روزنامه «اعتماد» آورده است: این روزها همه از فشارهایی میگویند كه به دولت تحمیل میشود؛ فشارهایی كه به باور بسیاری در ماههای آینده وروزهای منتهی به انتخابات سال ٩٦ بیشتر نیز خواهد شد. این نخستینبار نیست كه یك دولت تحت فشار مخالفانش قرار میگیرد و با بحران روبهرو میشود.
كمتر كسی فراموش میكند كه رئیس دولت اصلاحات، دولت خود را، دولت هر ٩ روز یك بحران نامگذاری كرد؛ بحرانهایی كه بعضا ریشههای امنیتی داشتند. حوادثی همچون قتلهای زنجیرهای، حادثه كوی دانشگاه تهران و بازداشت فعالین سیاسی و بستن یك شبه روزنامهها. بیشك بحرانهای دولت اصلاحات قابل مقایسه با بحرانهای اعتدال نیست اما بسیاری بر این باورند كه رییس دولت اصلاحات راحتتر بحرانهایش را از سر میگذراند و حسن روحانی چنین وضعیتی ندارد. برای صحبت در این مورد سراغ مردی رفتم كه هر چند در كابینه حسن روحانی در جایگاه دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتها تكیه زده است اما در دولت اصلاحات مسئولیت امنیتی مهمی را بر دوش داشت.
علی یونسی به عنوان وزیر اطلاعات كابینه اصلاحات بیتردید بحرانها و فشارهای دولت اصلاحات را به خوبی درك كرده است و حتی زوایای پنهان آن حوادث برای او آشكارتر است، با همه اینها او معتقد است فشاری كه روی دولت روحانی وجود دارد بسیار بیشتر و فراتر از فشاری است كه دولت اصلاحات متحمل میشد.
او همچنین مانند بسیاری بر این باور است كه دولت اصلاحات بحرانهایش را راحتتر از سر میگذراند و شاید بر همین اساس دوران اصلاحات را دوران طلایی جمهوری اسلامی ایران میخواند. وقتی از او میپرسم كه چرا دولت اصلاحات در حل بحرانهایش موفقتر بود بدون مكث پاسخم را در یك جمله میگوید «خاتمی اهرمهای امنیتی بیشتری داشت». موضوعی كه بیشتر از این به آن نمیپردازد.
از سوی دیگر اما معتقد است حامیان یك دولت هم نقش مهمی در قدرت و اقتدار آن بازی میكنند. یونسی بر این باور است كه دولت اصلاحات ریشه در جان این جریان داشت و دولت خاتمی را دولت خودشان میدانستند اما حمایتشان از دولت روحانی از روی ناچاری است زیرا گزینه بهتری را برای حفظ منافع ملی روبه روی خود نمیبینند و همین مساله میتواند در قدرت یك دولت برای رو به رو شدن با بحرانهایش تاثیرگذار باشد. با همه اینها علی یونسی معتقد است اصلاحطلبان باید ملاحظات روحانی را درك كنند.
به نظر میرسد دستیار ویژه رئیسجمهور خیلی به انتخابات سال آینده امیدوار است چراكه میگوید: سال آینده روحانی نهتنها موفق میشود بلكه رأی بیشتری نسبت به دور اول خویش كسب خواهد كرد. وقتی از او پرسیدم از نظرش مهمترین اهرم قدرت دولت روحانی چیست با تردید پاسخ داد و ترجیح داد از این بگوید كه اهرم قدرت رییسجمهور چه میتوانست باشد.
به گفته علی یونسی اگر طرح آشتی ملی كه از آن با نام برجام ٢ یاد میشود عملی میشد بسیاری از مشكلات كشور با سرعت بیشتری حل میشد. كلید روحانی در قفل آشتی ملی نچرخید تا دولتمردان او هم از آن با حسرت یاد كنند. مشروح گفتوگو با علی یونسی را در ادامه بخوانید.
شما به عنوان یكی از اعضای دولت روحانی مهمترین دستاورد این دولت را تا به امروز چه میدانید؟
روزنامه شما «اعتماد» نام دارد و من میخواهم از همین واژه شروع كنم. مهمترین موفقیت دولت در اوج انتخابات سال ٩٢ و بعد از آن در كسب اعتماد مردم بوده است. با وجود اینكه انتخابات در آن سال فوقالعاده رقابتی بود و رقیبان پیشتاز و تاثیرگذار و جدی هم مقابل آقای روحانی بود ولی او توانست اعتماد مردم را كسب كند و در همان مرحله اول انتخابات كار را به نفع خودش تمام كند. در واقع این نخستین كسب اعتماد بود كه بزرگترین سرمایه دولت شمرده میشود و همچنان به آن احتیاج دارد. نكته دوم اینكه آقای روحانی در ادامه كار ثابت كرد كه لیاقت این اعتماد را داشته است و جریانهای اصلی سیاسی و شخصیتهای سیاسی تاثیرگذار حامی ایشان همچنان این اعتماد را نسبت به دولت دارند، حتی میتوان گفت این اعتماد به آقای روحانی عمیقتر و بیشتر هم شده است. رقبای ایشان هم این موضوع را میدانند و نسبت به این موضوع كه بتوان نظر این جریانهای سیاسی و شخصیتها و طبقه خواص حامی دولت را درمورد دولت تغییر داد كاملا مایوس هستند و تلاش میكنند تا بر تودههای اجتماعی و لایههای جامعه تاثیر بگذارند.
بنابراین آقای روحانی باید از این اعتماد به خوبی استفاده كند، آن را مدیریت كند تا لایههای اجتماعی هم همچنان از ایشان حمایت كنند. اما مساله مهمتری كه وجود دارد و بر مسائل داخلی نیز تاثیرگذار خواهد بود بحث اعتماد جهانی است. آقای روحانی توانست با مدیریت دیپلماسی به توافق هستهای و برجام با وجود همه پیشبینیها و پیش داوریها و تحلیلهای بدبینانه سیاسی، دست پیدا كند و سایه خطر بزرگی را از كشور كم كند. قطعنامهها به طور كامل لغو شد و جمهوری اسلامی از ذیل بند هفتم شورای امنیت كه در حقیقت مفاد آن كاملا یك مفاد براندازانه است، همانگونه درباره عراق انجام شد، خارج شد و با وجود مخالفت و كارشكنی شدید اسراییل، سعودیها و امریكا در نهایت اجماع جهانی علیه ایران شكسته شد. فراموش نكنیم پیش از توافق حتی متحدانی همچون چین و روسیه هم علیه ما بودند اما برجام سبب شد تا این اجماع شكسته شود.
شما از بیشتر شدن اعتماد جامعه به روحانی سخن میگویید اما گفته میشود كه حسن روحانی در سه سال گذشته ناكامیهایی در عرصه سیاست داخلی داشته است. مسائلی همچون وعدههای سیاسی و اجتماعی مثل رفع حصر، توفیق كم در كاهش میزان رد صلاحیتهای انتخابات گذشته مجلس، عدم توفیق در جلوگیری از اجرای كنسرتها، و برخی كاستیها در مهار ركود اقتصادی. به نظر شما این ناكامیها چقدر میتواند در حمایت مجدد بدنه اجتماعی اصلاحطلبان در انتخابات سال آینده تاثیرگذار باشد. من این نكته را میدانم كه چهرههای سیاسی اصلاحطلب خیلی صریح گفتهاند كه سال آینده هم از روحانی حمایت خواهند كرد اما منظور من به طور مشخص بدنه اجتماعی آنهاست نه رهبران و چهرههای شاخص این جریان. اصلا به طور كلی حسن روحانی از عملكرد خودش در عرصه سیاست داخلی رضایت دارد؟
آقای روحانی و همكارانشان به اندازه در این زمینهها پاسخ داده و نظرات خود را گفتهاند و با توجه به واقعیتها و همه ملاحظات جانبی، در عین حال روحانی همیشه تاكید كرده است كه به اجرای وعدههای انتخاباتی همچنان، پایبند است اما زمان خود و موقعیت را میطلبد. اما در عین حال، شما خودتان پاسختان را دادید. سران و چهرههای حامی دولت، همچنان حامی روحانی هستند. آنها به خوبی میدانند كه اگر روحانی در جایی موفق نشد باز هم اصلاحطلبان و حامیان دولت، راه و چاره دیگری برای حمایت ندارند. این یك واقعیت و ضرورت است كه یك جریان سیاسی باید واقعبینانه عمل كند. اتفاقا آقای روحانی هم رییسجمهور واقعبینی است. بین اینكه ما دلمان چه میخواهد با اینكه در عمل چه اتفاقی رخ میدهد تفاوت بسیاری است. حسن روحانی به عنوان رییس قوه مجریه در داخل پیش از آنكه اعتماد را حفظ كند باید تعادل و امنیت را در جامعه برقرار كرده و حفظ كند. در دولت سابق سه قوه كشور مدام با هم درگیری داشتند. رییس دولت یا با مجلس درگیر بود یا با قوه قضاییه كشمكش داشت و در جایی این درگیری به جای بسیار بدی كشیده شد و سرانجام آقای احمدینژاد قهر كرد و برخلاف قانون و نظر مقام معظم رهبری و مصلحت كشور خانهنشین شد و تخاصم بین قوا به حدی بالا گرفت كه در مجلس اتفاقات تلخی رخ داد، فیلمی پخش شد و رییس مجلس هم آن تعبیر معروف «به سلامت» را برای بدرقه رییس دولت به كار گرفت. اما امروز ما با چنین مسائلی رو به رو نیستیم.
به نظر من یكی از مهمترین مسیرهایی كه حسن روحانی باید در پیش بگیرد این است كه اجازه ندهد در سطوح بالای سیاسی چنین دعواها و درگیریهایی بین دولت و دیگر قوا رخ دهد چرا كه اینگونه دعواها میتواند آرامش جامعه را خدشهدار كند. جامعه ما امروز بیش از هر زمان نیاز به آرامش دارد. تشدید مخاصمات داخلی میان قوا خواست گروههای افراطی است. و روحانی در برقراری تعادل در جامعه موفق عمل كرده است. امروز دعواهای سیاسی میان یك اقلیت تندرو و اكثریت میانه رو خلاصه شده است. به نظر من آنچه كه در جامعه جریان دارد خودش را در نتیجه انتخابات مجلس نشان داد. امروز مجلس متشكل است از یك فراكسیون قوی و تاثیرگذار اصلاحطلب و یك اكثریت اصولگرای میانه رو و یك اقلیت بسیار كوچك تندرو. من معتقدم اصلاحطلبان در فضای سیاسی امروز كشور باید با میانهروها و از جمله میانهروهای اصولگرا همكاری كنند. دولت در این زمینه كه اجازه نداده دعواهای اقلیت افراطی كه درصدد زمین زدن دولت هستند به سطح جامعه كشیده شود، موفق عمل كرده است. تندروها تلاش میكنند با ناموفق جلوه دادن دولت روحانی امید جامعه را ناامید كنند. نمونهاش انتخابات هفت اسفند و نتایج آن بود. دولت آرزویش همین مجلسی بود كه تشكیل شد، مجلسی كه صدای ملت در آن تبلور پیدا كند.
دولت برای مقابله با این تندروها كه اتفاقا صدای بلندی هم دارند چه باید بكند؟
دولت باید رابطهاش را با طبقات و لایههای مختلف جامعه تقویت كند و مانع شود مخالفینش آنها را مدیریت كنند و جامعه را مایوس كنند. من معتقدم تندروها در این رقابت پیروز نخواهند شد. میخواهم بازگردم به خرداد ٩٢، در آن روزها جامعه ایران در اوج یاس و ناباوری، فشارهای مختلف و جنجالهای آقای احمدینژاد كه از كاهی كوه میساخت به سر میبرد و شناخت چندانی روی حسن روحانی نداشت اما باز این آقای روحانی بود كه رای آورد. دلیل این پیروزی در سال ٩٢ حمایت نخبگان كشور و طبقه متوسط از روحانی بود. در واقع همان طبقه متوسط و رایساز همچنان ارتباطش با تودهها و مردم و لایههای اجتماعی حفظ شده است، در واقع این گروه قدرت آن را دارند كه در روزهای انتخابات به بهترین شكل نظر مردم را به سمت حمایت از دولت هدایت كنند و تمام تبلیغات سوء و تخریبهایی را كه این روزها علیه دولت صورت میگیرد را خنثی كنند و مردم را متوجه این واقعیت كنند كه اگر دولت در تحقق برخی وعدهها موفق نبوده به خاطر این نیست كه نخواهد بلكه به خاطر سنگاندازیهای یك گروه اقلیت است كه در برخی كلونیهای قدرت نفوذ بالایی دارد. در واقع دلیل این سنگاندازیها در مقابل سیاستهای داخلی حسن روحانی برای این است كه حامیان او را از انتخابات سال آینده دلسرد كنند.
پس شما معتقدید بدنه اجتماعی اصلاحطلب با وجود همه این ناكامیها همچنان حامی روحانی باقی خواهند ماند؟
بله و مهمتر از آن، من معتقدم حسن روحانی در انتخابات سال آینده نه تنها موفق خواهد شد بلكه رای بیشتری از سال ٩٢ هم كسب خواهد كرد. در حقیقت در رقابت سال آینده اهرم حامیان دولت و طبقهای كه از روحانی حمایت میكند بسیار تاثیرگذارتر از اهرمهای مخالفان روحانی است. ما این توفیق ملی و نمایش قدرت را در هفتم اسفند و به ویژه تهران به خوبی دیدیم. همان اهرمی كه یك لیست را به طور كامل برنده تهران كرد در سال آینده هم روحانی را با رای بیشتر رییسجمهور میكند. البته مخالفان روحانی هم اهرمهای دیگری دارند و شاید بخواهند به آنها فكر كنند اما چیزی كه روشن است آنها اهرمی به اسم حمایت اجتماعی ندارند و همین موضوع شكست آنها را قطعی خواهد كرد. عاقلانهترین كار این است كه مخالفان دولت تلاش كنند با روحانی كنار بیایند و در فكر مطرح كردن یك نامزدی جدی برای رقابت نباشند، مثل سال ٨٠ و دور دوم آقای خاتمی كه اصولگرایان به طور جدی وارد عرصه انتخابات نشدند زیرا به خوبی میدانستند كه اهرم بدنه اجتماعی در دست خاتمی است و همین امر سبب شد تا خاتمی از دور اول خودش هم بیشتر رای بیاورد.
به نظر من بد نیست كه روحانی نگرانیهای عقلای اصولگرا را مورد توجه قرار دهد و سعی كند در برخی مسائل نظرات آنها را نیز تامین كند، كه البته ایشان در بسیاری موارد به این نگرانی هم توجه دارند. آنها هم نگرانیهای بینالمللی و اقتصادی دارند كه تا یك حدی نگرانیهایشان قابل درك است. دولت باید به آنها اطمینان دهد كه به خواستههای آنها بیتوجه نیست. راحت بگویم، بهتر است در سال ٩٦ دور دوم خاتمی تكرار شود. به هیچ عنوان به صلاح كشور نیست فضای انتخاباتی سال آینده به سمت دو قطبی شدن برود. انتخابات باید در كمال آرامش و دور از جنجال و تخریب و بیاخلاقی برگزار شود و خدایی نكرده با روش بگم بگمهای آقای احمدینژاد فضا را دو قطبی نكنیم و مردم را مقابل یكدیگر قرار ندهیم. در واقع تقابل و تخاصم در سطح جامعه به صلاح كشور نیست.
به اهرمهای دیگر مخالفان دولت اشاره كردید. مخالفان دولت یك جمله را ماههاست كه تكرار میكنند و میگویند دولت حسن روحانی نخستین دولت تكدورهای جمهوری اسلامی خواهد شد. در چندین ماه گذشته هم شاهد توهینها و تخریبهایی از تریبونهای رسمی كشور بودهایم كه زمزمه رد صلاحیت حسن روحانی را جدی جلوه میدهد. فكر میكنید چنین اهرمهایی چقدر احتمال دارد از سوی مخالفان به كار گرفته شود؟
تردیدی نیست كه بسیاری از مخالفان دولت تمایل دارند كه از هر اهرمی علیه دولت استفاده كنند اما شكر خدا كشور ما هم رهبری هوشمند دارد و هم قانون كه اجازه نمیدهد دیگران به میل خود عمل كنند و هر كاری كه دوست دارند بكنند. در دور دوم آقای خاتمی هم برخی دوست داشتند و تلاش كردند تا آقای خاتمی رد صلاحیت شوند ولی رهبر معظم انقلاب مانع شدند. بسیاری از اصولگرایان هم در سال ٨٨ تمایل داشتند آقای احمدینژاد وارد عرصه انتخابات نشود. حتی آقای هاشمی هم در دور دوم خود برخی مخالفانی داشت كه مایل بودند او تكدورهای شود. به نظر من این استراتژی است كه رهبری تا امروز داشته است و اجازه نمیدهند تا به دلایل واهی و زیر فشار، رییسجمهوری در دور دوم خود از رقابت در میدان انتخابات باز بماند و استراتژی درستی هم بوده و برای همه هم عمل شده است، هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان. من معتقدم این روش ادامه خواهد داشت.
شما در دولت اصلاحات در یك مسوولیت مهم امنیتی حضور داشتید و عضو دولت فعلی هم هستید. دولت آقای خاتمی هم تحت فشارهای زیادی بود و بسیاری معتقدند دولت روحانی هم تحت فشارهای زیادی قرار دارد. با توجه به اینكه شما در هر دو دولت حضور داشتید فكر میكنید فشار بر روی كدام دولت بیشتر بود؟
من معتقدم دولت آقای روحانی فشار بیشتری را نسبت به دولت آقای خاتمی تحمل میكند. البته همه دولتها به نوعی تحت فشار بودهاند. دولت آقای احمدینژاد هم تحت فشار مخالفانش بود و آقای هاشمی هم در دور اولش بسیار تحت فشار تبلیغات مخالفانش بود كه در آن زمان به عنوان جناح چپ شناخته میشدند و بعدها شدند همین جریان اصلاحطلب كه با آقای هاشمی هم مصالحه و آشتی كردند اما این را میخواهم بگویم كه فشار مخالفان هاشمی به قدری بود كه او مدام از تریبون نمازجمعه پاسخ آنها را میداد و كار خود را پیش میبرد. آقای خاتمی هم تحت فشار شدید تندروهای جناح راست بود كه مساله فرهنگ در دولت اصلاحات را بهانه فشار قرار میدادند و خاتمی را متهم میكردند كه لیبرالیسم را در فرهنگ و سیاست دنبال میكند اما با همه فشارها دوره آقای خاتمی از نظر من جزو دوران طلایی جمهوری اسلامی شمرده میشود. اما در مورد دولت روحانی باید بگویم دوره بسیار سختی را پشت سر میگذاریم. من معتقدم فشار روی احمدینژاد هم كم نبود. از یك سو اصلاحطلبان با توجه به پایگاه اجتماعی گسترده مدام از احمدینژاد انتقاد میكردند و از یك سو اصولگرایان هم او را تحت فشار قرار داده بودند و دو قوه دیگر رابطه خوبی با او نداشتند البته من منكر این نیستم كه اشتباهات و خطاهای احمدینژاد سبب این فشارها میشد، او میتوانست به گونهای عمل كند كه كمتر تحت فشار قرار بگیرد.
چرا در هر دوره این موضوع تحت فشار قرار دادن دولتها تكرار میشود و چرا رقیب به جای همكاری دولت را تحت فشار قرار میدهد؟
علل مختلف دارد و برخی از آنها به فرهنگ سیاسی جامعه و به ضعفهای دولت پیروز بر میگردد و دولتها باید با جذب مخالفان و انتخاب یك گفتمان مسالمتآمیز و اتخاذ روشهای عملی بیشتر ملی و پرهیز از جناحی عمل كردن، مخالفان خود را جذب و تعدیل كنند و دوم اینكه متاسفانه بسیاری از گروهها و جریانهای سیاسی فعال در جامعه ما، هنوز به بلوغ سیاسی لازم و كافی نرسیدهاند و نتیجه این عدم بلوغ سیاسی، ترجیح منافع حزبی بر منافع ملی است. سوم اینكه در خیلی از موارد گروههای سیاسی تقوای اسلامی ندارند و از ارزشهای اسلامی و دینی به صورت ابزاری استفاده میكنند. و دیگر اینكه پس از موفقیت هر گروه و هر جریان سیاسی در یك انتخابات، جریان ناكام و بازنده، از گروههای افراطی به عنوان گروه فشار استفاده میكند و این خوشایند و به نفع منافع ملی كشور نیست. همچنین، بخشهایی از حاكمیت، مانند نهادهای ملی باید در فرآیند اداره كشور، از سیاسی عمل كردن پرهیز كنند و جناحی رفتار نكنند. احزاب و جریان سیاسی ما از ناپختگی سیاسی برخوردارند و بیشتر منافع كوتاهمدت را در نظر میگیرند، در حالی شكست یا پیروزی در عمل سیاسی طبیعی است و شكست دایمی یا پیروزی دایمی نیست و لذا باید از اتخاذ عمل سیاسی صرف جناحی پرهیز كنند.
منظور من از فشار، فشارهایی است كه مانع اجرای برنامهها و سیاستهای دولت میشود. فشارهایی كه به دولت احمدینژاد وارد بود خیلی مانع اجرای برنامههایش كه بسیاری هم معتقد بودند اشتباه است نشد. اصلا بهتر است مقایسهای نگاه كنیم. مثلا دولت اصلاحات با بحرانهای عدیدهای كه در اینجا نمیخواهم بار دیگر به آن بحرانها اشاره مستقیم داشته باشم رو به رو بود، دولت آقای روحانی هم با مسائلی همچون فیشهای حقوقی و حاشیهسازی درمورد نزدیكان ایشان و مسائلی از این دست روبه رو بود. فكر نمیكنید دولت آقای خاتمی با وجود اینكه با بحرانهای بزرگتر و امنیتیتری رو به رو بود خیلی بهتر از پس این بحرانها برمیآمد؟ واضحتر بگویم به نظر شما بخشی از این بحرانها ناشی از ضعف در بخشهایی از كابینه و مسائلی همچون ضعف در تیم رسانهای دولت نیست؟ بسیاری معتقدند حسن روحانی كابینه چندان همراهی ندارد و به تنهایی بار سیاسی دولتش را به دوش میكشد؟
بله قبول دارم كه بحرانهای دولت اصلاحات راحتتر حل میشد زیرا آقای خاتمی اهرمهای امنیتی بیشتری در اختیار داشت كه در حل مسائل و از سر گذراندن بحرانها به كمكش میآمد. از طرف دیگر دولت اصلاحات یك جریان قوی سیاسی را به طور كامل پشت سر خود داشت كه در مجلس هم حضور داشتند كه به كمك دولت میآمدند، در واقع دولت روحانی فاقد این دو عنصر است. در واقع خاتمی حمایت قاطع یك جریان پرقدرت سیاسی كشور را داشت و در واقع جریان اصلاحطلب از روی ناچاری از او حمایت نمیكرد بلكه آن دولت را برآمده و متعلق به خود میدانست و چنین عنصری میتواند یك رییسجمهور را در مقابل بحرانها قویتر كند. اما روحانی فاقد چنین فاكتوری است. روحانی هرگز یك چهره اصلاحطلب نبوده و ادعای اصلاحطلبی نداشته است و همیشه به عنوان یك نیروی میانه و معتدل در فضای سیاسی كشور حضور داشته و اصلاحطلبان هم به دلیل فضای سیاسی كه در چند سال اخیر بر كشور حاكم شد و اتفاقاتی كه رخ داد و به اقتضای زمان، حامی روحانی شدند. در واقع روحانی از ابتدا گزینه اول اصلاحطلبان نبود و این جریان سیاسی برای اینكه خود را در فضای سخت سیاسی كشور زنده نگه دارد و به خاطر منافع ملی و نجات كشور از برخی بحرانهای اقتصادی و سیاسی و بینالمللی، از روحانی حمایت كرد و به عقیده من به همین دو دلیل این حمایت همچنان ادامه خواهد داشت و همین حمایت برگ برنده روحانی در سال آینده خواهد بود چرا كه ملت ایران ثابت كرده است كه در شرایط عادی تمایلش به اصلاحطلبی همواره بیشتر از تندروی است و روحانی نیز شخصیتی معتدل و بسیار باتجربه و مرد دورانهای سخت است.
در واقع رمز موفقیت اصلاحطلبان در این است كه میدانند خواست و میل مردم به چه چیزی است. شاید اصلاحطلبان بیشتر از روی ناچاری و برای مصلحت و منافع ملی و بینالمللی كشور، حامی روحانی شدند. اگرچه گفتمان روحانی اصلاحطلبانه است اما ملاحظاتی دارد كه همین ملاحظات است كه در واقع تفاوت دولت روحانی و خاتمی را در نگاه اصلاحطلبان، رقم میزند. روحانی ناچار است آرامش و تعادل را در كشور حفظ كند. فراموش نكنیم در چند سال گذشته چه اتفاقهایی رخ داده است و چه هزینههایی به مردم و حاكمیت تحمیل شده. روحانی حق دارد ملاحظاتی داشته باشد تا آرامش كشور را حفظ كند هرچند این ملاحظات برای برخی حامیانش خوشایند نباشد. واضحتر از این نمیتوانم بگویم اما روحانی نباید سیاستی را در پیش بگیرد كه بخشهایی از حاكمیت و نیروهای مسلح نگران شوند. این ملاحظات هم نقطه قوت روحانی است و شاید از منظر كسانی، نقطه ضعف او. توجه به این ملاحظات، ممكن است یك مقدار از آرای او را كاهش دهد، اما از سوی دیگر به طرف مقابل نشان میدهد كه دولت با توجه به منافع و امنیت ملی، همواره جانب اعتدال را رعایت میكند ولو به قیمت اینكه بخشی از پایگاه اجتماعیاش را از دست بدهد. اما این پایگاه اجتماعی كه به خاطر ملاحظهكاریاش ممكن است از دست برود، آنقدر نیست كه موقعیت او را در انتخابات آینده متزلزل كند زیرا جریان حامی روحانی این قابلیت را دارد كه مردم را برای حمایت از او بسیج كند.
بحث اصلاحطلبان را مطرح كردید. به عنوان كسی كه در دولت حسن روحانی هستید، با توجه به اینكه در سال ٩٢ چهرههای برجسته اصلاحات از روحانی حمایت كردند و قطع به یقین این روند حمایت در سال آینده هم ادامه پیدا میكند، به طور كلی حسن روحانی دولتش را وامدار اصلاحطلبان میداند؟
ممكن است حسن روحانی هرگز این مساله را بر زبان نیاورد اما عملكردش نشان میدهد كه او كاملا متوجه این قضیه است. گفتمان حسن روحانی بیش از هر گروه جناحی به اصلاحطلبان نزدیك است و همین مساله نشان میدهد كه او بهخوبی میداند حمایت اصلاحطلبان و پایگاه اجتماعیشان نقش بسیار مهمی در پیروزی او داشته و در سال آینده هم نقش مهمی خواهند داشت.
با توجه به اینكه كمتر از یك سال تا انتخابات باقی مانده است فكر میكنید بیشترین برنامهریزی مخالفان دولت برای حمله به او در كدام بخش خواهد بود؟
نمیتوان بهطور دقیق گفت كه حمله به كدام بخش خواهد بود اما احتمال بالایی وجود دارد كه تمركز مخالفان روی مشكلات و ركود اقتصادی باشد. مخالفان تلاش خواهند كرد بار دیگر جنگ فقیر و غنی را زنده كنند. به هر حال مشكلات بزرگ اقتصادی در كشور وجود دارد از ركود گرفته تا بیكاری و نمیتوان از این مساله چشمپوشی كرد كه بسیاری از این مشكلات میراث دولت پیشین است و با توجه به اینكه بخشی از وعدههای اقتصادی روحانی محقق نشده است آنها به این مسائل دامن خواهند زد تا به جامعه بقبولانند شخص دیگری را باید سر كار آورد. به باور من دولت باید به تلاشهایش سرعت ببخشد و به انتظارات جامعه در حوزه اقتصادی پاسخ بیشتری دهد. در همین فرصت باقیمانده دولت باید تحركات مشهودی را انجام دهد، تحركاتی كه نتیجهاش برای مردم ملموستر باشد. انتظار دیگری از دولت میرود و آن در خصوص تغییرات مدیریت سیستم اجرایی است. رییسجمهوری باید مدیران ناموفق و ناهماهنگ خود را كنار بگذارد و دولت را فدای این مدیران ناموفق نكند.
در واقع این توصیه من به دولت است و این ترمیم نباید دامنهاش تنها منحصر به كابینه باشد، بلكه باید در رده مدیران عالی هم این ترمیم صورت بگیرد. این مدیران ناموفق، ممكن است استاندار یا فرماندار باشند یا یك وزیر باشد. در واقع مدیرانی كه نتوانستند حداقل انتظارات مردم را برآورده كنند باید برایشان جایگزین تعیین شود. از سوی دیگر من معتقدم شخص رییسجمهور و وزرایش باید ارتباط خود را با جامعه و مردم بیشتر كنند. به باور من در فضای فعلی كشور مردم توقع دارند تا رئیسجمهور در مورد مشكلات و موانعی كه بر سر راه برنامهها و تحقق وعدههایش وجود دارد به مردم توضیح روشن و شفافتری بدهد. متاسفانه تمام بار عملكرد دولت بر دوش شخص رئیسجمهور است كابینه باید در این مورد یاریكننده رییس دولت تدبیر و امید باشد. اگر عملكرد دولت موفق باشد جریان اصلی حامی هم از او همچنان، حمایت خواهد كرد و با صدایی رسا خواهد گفت كه از یك عملكرد موفق حمایت میكند و تاثیر چنین حمایتی بیشك چند برابر خواهد بود.
یعنی شما دولت را موفق نمیدانید؟
نه بهعكس، من چنین باوری ندارم. من معتقدم دولت در برخی زمینهها موفقیت كامل و برخی دیگر موفقیت نسبی داشته است، منتها دولت نتوانسته این موفقیت را بهخوبی به مردم منتقل و درباره آن، اطلاعرسانی كافی كند. دولت نمیتواند این توقع را از صدا و سیما داشته باشد كه به بیان موفقیتهای او بپردازد و نحوه تعامل صدا و سیما با دولت كاملا روشن است و نیازی به توضیح اضافی نیست. به نظر من دولت اهرمهای زیادی دارد تا موفقیتهای خودش را به گوش مردم برساند و جامعه را نسبت به اقدامات مفیدش آگاه سازد. معتقدم انتخابات سال ٩٤ به خوبی نشان داد كه مردم از چه رسانه و ابزارهایی برای كسب اطلاع استفاده میكنند. دولت میتواند از همین ابزارها استفاده كند و اتفاقا بسیار هم كارساز است. در این میان اما دولت ابتدا باید حامیان خودش را مخاطب قرار دهد، نخبگان سیاسی جریان اصلاحطلب كه مهمترین جریان حامی روحانی هستند باید مورد مخاطب قرار گیرند و دولت اقدامات و فعالیتهایش را در اختیار آنها بگذارد تا آنها این مسائل را به بدنه اجتماعی خود و جامعه منتقل كنند.
فكر میكنید در این چند ماه باقیمانده تا انتخابات چه اتفاقات و مسائلی میتواند دولت را متضرر كند؟
به نظر من مسالهای كه نهتنها برای دولت بلكه برای كشور هم خطرناك خواهد بود، این است كه در این چند ماه تا انتخابات، فضای كشور به سمت دوقطبی شدن پیش برود. دولت باید آرامش و امنیت روانی كشور را حفظ كند و آن را در راس همه امور خود قرار دهد. این موضوع حتی در مساله سیاستهای خارجی ایران در منطقه هم صادق است. سیاست ایران باید حفظ آرامش در منطقه باشد و بر همین اساس باید تلاش كرد تا رابطه دوستی با كشورهای منطقه بیشتر تقویت شود و با سعودیها هم به سمت تنشزدایی پیش برویم.
به نظر شما مهمترین اولویت دولت در این چند ماه باقیمانده تا انتخابات در عرصه سیاست داخلی چه میتواند باشد؟ آیا در این مورد حرفی از رئیسجمهور شنیدهاید؟
بیشك مهمترین اولویت دولت بیش از هر چیز خروج از ركود اقتصادی خواهد بود. با توجه به اینكه هرچه به انتخابات نزدیك شویم فضای سیاسی كشور هیجانیتر خواهد شد و عدهای هم به این موضوع دامن خواهند زد قطعا مهمترین اولویت دولت در حوزه سیاسی حفظ آرامش جامعه خواهد بود. مخالفان دولت دوست دارند فضای سیاسی كشور ملتهب باشد و دولت نباید در این دام قرار بگیرد. به باور من در فضای امروز دم زدن از یكسری مسائل هر چند هم مهم و اساسی میتواند دمیدن در شعلهای باشد كه مخالفان برای ملتهب كردن فضا برپا كردهاند. سیاست دولت باید حفظ آرامش و دوری از التهاب باشد. دولت در گفتار و عملكردش مراقب باشد تا برای جامعه دینی، حاكمیت و نیروهای امنیتی نگرانی ایجاد نشود.
مهمترین اهرم قدرت دولت حسن روحانی را در چه میبینید؟ و نظر شما دراینباره كه به نظر برخی، در مورد برجام كمی بزرگنمایی شده و دولت باید كمی سنجیدهتر عمل كند، چیست؟
خب برجام و موفقیت در آن، یكی از بزرگترین اهرمهای موفقیت دولت است. اما باید بدانیم كه تحریم و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، یك دفعه نیامده كه یك دفعه هم برود. قطعا اگر برجام به طور كامل محقق شده و به اجرا درآید، بسیاری از وعدههای دولت محقق خواهد شد و البته تحقق این وعدهها هم كمی زمانبر است. همچنین، برگزاری انتخابات خوب، همچون انتخابات مجلسین خبرگان و شورای اسلامی، در هفتم اسفند، تلاش وافر برای برقراری آشتی ملی، استقرار تعادل در كشور و رابطه خوب سه قوه اصلی كشور، یعنی قوای مجریه و مقننه و قضاییه و از همه مهمتر، كسب اعتماد حاكمیت و مقام معظم رهبری و اعتماد مردم، از دیگر اهرمهای قدرت دولت تدبیر و امید است. شاید بهتر باشد اینگونه بگویم كه بزرگترین اهرم قدرت روحانی چه میتوانست باشد؟ اهرمی كه به نوعی از دولت گرفته شد. آقای روحانی مهمترین دستاوردش موفقیت در برجام و توافق با قدرتهای جهانی و شكستن تحریمها بود و قصد داشت پس از آن اقداماتی هم در داخل كشور انجام دهد، اقداماتی كه برخی از آن با عنوان برجام٢ یاد میكردند اما متاسفانه برنامهریزیهای دولت بنا به برخی دلایل، آنگونه كه شاید انتظار میرفت، پیش نرفت. حسن روحانی به دنبال طرح آشتی ملی میان جناحهای سیاسی بود كه اگر این اتفاق رخ میداد بیشك مهمترین اهرم قدرت او محسوب میشد. در واقع آقای روحانی به دنبال حفظ تعادل سیاسی در كشور است و اقداماتش همه در این راستا بوده و همین مساله میتواند مهمترین اهرم قدرتش محسوب شود.
منظورتان از برقراری كامل برجام این است كه طرف غربی اجازه اجرای كامل را نمیدهد یا مسائل داخلی مدنظرتان است؟
قطعا بخشی از آن، همانطوریكه مقام معظم رهبری اشاره داشتهاند، مربوط به كارشكنی امریكاییهاست، و ایشان به خوبی به این نكته توجه داشتهاند، و دولت هم باید به این امر توجه جدی داشته باشد. اما با این حال، با وجود این كارشكنیها هم ما میتوانیم به نتایج بسیار خوب و سازندهای برسیم. به هر حال تحریمهای امریكا علیه ایران بسیار سابقه دارتر از این حرفهاست و از سه دهه پیش وضع شده است ولی با وجود تحریمهای امریكا هم ما میتوانیم موفق باشیم. چیزی كه اقتصاد كشور را فلج كرد تحریمهای این چند سال اخیر شورای امنیت بود كه با برجام در هم شكسته شد. به هر حال این تحریمها یكجا نیامدهاند كه یكجا بروند، به همین دلیل میشد كمی جامعه را نسبت به این مساله آمادهتر و صبر بیشتری از جامعه طلب كرد. باید به جامعه گفته میشد هدف اصلی فعلا جلوگیری از تحریم بیشتر و دور كردن سایه جنگ از سر كشور بود، مسیری كه پیش از دولت روحانی طی میشد بیشك مسیر جنگ بود. دولت روحانی در قدم اول از این دو مساله جلوگیری كرد كه واقعا دستاورد بزرگی شمرده میشود و برای حسن روحانی همین مساله كافی است تا به آن افتخار كند.
بزرگترین مشكل كشور را در حال حاضر در چه میبینید؟
من میخواهم به این سوال اینگونه پاسخ دهم كه بهترین اتفاق برای كشور چه میتواند باشد. به عقیده من اگر پس از برجام به دولت اجازه داده میشد تا طرح آشتی ملی یا برجام ٢ را پیش ببرد بسیاری از موانع توسعه و پیشرفت از سر راه كشور كنار میرفت. پس از برجام اگر آشتی ملی در كشور انجام میشد بیشك، با وجود همه موانع طبیعی كه پس از رفع هر تحریم بینالمللی وجود دارد، اقتصاد به سرعت رونق میگرفت. امروز دلیل اینكه برجام تاثیرات خود را نشان نمیدهد این است كه عدهای به خاطر دعواهای سیاسی سنگ اندازیهایی میكنند تا بگویند دولت روحانی موفق نبوده است. اگر آشتی ملی در كشور رخ میداد این مسائل حل میشد و به نفع همه مردم و نظام بود و تنها كسانی ناراحت بودند كه نانشان در این دعواهای سیاسی است. آشتی ملی چیزی بود كه دولت به دنبالش بود تا فضای پسا برجام را برای توسعه كشور كامل كند كه متاسفانه تا این زمان نشده است.