بزرگ شهر تهران عکس و فیلم میگرفتند و خیالِ ترک کردن صحنه حادثه را نداشتند.
حالا ساعتها گذشته. شب شده و هنوز کسی نمیداند آنتعداد از آتشنشانهای گیر کرده زیرِ آوار زندهاند یا جانشان را از دست دادهاند.
خیلیها میپرسند چرا چنین شد؟ پاسخها متفاوت است. انگشت اتهام گاهی به سمت مالکان پلاسکو گرفته میشود که هشدارها را جدی نگرفته بودند و گاه به مدیریت اشتباه شهری.
از بزرگی تلفات انسانی و اقتصادیِ پلاسکو که بگذریم همه میدانند روزی روزگاری این ساختمان، بلندترین ساختمان خاورمیانه بود و مدرنترین مرکز خرید کشور؛ فضایی که خاطرات زیادی را در خود دارد.
اما آیا قرار است پس از شکاف خیابانهای مختلف تهران، فرونشستِ زمین و گاهبهگاه ریزش و از میان رفتن بناهای تاریخی، باز هم شاهد فرو ریختن ساختمانهای قدیمی این شهر، این نمادهای شهرسازی مدرن ایران باشیم؟
محو ناگهانی پلاسکو اشاره ای بود به فساد مزمن در ایرانآرمان شهرکی در تحلیل ماجرا میگوید این اتفاق تنها یکی از اتفاقاتی است که در آینده باز هم شاهدش خواهیم بود.
به گفته او محو ناگهانی پلاسکو از نقشه تهران، انگشت اشارهای است به فساد اداری مزمن در ایران؛ اینکه چگونه مالکین این ساختمان طی این سالها به هشدارهای ادعاییِ شهرداری مبنی بر بازسازی و ترمیم ساختمان بیتوجه بودهاند و اینکه چگونه قانون در این خصوص مسکوت بوده یا دور زده شده است.
این پژوهشگر اجتماعی در
گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه پلاسکو نمادی از مدرنیته در ایران بود گفت: نماد مدرنیته یا هرچیز دیگر بودن در رابطه با ساختمان پلاسکو یک بحث است و رعایت مسایل فنی و مهندسی چیز دیگر. منظورم این است که فرسودگی یک ساختمان ربطی به اینکه بهلحاظ فرهنگی از چه جایگاهی برخوردار است ندارد.
وی تاکید کرد: این هشداری است به همه مسئولین ذیربط که هرچه سریعتر فکری به حال اماکن مهمی که به قول شما از جایگاهی نمادین نیز برخوردار هستند بکنند.
به گمان این کارشناس فروریختن پلاسکو باید مقدمهای باشد برای تعریف یک طرح در مقیاس ملی برای ترمیم و بهروزسازی بسیاری از اماکن و ابنیههای تاریخی.
شهرکی همچنین هشدار داد که برج آزادی هم وضع چندان مطلوبی ندارد و گزارشهای متعددی از نمِ بنِ این ساختمان منتشر شده است.
این پژوهشگر میگوید از نظر من چیزی به نام مدیریت شهری در ایران نداریم. حداقل در خصوص کلانشهرها و اماکن بالاتر از سیسال عمر این امر مصداق دارد. هیچکدام از شهرهای ما بر اساس اصول برنامهریزی شهری ساخته نشده است.
وی ادامه داد: براساس تجربه کاری خودم در سازمان مدیریت و برنامهریزی استان سیستان و بلوچستان طی سالهای 1386 تا 1388 به ضرس قاطع میگویم که طرحهای تفصیلی شهرهای ما بههیچ عنوان بهروز نیست و نیاز به بازنگری و بازنویسی اساسی دارد.
وی در ادامه و با اشاره به فساد اداری موجود در ایران گفت: محو ناگهانی پلاسکو به نظر من همچون انگشت اشارهای است به فساد اداری مزمن در ایران؛ اینکه چگونه مالکین این ساختمان طی این سالها به هشدارهای ادعاییِ شهرداری مبنی بر بازسازی و ترمیم ساختمان بیتوجه بودهاند و اینکه چگونه قانون در این خصوص مسکوت بوده یا دور زده شده است.
به گفته این استاد دانشگاه حداقل در خصوص آثار باستانی، اماکن فرهنگی و نمادین باید قانون با سختگیری بیشتری اجرا شود.
وی با مقایسه ایران با دیگر کشورها در ادامه توضیح داد: در هرحال در بسیاری از کشورها اگر به هر دلیل ساختمانی قابلیت ترمیم و بازسازی نداشته باشد بر اساس اصول مهندسی با هشدار قبلی و توسط تیمهای تخصصی مهندسی منهدم شود.
فاجعه در فاجعه این پژوهشگر همچنین به جمعیت زیاد حاضر در محل حادثه و تصویربرداری آنها از حادثه اشاره کرده و گفت: گزارشها و فیلمهای متعددی منتشر شده که نشان میدهد مردم و شاهدان عینی چگونه بیتوجه به فرایند امدادرسانی و تنها به صرف گرفتن یک فیلم و اشتراکگذاری آن در فرایند کمکرسانی و امداد اختلال ایجاد میکردند. این واقعا جای بسی تاسف دارد.
وی ادامه داد: اصطلاحی در زبان آلمانی تحت عنوان schadenfreude وجود دارد که به معنای احساس لذت از بیچارگی استیصال و درماندگی دیگری فیالمثل در یک مخمصه است. در انگلیسی میتوان واژه ی gloating را معادل آن به کار برد.
وی با استفاده از واژهِ احساس لذت از بیچارگی دیگران در خصوص رفتار مردم توضیح داد: در فارسی به نظر من همین رخداد امروز بیش از هر واژه دیگری مصداق عینی احساس لذت از بیچارگی دیگران است.
وی در اینباره ادامه داد: اینکه بر روی سقف ماشین آتشنشانی سوار شوی و از محو و نابودی و جانکندن دیگران فیلم بگیری نمونه عینی سقوط اخلاقیات در جامعه ما است. اصلا چیزی به نام خدمات داوطلبانه در ایران معنی و مفهومی ندارد که هیچ، حتی سر راه امدادرسانی یک آمبولانس یا مامور آتشنشان نیز مانع ایجاد میشود.
فردگرایی افسارگسیخته، اضمحلال حس دیگردوستی یا نوعدوستی، گرایش به منفعت شخصیِ بیحدوحساب، عدم همدلی و اعتماد میان یک فرد عادی و یک مامور لشکری و کشوری در هر لباسی که هست به گفته آرمان شهرکی همه و همه دست به دست هم میدهد تا در چنین حوادث ناگهانی و فجایعی، کار به سرعت و درستی پیش نرود.
این کارشناس در انتها نیز تاکید کرد: همچنین امیدوارم که این مساله بههیچ عنوان سیاسی نشده نیز تلنگری باشد به همهی کارشناسان، مسئولین و مهندسین ایرانی که زینپس نظارتی جدی بر فرایند ساختوسازها داشته و اخلاقیات و وجدان خویش را پای منافع اقتصادی سلاخی نکنند.
او در انتها نیز گفت: در هرحال برای همهی بازماندگان حادثه صبر و برای همهی قربانیان رحمت و مغفرت الهی آرزومندم.
ملت رو ول کردن چه برسه به آهن و سنگ و ساختمون ....