یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ روز به روز بر تعداد کسانی که به «تهران دیگر جای زندگی نیست» اعتقاد دارند افزوده میگردد. با این حال بیشتر این آدمها منتظرند تا دیگران «محل گرم» * را ترک گفته و جا برای آنها بازتر از گذشته گردد.
آلودگی هوای تهران نفسها را به شماره انداخته و ترافیک پایتخت باعث شده که آدمها روز به روز و لحظه به لحظه دورتر از یکدیگر شده و یا با حضور دیرتر از موعد در محل کار و منزل شخصی یا استیجاری، با خوشحالی زاید الوصف ناشی از «بالاخره رسیدن»، سر از آغوش همکاران یا اعضای خانواده درآورند.
طلاق تهرانیها بیشتر از تمامی شهرهای دیگر است و اگر باور کنیم که «خوب طلاق هم بد است» پذیرای این نکته که اقبال تهرانیها!؟ برای بدبخت شدن بیشتر از دیگر مردمان هموطن است خواهیم بود.
جالب اینکه حتی وقتی با مواردی همچون آلودگی آب که به گفته مسئولین «وجود داخلی ندارد» مواجه میشویم، هم از وجود و وفور انواع و اقسام آب معدنی «قیمت بالا» که سر از میزهای جلسات مهم اداری و دولتی در میآورند تعجب نمیکنیم و هم به سخنان فروشندگان تلفنی دستگاههای تصفیه آب که یا هشت مرحلهای هستند و یا تمام آلودگیهای فیزیکی و شیمیایی و میکروبی آب را «زدایش» میکنند گوش جان میسپاریم.
با همه این حرفها واقعا چرا هنوز تهران جاذبه دارد و به کدامین سبب کماکان مهاجر فرستی پایتخت قابل قیاس با مهاجر پذیری آن نیست؟
آنهایی که در شهرستانها زندگی میکنند و وقتی فرصتی دست داد برای تحصیل یا کار به تهران میآیند و گاهی هم «ماندگار» میشوند میدانند که به رغم آنچه بیان گردید «تهران چیز دیگری است»
قطعا «کار» از علتهای عمده حضور و ماندگاری در تهران و مهاجرت به پایتخت است و برای همین خیلیها در پاسخ به پرسش «چرا شهرستان نمیروی؟»، «پاسخ» کو کار؟!» را سر میدهند.
با این حال کار تنها عاملی که موجب شده تهران با شهرهای دیگر تومنی صنار فرق داشته باشد نیست.
متاسفانه بر خلاف بسیاری از کشورهای مترقی و پیشرفته که در هر شهر آن چیزهایی یافت میشود که در شهرهای دیگر نیست، پایتخت ایران شهری است که در باره آن میتوان از یکی از اشعار استاد شهریار مدد گرفته و آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری را بر زبان آورد.
بر این اساس بیهوده نیست که بسیاری از مردم در آن هنگام که میخواهند از تهران سخن بگویند خوب هر چیزی که در شهرستانها هست را میتوانی در تهران پیدا کنی را حتما بر زبان میآورند.
به این ترتیب است که اهل هر چیزی که باشی باید ابتدا گام در تهران گذاشته و بعد دنبال دلبخواهت بگردی.
مثلا جدا از اینکه در صورت علاقه به موسیقی باید از مشهد خارج شوی، ارومیهای بودن هم موجب میگردد که برای روزنامه خوانی و مطالعه جریده صبح تا نزدیک ظهر معطل گردی.
این در حالی است که واقعا میتوان توزیع روزنامهها را بر مبنای دوری راه سامان داد و کاری کرد که مطالعه روزنامههای تهران و شهرستانها هم زمان گردد.
اسم استادیوم که میآید آزادی چیز دیگری است شنیده میشود و در دنیای توپ گرد هنوز پرسپولیس و استقلال تنها تیمهایی هستند که طرفداران خاص خود را دارند. (به طرفداران تراکتور سازی و سپاهان بر نخورد!)
دانشگاههای تهران و شریف از دانشگاههایی هستند که در میان دانشگاههای معتبر جهان باید دنبالشان گشت و دنبال کنندگان مد در درجه نخست به اینکه تهرانیها چه و چگونه میپوشند توجهی ویژه دارند.
شگفت اینکه وقتی قرار است در کشور با معضل و مشکلی برخورد شود به این نکته دقت میشود که آیا مشکل مذکور در تهران هم وجود دارد یا تنها شامل حال شهرستانیها شده است!؟
با این حساب است که لایحه هوای پاک وقتی که ذرات معلق و منو اکسید کربن حساب تهرانیها را پاک میکند و حالشان را جا میآورد تقدیم مجلس میشود و در این رابطه کوچکترین توجهی به اعتراض شهرستانیها که سالها بدترش را تحمل کردهایم نمیگردد.
در این میان آنهایی که در فکر خلوت کردن هر چه بیشتر تهران به قصد اینکه جای زندگی بشود هستند تنها اقدامات سلبی را در دستور کار قرار داده و با جرایم سنگین رانندگی، مالیاتهای بالا، از رده خارج کردن خودروهای فرسوده، طرح زوج و فردو تعطیلی و تق و لق کردن ادارات و مدارس و مهدها و دانشگاهها که این آخری هم کاری که امروز به انجام میرسد را دچار مشکل میکند و هم کارهایی که قرار است در آینده صورت گیرد را بیکیفیت خواهد نمود سعی میکنند که موجبات و اسباب فرار از تهران را کاملا مهیا سازند.
عدم افاقه این نسخه کاملا پیداست زیرا تا زمانی که شهرستانها بیش از تهران جای زندگی نباشند و در باره پایتخت باز دست کم به بدیهایش عادت کردهایم «بشود گفت هم تهرانیها در شهر و دیار خود پا بر جا و استوار خواهند ماند و هم دل شهرستانیها کماکان در هوس» تهرانی بودن خواهد تپید.
اینها در حالی است که اگر مسئولین بتوانند کاربری برخی شهرهای بزرگ و یا متوسط را تغییر داده و کاری کنند که مثلا همه کنسرتها و تئاترها و فیلمهای سینمایی مهم در شهری هنری برگزار و دیده شود و تمامی فعالیتهای عمده ورزشی در شهری که به این مقاصد ساخته شده شکل گیرد، اوضاع و احوال واقعا متحول خواهد گردید.
از این گذشته چنانچه شهری زیست محیطی داشته باشیم که نه در هوایش آلودگی موجود باشد و نه آبش را با اگر و اما بتوان نوش جان فرمورد و نه اوضاع و احوال جمع آوری و دفع زبالهاش اسف انگیز و وصف زباله دزدیهایش بیمثال باشد و بتواند برای هر کسی که دکترها به علت بیماریهای محیط زیستی جوابش میکنند فرصت زندگی دوباره را فراهم آورد، قطعا هم تهران جایی برای زندگی خواهد بود و هم بسیاری از شهرستانیها میتوانند پز اینکه تهرانی نیستند را به اهالی پایتخت و مرکز نشینان بدهند!!!؟
• «ته» به معنای گرم و گرمی است و «ران» به مفهوم محل است و تهران را از قدیم به این مناسبت که محل گرم است تهران نامیدهاند.