bato-adv
کد خبر: ۲۸۶۹۸۸

جردن در تسخیر چینی‌ها

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۳ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۵
چشم‌بادامی‌های تهران جمع شده‌اند در خیابان جردن؛ بالای شهر قدیم که هنوز هم یکی از شیک‌ترین و گران‌ترین خیابان‌های تهران است، اما معلوم نیست که بر چه اساسی چنین فرضیه‌ای به میان آمده. عده‌ای حتی تأکید می‌کنند اگر الان اختلافی پیش بیاید، تعداد آنها از تهرانی‌ها بیشتر است؛ اتفاقی که می‌تواند نشان از گسترش فضای باز اقتصادی باشد؛ می‌تواند نشان دهد که چقدر روابط اقتصادی افزایش یافته است. چند چینی وسط ظهر، جردن را رو به پایین، پیاده گز می‌کنند و تندتند با هم حرف می‌زنند. برای همسایه‌ها اما پرسیدن این سؤال که «آیا این روزها خیابانتان پر از چینی‌ها شده؟» عادی است.

با دست دو طرف را نشان می‌دهند؛ یکی پایین‌تر از خیابان اسفندیار و یکی هم بالاتر از ایثار. می‌گویند در این دو خیابان، دو شرکت چینی مشغول به فعالیت هستند؛ گروهی در کار صنایع سنگین و نفت و گروهی دیگر در کار مترو تهران. البته کمی آن‌طرف‌تر شرکت موبایلی هم ساختمانی گرفته است. اجتماع چینی‌ها در جردن شاید ریشه در همین دو مرکز داشته باشد؛ شرکت‌های تقریبا بزرگی با نزدیک به صد کارمند که همگی صبح با تیپ‌های اسپورت یا کروات‌زده، جردن را از پاشنه درمی‌آورند تا برسند به محل کارشان؛ البته از خانه‌هایی که همان حوالی است و اکثرا همان‌جا زندگی می‌کنند.

برای آنها، مسیر رو به شمال و سربالایی جردن چندان عجیب‌وغریب نیست. در پایتخت کشور خودشان هم از این دست خیابان‌ها که بر بالای کوهپایه‌های شهری ساخته شده‌اند کم ندارند. شاید نکته‌ای که تعجب و ناراحتی‌شان را از تردد در این خیابان زیاد می‌کند، همان ترافیک جردن باشد و جوان‌هایی که با ماشین‌های مد روز، راسته خیابان را بالا و پایین می‌روند و از هیچ عابری به‌سادگی نمی‌گذرند.

ماشین‌های آخرین‌سیستم با رنگ‌های عجیب‌وغریب، توجه چینی‌هایی را که به سمت غذافروشی‌ها می‌روند جلب می‌کند؛ بعضی از آنها به همدیگر چیزی می‌گویند و بعد ریزریز می‌خندند تا برسند به ناهار. در این فاصله خرید روزانه و همیشگی چینی‌ها از سوپری‌های جردن، آب‌معدنی و گاهی سیگار است. فروشنده یکی از این مغازه‌ها می‌گوید اغلب تا روزی ١٠ چینی را می‌بیند که برای‌خریدن آب به مغازه می‌آیند و شاید هم سیگاری بخرند: «برایشان گفتن کلمه آب ساده است، سیگار را هم که با انگلیسی دست‌وپا شکسته‌ای می‌گویند؛ مثلا شاید مهندس باشند و شاید هم تکنیسین، اما خیلی فعال هستند، ندیده‌ام که سربالایی خیابان را تاکسی سوار شوند. پیاده می‌روند و پیاده برمی‌گردند و خیلی علمی این کار را انجام می‌دهند، انگار که یک ورزش باشد».

یکی از بنگاه‌های معاملات ملکی جردن اما به چند چینی در یکی از همین کوچه‌پس‌کوچه‌ها، خانه اجاره داده است؛ خانه‌ای مبله و به قول خودش دانشجویی: «اینجا به محل کارشان نزدیک است، هرچه هم که بخواهند پیدا می‌شود، برای همین ترجیح می‌دهند که همین‌جا خانه اجاره کنند و مالک‌هایی هم داریم که ترجیح بدهند خانه به آنها کرایه بدهند. منتها حتما باید در گروهشان یک مرد ایرانی هم باشد، برای این کار، معمولا بنگاه‌ها نقش آن یک نفر را بازی می‌کنند، اما ما این کار را نمی‌کنیم».

حضور آنها اما تا حدودی سبک زندگی‌شان را به جردن آورده است. یکی، دو رستوران و فست‌فود موردعلاقه دارند برای ناهار. معمولا ناهار را در شرکت نمی‌خورند و ترجیح می‌دهند با دیگر همکارانشان به غذافروشی‌ای بروند که سبک پخت غذایش را بیشتر به سمت سبزیجات بخارپز، گوشت سفید و نوشیدنی‌های سنتی ایران (مثل شربت کاسنی و خاکشیر) برده است. موقع ناهار بلندبلند با هم حرف می‌زنند و خیلی به ایرانی‌هایی که حواسشان به آنهاست توجهی ندارند. پولشان را نقدا و عموما به ریال پرداخت می‌کنند و وقتی که انعام دلاری از آنها مطالبه می‌شود، فقط لبخندی حواله می‌کنند و یک ‌هزاری از جیب درمی‌آورند برای تقدیم. رستوران‌دار می‌گوید که آنها غریبه‌های این خیابان نیستند: «اینها توریست نیستند، اینها اینجا کار می‌کنند یا برای دیدار دوستانشان که اینجا خانه دارند می‌آیند و به‌همین‌خاطر نمی‌شود ازشان توقع رفتارهای توریستی مثل انعام‌دادن داشت. برای ما اینها با باقی مشتری‌هایمان فرقی ندارند».

از بالای جردن می‌شود جنوب شهر را دید، اگر هوا کثیف نباشد. احساس نزدیکی این خیابان لوکس با بدنه پایتخت هم از همین منظر شروع می‌شود؛ چینی‌های کارمند و کارگر، عصرها راه می‌افتند و خیابان را پیاده گز می‌کنند تا مترو و عجیب است که از این وسیله نقلیه حتی بهتر از تهرانی‌ها استفاده می‌کنند.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv