ترس، اضطراب، مرگ و طعم زهرآگین آوارگی همگی تحفه جنگ برای کودکانی است که نقشی در برپایی آتش خشم و نفرت نداشتهاند. کودکان قربانیان کوچک خشونت جهانیاند و بیماری، تجاوز، کار اجباری و انتخاب بین کشتن یا کشتهشدن سهم آنان از غنایم جنگی است.
از یکسو کودکان وامانده از فرار در دامن خون و آتش، در سرزمین مادری به بردگی گرفته شده و گرفتن اسلحه به دست، سرنوشت شوم رقمخورده برای آنان است، ازسوی دیگر شانس با کودکانی که توان فرار از تنور داغ شلیک توپ، تفنگ و گلوله را داشتهاند نیز، یار نبوده و در سرزمینهای بیگانه، اسیر گرداب نگاه نژادپرستانه در دوران پناهندگی هستند و کم نیست آمار تجاوز و تعرض به این کودکان. این روزها خبر از سرباز کودکانی است که به ستارههای فیلمهای قتل و غارت افراطیون درمناطق آشوبزده تبدیل شدهاند.
کودکانی که کشتن، مشق روزشان شده و صدای رگبار گلولهها، لالایی شبانشان است. ٣٠٠هزار کودک در دنیا ناخواسته تنپوش رزم به تن کرده و کودکی را در بزرگسالی زودرس دفن میکنند. سرباز کودکانی که مورد انواع آزارهای جسمی، روحی و جنسی قرارگرفته و آیندهای جز درد و تباهی در انتظارشان نیست.
استفاده از کودکان در کاشت مین
انتشار عکسها و فیلمهای مراسم اعدام داعشیها که کودکانی از ملل مختلف با شلیک گلوله به زندگی اسرا پایان میدهند نه اولین فیلم از این دست است و نه آخری، به گفته اشرفی مدیر انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده، ٣٠٠هزار کودک سرباز در سطح دنیا بهخصوص کشورهای آفریقایی وجود دارند که در قالب گروههای شورشی به کار گرفته میشوند که نه فقط درمنازعات مسلحانه به کار گرفته میشوند بلکه در کاشت مین، پیامرسانی و فعالیتهای جاسوسی و از این قبیل، مورد استفاده قرار میگیرند. بهخصوص بهرهگیریهای جنسی دراینباره حایز اهمیت است. این امر دربسیاری از گروههای تکفیری مانند جیشالاسلام وجود دارد.
قوانین بدون ضمانت اجرا
هر حقوقدانان تلاش بسیار کردهاند تا مانع بکارگیری کودکان درمیادین رزم و جنگ شوند؛ مانند تصویب ماده ٣٨ کنوانسیون حقوق کودک که مطابق آن گروههای سیاسی نباید از افراد زیر ١٥سال درجنگ استفاده کنند. همچنین «پروتکل اختیاری شرکت کودکان درجنگ» از طرفین درگیریها میخواهد که به افراد زیر ١٨سال اجازه شرکت درجنگ داده نشود و سربازگیری اجباری در مورد این افراد نیز ممنوع است، اما نبود ضمانت اجراهای قوی در رابطه با قوانین بینالمللی و کنوانسیونها یکی از موانع در تحقق اهداف مدافعان حقوق کودک بوده است. از طرفی هم، استفاده از سرباز کودکان توسط گروهها و گروهکهای تروریستی انجام میشود که با دولت مرکزی درجنگ هستند و این شورشیان متأسفانه تابع هیچگونه قوانینی چه داخلی و چه بینالمللی نیستند.
آموزش کودکان و انتقال به اروپا
کودکان به ابزاری برای ایجاد ترس و وحشت تبدیل شدهاند و گروه تروریستی داعش در برنامهای با عنوان «شیربچگان خلافت»، به کودکان درمناطق مختلف تحت کنترل خود در سوریه، آموزش نظامی و مذهبی فشردهای میدهد. بنا بر اعلام دیدهبان حقوق بشرسوریه، داعش بیش از هزار و صد پسربچه را از آغاز سال میلادی جذب کرده است. بیش از ٥٠نفر از آنان کشته شدهاند. به گفته سعد المطلبی تحلیلگر سیاسی درعراق، کودکان ٩ تا ١٣ساله که داعش آنها را جذب خود کرده، به اردوگاهها فرستاده میشوند تا بهعنوان نیروهای شبهنظامی آموزش ببینند.
شیوههای آموزش آنها بسیار عجیب و دشوار است و به آنها دستور داده میشود که در اعدامها شرکت کنند و آنها مجری اعدام باشند. این پدیده که نهتنها در عراق بلکه در اروپا نیز درحال روی دادن است، واقعا نگرانکننده است؛ زیرا شماری از این کودکان پیش از این به شماری از کشورهای اروپایی منتقل شدهاند. به گزارش روزنامه ایندیپندنت، براساس تحقیقات انجامشده توسط بنیاد کویلیام، درطول سالجاری میلادی نزدیک به ۵۰ کودک انگلیسی درمیان نیروهای داعش بزرگ شدهاند که آینده این کودکان نیاز به توجه جدی جامعه بینالملل دارد.
درحال حاضر نیز ۳۱هزار زن در خلیفه خود خوانده داعش حامله هستند، اطلاعی از آخرین وضع این زنان در دست نیست. «کریستین اشنایدر» مدیر اجرایی یونیسف آلمان در گفتوگویی با دویچهوله در رابطه با گزارش این نهاد از ٥سال جنگ درسوریه گفته است: شبهنظامیان تروریستی و گروههای شورشی کودکان در سن ٧سالگی را وادار به جنگ میکنند. فقط سال گذشته دستکم ١٠٠ کودک درجریان جنگ کشته یا زخمی شدهاند. اشنایدر همچنین بیان کرده: «٥سال زمان طولانی در زندگی یک کودک است. ٥سال جنگ در سوریه به این معنی است که ٣,٧میلیون کودک در زمان جنگ به دنیا آمدهاند. کودکانی که هیچ چیز دیگری نمیدانند. ترس بر زندگی آنها حاکم است و باید فرار کنند و بمباران و شلیک بخشی از زندگی آنهاست.»
کودک سربازان آفریقایی
شاید آنچه که زنگ خطر پدیده شوم کودکان سرباز را به صدا درآورده، مربوط به فیلمها و عکسهای داعشیها از ارتش کودکان خود باشد اما براساس آمار، قاره آفریقا بالاترین تعداد کودکان سرباز را درجهان دارد و اگر نگاهی به وضع وخیم امنیت درچند سال اخیر قاره آفریقا بیندازیم که طی ناامنیهای موجود تعداد بسیاری از کودکان چه دختر و چه پسر ربوده شدهاند، همین امر نشان از افزایش چشمگیر کودک سربازان برای انجام اموری چون بردگی، کار اجباری، جنگ و سوءاستفاده جنسی دارد.
برای نمونه درکشور بروندی، صدها کودک در نیروهای آزادیبخش ملی و تعدادی نیز در ارتش بروندی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. در جمهوری آفریقای مرکزی، سودان یا در چاد، کودکان هم در گروه شورشی جبهه دموکراتیک و هم درجمهوری دموکراتیک شرکت میکنند و بالاترین میزان شرکت کودکان درجنگ دوم کنگو به میزان ٣٠هزار نفر بوده است.
درکشور سودان، ارتش جانجاوید، ارتش آزادیبخش، از حداقل ٧هزار کودک سرباز درجنگ استفاده کردند. در اوگاندا که میان دختر و پسر فرقی قایل نیستند نیروهای شورشی از بیش از ۳۰هزار دختر و پسر درجنگ استفاده کردند و دخترها وادار به بردگی جنسی شدند. ارتش اوگاندا نیز از افرادی با سنین حدود ١٣سال برای جنگ نامنویسی میکند. حال به این کشورها زیمباوه، افغانستان، سریلانکا و برمه را نیز بیفزایید. یکی از نکات تلخ در رابطه با ارتش برمه این است؛ تنها ارتشی به اجبار از کودکان بین ٨ تا ١٢سال استفاده میکند.
کودکان ٤٠ درصد ارتش انگلیس را تشکیل میدهند
کشورهای داعیهدار حمایت ازحقوق کودکان که سن کودک را ١٨سال تعریف کردهاند، در رابطه با سربازگیری نگاه متفاوتی داشتهاند و به شکل سیستماتیک و قانونی از کودکان در ارتشهای خود استفاده کرده و حتی آنها را به میادین نبرد میفرستند. در انگلستان حداقل سن برای شرکت در ارتش انگلیس ۱۶ونیمسال است. برای افراد زیر ١٨سال متقاضی شرکت در ارتش انگلیس اجازه والدین اجباری است. حدود ٤٠درصد ارتش انگلیس را افراد ۱۶ تا ۱۷سال تشکیل میدهد.
انگلستان در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۳ میلادی «پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک، ممنوعیت استفاده از کودکان درجنگ» را پذیرفت. این پروتکل از دولت میخواهد که اجازه شرکت اعضای زیر ١٨سال ارتش خود را درجنگ ندهد. با این وجود دولت انگلیس بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ به اشتباه ۱۵ سرباز ۱۷ساله را به عراق فرستاد.
کودک سربازان در کانادا و آمریکا
درکانادا نیز افراد بالای ١٦سال با اجازه والدین خود میتوانند عضو ارتش شوند. در سن ١٧سالگی آنها بدون اجازه والدین خود نیز میتوانند عضو ارتش شوند ولی سربازی اجباری برای افراد زیر ١٨سال ممنوع است. در آمریکا افراد بالای ۱۷سال میتوانند عضو ارتش شوند، ولی به آنها اجازه شرکت در درگیری داده نمیشود. در آمریکا سربازگیری به صورت اختیاری است. افراد کمتر از سن قانونی میتوانند با اجازه والدین خود برای عضویت در ارتش ثبتنام کنند. در ارتش آمریکا افراد باید دیپلم پایان دوره متوسطه یا مدرک معادل آن را داشته باشند.
جنگ و خونریزی عمری به درازای تاریخ دارد اما استفاده از کودکان چه بهعنوان سپر انسانی و چه بهعنوان یک سرباز و جنگجو در دنیای مدرن میان شعارهای رنگارنگ حقوق کودکان بسیار دردناک است. نیافتن راهحلی برای این زخم عفونی درجهان امروز عجیب و کمی دور از ذهن است. بیتوجهی به کودکان قربانی جنگ درمنطقه جنگزده خاورمیانه یا مناطق درگیر آشوبهای قومی و قبیلهای در آفریقا به نوعی نادیده گرفتن حقوق انسانهای رهاشده در دنیای کثیف منافع سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ است.
كودكسربازان، نشان ناکارآمدی قوانین دارند
سارا نجیمی وکیل پایه یک دادگستری
استفاده از كودكان در جنگ معانى بسيارى دارد؛ از عدم موفقیت قوانین در مبارزه با این پدیده شوم گرفته تا عدم تلاش برای یافتن راهکاری مناسب برای مقابله با این موارد. از کودکان ميتوان در زمان جنگ سپر انسانى ايجاد كرد، مىتوان بهعنوان سربازى كوچك بهره گرفت، ميتوان چون برده جنسى كودكان را استثمار كرد و در شكلى ديگر ميتوان از كودكان براى پروپاگاندا در جنگ استفاده كرد. متاسفانه آفريقا بيشترين تعداد كودكان سرباز در جهان را داشته است، با آمارى بسيار تلخ و تكاندهنده. دختران و پسران بسیاری در این قاره زندگی سیاهی را در جنگ و آشوب گذراندهاند و خبری از روزهای روشن این قاره نیست.
در این بین اگر نگاهی به اقدامات ایران بیندازیم، اقدام دولت در تهيه لايحه «الحاق دولت جمهورى اسلامى ايران به پروتكل اختيارى كنوانسيون حقوق كودك در مورد بكارگيرى كودكان در منازعه مسلحانه» اقدامى است كه با واكنشهاى احساسى و بعضا غيرواقعى و غيرحقوقى مواجه شده است. متأسفانه جامعه جهانى در بسيارى موارد روند روبه رشدى را طى نمىكند و شايد يكى از آن مسائل، همان برخورد با مسائل كودكان خصوصا مقوله جنگ و كودكان است.
خصوصا با به وجود آمدن نيروهاى افراطى و بنيادگرا چون داعش و بهرهكشى جنسى از كودكان دختر و پسر و استفاده از آنان براى سپر انسانى و عمليات انتحارى و... به نوعى شرايط بحرانى درخصوص وضعيت كودكان ايجاد شده است. آنگاه اگر در چنين شرايطى با نگاهى حقوقى و بهدور از جريانهاى سياسى روند تنظيم لايحه را بررسى كنيم و از نگاه احساسى و افراطى فاصله بگيريم و با نگاهى واقعبينانه اين روند را بررسى كنيم و آن را منتسب به دولت و جريان سياسى خاص ندانيم قطعا با وجوه مثبت آن روبهرو خواهيم شد.
اين پروتكل (پروتكل اختيارى كنوانسيون حقوق كودك در مورد بكارگيرى كودكان در منازعات مسلحانه) در سال ١٣٨٩ توسط وزير امور خارجه ايران به امضا رسيد و از آن زمان وزارت دادگسترى بهعنوان مرجع ملى كنوانسيون مسئول تنظيم لايحه است. مضاف بر اينكه كنوانسيون حقوق كودك در سال ١٣٧٢ به تصويب رسيده است و دولت جمهورى اسلامى ايران هم خوشبختانه به اين كميسيون ملحق شده است، اكنون بحث بر سر پروتكل الحاقى است و اينكه بحث «بسيج» و فعاليتهاى مثبت و سازنده تحت تأثير اين پروتكل قرار نگيرد.
اين نگرانى شايد كاملا متأثر از جريانهاى سياسى باشد، اما قطعا آنچه در اين مسير مهم است و بايد مدنظر قرار گيرد، اين است كه اين پروتكل نشاندهنده موضع مثبت دولت ما به جنايات جنگى نيروهاى افراطى در جهان و خصوصا جنايات اخير داعش عليه كودكان و استفاده ابزارى از آنان است و اين يعنى نشان دادن چهره مثبت و نگاه اسلامى و دينى ما به مقوله حقوق كودكان در صحنه بينالمللى، آن هم در شرايطى كه مورد پذيرش اكثريت دولتها قرار گرفته است و هر واكنش منفى قطعا از نظر حقوقى و سياسى مصالح كشور را تحت تأثير قرار خواهد داد.
از طرف ديگر شاخصه و پررنگترين نكتهای كه در اين پروتكل ديده ميشود «منع اجبارى كودكان براى شركت در جنگ» است. «اجبار» به هيچ عنوان شامل نيروهاى داوطلب و حركتهاى فرهنگى و پشتيبانى نميشود و طبق تعريفى كه عرف ما و فرهنگ كشور ما از واژه «بسيج» دارد، نخستين شرط يك بسيجى روحيه داوطلبانه داشتن است. همان چيزى كه از نخستين روزهاى جنگ نيز در ذهن، روح، باور و فرهنگ مردمان اين مرز و بوم ريشه دوانده است و همان چيزى كه ما آن را روحيه شهادتطلبى در جوانان ميهنمان مينامیم، پس لفظ اجبار از واژه مقدس بسيجى فرسنگها فاصله دارد. بههرحال لايحه درحال طى كردن مسير قانونى خود و هماكنون در كميسيون قضائى مجلس است و اگر نمايندگان محترم مصلحت ديدند رأى به تصويب پروتكل خواهند داد و مسير قانونى خود را طى خواهد كرد.