نامه نیوز نوشت: یکشنبه های سیاه وایامی که برخی با اقدامات ناشایست،جایگاه خانه ملت را زیر سوال برده بودند سبب شد تا مردم برای خانه تکانی بهارستان کمر همت ببندند.
تصمیمی که مانند 24 خرداد 94، سرنوشت سازبود. با همین امید،ملت به پای صندوق های رای آمدند و نه بزرگ و تاریخی به جریان افراطی ایران گفتند.
مردم به سکوت رای ندادند!دلیل رای مردم به لیست امید این بود که آنها می خواستند نمایندگانی شجاع وارد عرصه شوند که غم جناح و جیب نداشته باشند. مدرس گونه به بی قانونی ها اعتراض کنند و مطهری وار خواسته های ملت را فریاد زنند،ولی گویی ایگونه نشد. اما در این بین محمدرضا عارف، از چهره هایی که گمان می کند عامل اصلی پیروزی های سال 92 و 94 است با سکوتی تامل برانگیز در قبال اتفاقات سیاسی و اجتماعی کشور، اذهان را به خود جلب کرد.
عارف در میان هیاهوی به پا شده بر سر موضوع کنسرت ها، حقوق های نجومی، حضور نظامی روسیه درایران و هزاران مسئله دیگر تنها واکنشی که از خود نشان داد، انفعال بود. این وضعیت نه برای مردم جذاب است و نه برای جریان های سیاسی که با هزار امید، امثال او را راهی مجلس کرده اند. مردم اگر نیت به خانه تکانی کردند و رای های خودرا به این جریان دادند، برای این نبوده که تنها صاحبان صندلی های بهارستان جابه جا شوند، بلکه به دنبال تغییر در جمود حاکم در بهارستان بودند.
ژست عارفانه!عارف و ژستی که این روزها برای مردم در مجلس گرفته است،نه وی را برای دوره بعد رییس جمهور می کند نه رییس مجلس. بنابراین او با شناختی که از مردم دارد، باید بدانند که کالبد افراد برای ملت ما اهمیت ندارد و آنچه در میان اذهان عمومی می ماند تنها تفکر و بیان است.
واقعا چرا؟!در این بین اگر بخواهیم دلایل برخود تامل برانگیز عارف، در روزهایی که مجلس نیازمند بسیاری بازسازی هاست را بررسی کنیم به چند موضوع باید اشاره کرد.
در وهله اول با توجه به رابطه خوبی که با بخشی از حاکمیت دارد، علاقه ای به تخریب این موقعیت برای دفاع از چند حقوق قانونی ملت را نداشته و تنها نظاره می کند تا افرادی مانند علی مطهری که دلبستگی به جایگاه خود ندارند و برای دفاع از قانون و حقوق شهروندی سخن می گویند، در این عرصه ها پیشگام باشند.
انتقام ریاستفرضیه دوم این است که محمدرضا عارف به دلیل نه بزرگی که نمایندگان مجلس و به ویژه فراکسیون امید به وی در ماجرای انتخابات ریاست مجلس گفتند، در ژست دلخوری و قهر فرو رفته است و تلاش می کند در این عرصه به گونه ای برخود کند که نمایندگان فراکسیون امید در ادامه راه و در دور دوم انتخابات ریاست مجلس او را برگزینند.
تغییر استراتژیاحتمال سوم اینجاست که احتمال دارد عارف نیم نگاهی نیز به انتخابات ریاست جمهوری دارد و برای تاثیرگذاری و نه شرکت در آن کارزار، دلخوش کرده است تا به نوعی از حالت بازیگر به جایگاه بازیگردان در عالم سیاست ایران ارتقاع پیدا کند.
فرضیه چهارم،اینکه عارف با توجه به سن بالا و نیز سابقه ای که در نظام داشته، قصد دارد پا جای پای چهره هایی مانند، ناطق نوری، حدادعادل و محمدرضا باهنر بگذارد و به مرکز هماهنگی جریان متبوعش تبدیل شده و به نقش «لابی من» برسد.
از سرنوشت حداد درس بگیریدعارف هرکدام از این فرضیه ها را در سر دارد باید بداند که مردم با هیچ کس عهد اخوت نبسته اند و وی باید با درس گرفتن از سرنوشت افراد مانند حداد عادل، باهنر یا حتی احمد ناطق نوری یه این موضوع پی ببرد که اگر در این کشور پدر معنوی اصولگرایان یا پدر پارلمان ایران هم باشی ولی در تصمیمات ملی و مردمی خنثی عمل کنی، عاقبتی جز حذف در انتظارت نیست.
نه تنها عارف بلکه پزشکیان،کواکبیان و ...باید فعال تر از این حرف ها باشند..
کم کم دارم فراموش میکنم که اصلاح طلبی هم وجود داره!!
بسیار درست و منطقی
حرف دل مارو زدی
دمت گرم