bato-adv
کد خبر: ۲۹۰۳۷۴

قتل هنگام فرار

فرار از دست پلیس انگیزه‌ای بود که پسر جوان وقتی در برابر اتهام قتل دوستش قرار گرفت، به‌عنوان دلیل کارش اعلام کرد و مدعی ‌شد قتل عمدی نبوده‌ است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۰۵ مهر ۱۳۹۵
فرار از دست پلیس انگیزه‌ای بود که پسر جوان وقتی در برابر اتهام قتل دوستش قرار گرفت، به‌عنوان دلیل کارش اعلام کرد و مدعی ‌شد قتل عمدی نبوده‌ است.

به گزارش شرق، متهم که در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد، گفت روز حادثه مواد کشیده بود و در حالت عادی نبود.

نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی در جایگاه قرار گرفت و ضمن اعلام جرم علیه دو متهم حاضر در دادگاه به دلیل سرقت ماشین و قتل خواستار رسیدگی به این پرونده شد.

سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر مقتول گفت: من و همسرم به‌دلیل فوت یکی از اقوام به شهرستان رفته‌ بودیم و اصلا در جریان نبودیم که چه اتفاقی افتاده ‌است.

روز حادثه برای اینکه از بچه‌هایم خبر بگیرم با خانه تماس گرفتم اما کسی گوشی را بر نداشت. با تلفن همراه پسرم کامران تماس گرفتم یک نفر دیگر گوشی را برداشت و خود را مأمور کلانتری معرفی کرد و  گوشی را پیدا کرده ‌است و از من خواست به تهران بیایم. چیزی درباره اینکه پسرم کشته شده‌ است به من نگفت. وقتی آمدم متوجه شدم پسرم فوت کرده‌ و دوستش او را با ماشین زیر گرفته‌ است. پسرم از سرقتی‌بودن ماشین خبر نداشته‌ است و اصلا نمی‌دانسته که دوستانش چه‌کاره هستند. بنابراین دلیلی برای فرار نداشته‌ است و متهم او را به عمد زیر گرفته ‌است. او درباره اینکه آیا پسرش با متهم دشمنی داشته یا نه ابراز بی‌اطلاعی کرد.

سپس وکیل مدافع اولیای‌دم در جایگاه حاضر شد، او گفت: متهم در تحقیقات اولیه و زمانی که وکیلش حضور نداشته، گفته‌ است متوجه شدم کامران از ماشین پیاده‌ شد و روی زمین افتاد، اما چون از پلیس ترسیدم او را زیر گرفتم. این نشان می‌دهد متهم به عمد اینکار را کرده‌ است، بنابراین قتل عمدی است و من درخواست دارم براساس قوانین مربوط به قتل عمدی با متهم برخورد شود. گفته‌های او بعد از این اعترافات تغییر کرد و به نظر می‌رسد گفته‌های اولیه‌اش کاملا واقعی است.

سپس نوبت به متهم رسید. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من قبول دارم که کامران را زیر گرفتم اما به عمد اینکار را نکردم. من با کامران و دوست دیگرم به خانه کامران رفتیم و در آنجا مواد کشیدیم و بعد من و دوستم بیرون رفتیم و به کامران گفتیم که می‌رویم یک ماشین بیاوریم. کامران می‌دانست ما ماشین نداریم و می‌خواهیم سرقت کنیم، چون قبلا هم با هم برای سرقت ماشین رفته ‌بودیم.
 وقتی برگشتیم او هم سوار ماشین شد و رفتیم که با هم دوری بزنیم و خوشگذارنی کنیم. کامران پشت فرمان نشسته ‌بود. به محض اینکه به نزدیکی خیابان کلانتری رسیدیم، مأمور پلیسی ما را دید و مشکوک شد و خواست متوقف شویم اما فرار کردیم. دوستم گفت کامران نمی‌تواند از دست پلیس فرار کند و از من خواست که خودم پشت فرمان بنشینم.

در حین رانندگی جایم را با کامران عوض کردم و توانستم کمی از مأموران فاصله بگیرم اما اشتباهی به یک کوچه بن‌بست پیچیدم و همان‌جا ‌گیر کردیم. ماشین سمند پلیس هم دنبال ما آمد. برای اینکه بتوانم از کوچه بن‌بست فرار کنم، دنده‌عقب گرفتم. اصلا متوجه نشدم که کامران و دوست دیگرمان که آنجا بود از ماشین پیاده ‌شدند. من فقط حواسم به عقب بود که بتوانم از کوچه بیرون بیایم. حتی درهای ماشین بسته ‌نشده ‌بود و به سمند‌گیر کرد. به همین دلیل متوجه نشدم جلوی ماشین کسی افتاده‌ است و فکر کردم‌، گیر‌کردن ماشین به خاطر درهای ماشین پلیس است.

متهم در پاسخ به این سؤال که چطور از روی سر دوستش رد شده و متوجه آن نشده‌ است گفت: من متوجه شدم از روی مانعی رد شدم اما متوجه نشدم که این مانع دوستم است که به زمین برخورد کرده و فکر کردم از روی سنگ رد شده‌ام. بعد از متهم ردیف اول، متهم ردیف دوم که در اتهام سرقت از سوی دادسرا مجرم شناخته ‌شده ‌بود در جایگاه قرار گرفت. او هم توضیح داد قصد فرار داشت و اصلا عمدی در کار نبوده‌ است و فقط در سرقت با متهم ردیف اول همدست بوده ‌است.

با پایان دفاعیات متهمان و وکلای مدافع آنها، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
bato-adv
مجله خواندنی ها