چرا باید عده معدودی، ورزشگاه را با میدان جنگ اشتباه بگیرند و با رفتاری غیراخلاقی، همنوع، هموطن و هماستانی خود را زیر باران سنگ و صندلیهای شکسته، مضروب کنند؟
مهدی ملکی، دبیر گروه ورزش «ایران»، در این روزنامه آورده است: مشابه این صحنهها را شاید فقط در جنگها و درگیریهای سوریه، یمن و... بتوان مشاهده کرد؛ همان جایی که مردم بیگناه، بیدفاع و غیرنظامیان در چنگال بیرحمیها اسیر میشوند. در پایان بازی استقلال خوزستان و پرسپولیس اتفاقاتی افتاد و تصاویر و ویدئوهای متأثرکننده آن بلافاصله به سایتها و فضای مجازی راه یافت. حال پرسش این است که چرا باید عده معدودی ورزشگاه را با میدان جنگ اشتباه بگیرند و با رفتاری غیراخلاقی همنوع، هموطن و هماستانی خود را زیر باران سنگ و صندلیهای شکسته، مضروب کنند؟
بر اساس اعلام مرکز هدایت عملیات بحران دانشگاه جندیشاپور اهواز، در حوادث پایان بازی ۳۳ نفر مجروح شدند که ۱۶ نفر بهصورت سرپایی مداوا و ۱۷ نفر به مراکز درمانی منتقل شدند. پرتاب صندلی و سنگ و زد و خوردهای صورتگرفته روی سکوهای ورزشگاه غدیر اهواز باعث مضروب شدن شماری از تماشاگران شد و صحنههای بسیار زشتی رقم خورد. در این میان نیز چندین هوادار با صورت و بدنهای خونی و زخمی ورزشگاه را ترک کردند.
در میان تصاویر منتشرشده از این صحنههای دردناک، عکسی وجود دارد که پسری 12-10 ساله با چشمانی اشکبار در کنار برانکاردی قرار دارد که پدرش با سر و صورت خونی روی آن دراز کشیده و درحال انتقال به مراکز درمانی است. واقعاً چه چیزی ارزش گریههای این پسر بچه را دارد؟ اگر خدای نکرده اتفاقات بدتری بیفتد و جان انسانی با مخاطره مواجه شود، آیا افرادی که اینچنین بیرحمانه عقدهگشایی میکنند، میتوانند خود را ببخشند؟
این عکسها به تنهایی آنقدر فاجعه هستند که بشود ساعتها نقد نوشت و ابراز تأسف کرد. اما وقتی پای مقایسه هم به میان میآید، غبطه و افسوس سهم بیشتری از تأسف، طلب میکند. ورزشگاه غدیر اهواز در پایان بازی استقلال خوزستان و پرسپولیس یادآور خشونتهای قرون وسطی بود. باران سنگ و قساوت غیرقابل باور که واژهای چون خشونت عریان هم برای آن کم است. شاید این تصاویر از ترسناکترین شکنجههای قرون وسطی هم وحشتناکتر باشد چراکه در یک مکان ورزشی اتفاق افتاده است. جرم مصدومان هم که ناگفته و نانوشته پیداست؛ هواداری تیم حریف و احتمالاً خوشحالی و شاید کمی هم درکنارش کریخوانیهای مرسوم فوتبالی.
اما فرسنگها دورتر تنها چند ساعت بعد در بازیای به مراتب حساستر شاهد صحنهای هستیم که وخامت و عمق ماجرا را بیشتر عیان میکند. در بازی منچستریونایتد و فنرباغچه از سری رقابتهای لیگ اروپا، فنپرسی بازیکن سابق شیاطین سرخ که حالا در تیم ترکیهای توپ میزند، دروازه منچستر را در اولدترافورد گشود. واکنش هواداران تیم سرخپوش عجیب و البته جالب و قابل تحسین بود؛ تشویق بیامان و بینظیر. نه از سنگ خبری بود و نه از فحش. فرهنگ هواداری یعنی همین. اگر ما به فرهنگ خود میبالیم و از فوتبال، این ورزش مهیج لذت میبریم، پس آنها چه میکنند و مشغول چه هستند؟!