تغییرات آهسته و پیوستهی مدیریتها در سازمان صداوسیما در کنار بازگرداندن برخی شبکههای تعطیلشده، از جمله رویکردهایی است که عبدالعلی علیعسکری پس از انتصاب در سمت ریاست سازمان صداوسیما درصدد تحقق آنهاست.
به گزارش ایسنا، در روزهایی که گذشت خبر بازگشت دو شبکه تعطیلشدهی «تماشا» و «شما» به آنتن منتشر شد و این سوال را در ذهن ایجاد کرد که آیا احتمال بازگرداندن شبکههای دیگری هم که در دوره ریاست محمد سرافراز در صداوسیما دستخوش تغییر شدند، از جمله «بازار» وجود دارد؟
این پرسش، پاسخی دیگر را به همراه داشت؛ راهاندازی کانالی جدید به نام «ایران کالا».
ایران کالا که در حال حاضر مراحل زیرساختی را سپری میکند، قرار است در جهت تحقق اهداف مربوط به اقتصاد مقاومتی گام بردارد و فقط به معرفی کالاها و تولیدات داخل کشور میپردازد.
اما در این بین پرسشهایی دیگر هم ذهن رسانهییها و کارشناسان را به خود مشغول کرده؛ آیا رسانهای در سطح و اندازهی صداوسیما که عنوان «رسانه ملی» را هم بر خود دارد، نیازمند ثبات بیشتر در سیاستگذاریها نیست و اینکه آیا هر کدام از این تغییر سیاستها، هزینهای مضاعف را در شرایطی که صداوسیما از وضعیت مالی خوبی هم برخودار نیست، بر این رسانه تحمیل نمیکند؟
حجتالاسلام موسوی مقدم، قائم مقام رییس صداوسیما در پاسخ به این پرسش ایسنا چنین پاسخ داده است: این تغییرات هزینهای دربرنداشته است چرا که همه زیرساختهای آنها فراهم بوده اما مدتی است مأموریتشان متوقف شده بود که دوباره از سرگرفته میشود.
وی همچنین درباره اینکه برای حذف و اضافه شدن شبکههای تلویزیون تا چه میزان کارشناسی صورت میگیرد؟ اظهار کرد: کارشناسیهای ما برای بازگشت این شبکهها صورت گرفته به نوعی که وجود این شبکهها ضرورت داشته است. در سازمان صداوسیما، برنامهریزیها، مجموعه تحقیقات و نظرسنجیها و نیازسنجیهایی که صورت میگیرد مستمر و مدام است و بر اساس آن تحقیقات، این شبکهها باید مأموریت خود را ادامه میدادند اما به دلیل مسائل مالی مأموریتشان متوقف شده بود که انشاءالله دوباره مشکلات برطرف و شبکهها احیا میشود.
اما درباره لزوم ثبات در تصمیمگیریها دکتر علی گرانمایهپور، از استادان ارتباطات نظری دیگر دارد.
او با بیان اینکه به نظر میرسد صداوسیما مدیریت یکپارچهای ندارد، یادآور شد: این تنوع، چند دستگی یا بیبرنامگی که همه ما در صداوسیما شاهد آن هستیم که به عنوان مثال یک روز شبکهای ادغام یا تعطیل میشود، نشاندهنده این است که صداوسیما دارای یک برنامهریزی بلندمدت و مدون نیست. همچنین به نظر میرسد که میان استراتژیستهای شورای سیاستگذاری صداوسیما و بدنه مدیریتی هم یک نوع تفاهم و نزدیکی دیدگاه و هماهنگی وجود ندارد.
گرانمایهپور با اشاره به تغییرات مدیریتی صداوسیما، خاطرنشان کرد: با این تغییرات مدیریتی که دائماً در صداوسیما در حال وقوع است، نمیتوان برنامهای مدون داشت. در صورتی که سازمانی همانند صداوسیما باید اتاق فکر داشته باشد و به نظر میرسد آنچه که در اتاقهای فکر صداوسیما مطرح میشود و مورد بررسی قرار میگیرد با خواست و نظر مردم و نیازهای آنها خیلی متفاوت است. چراکه هدف کلی و یا شاید تنها هدف صداوسیما این است که منویات نظام را درقالب برنامههای آموزشی و ایدئولوژیستی منعکس کند.
او ادامه داد: از طرفی صداوسیما تلاش دارد که در تمام حوزهها از جمله سرگرمی و ورزش هم فعالیت داشته باشد که یکی از دلایل این موضوع هم این است که ما رادیو و تلویزیون خصوصی در کشورمان نداریم و تا زمانی که این شبکههای خصوصی نباشند، صداوسیما باید یک تنه و به اصطلاح با یک دست، ۲۰ هندوانه را بلند کند. بنابراین دهها عامل وجود دارد که عملاً دست و پای صداوسیما را برای تحول بسته است.
این استاد ارتباطات یکی از عوامل سکون و رکود صداوسیما را وجود مدیران دولتی با روحیه کارمندی دانست و با بیان اینکه این سازمان رقیبی در رسانههای داخلی ندارد، گفت: در حال حاضر عملاً صداوسیما دوران کهنسالی را طی میکند و اگر برای این دوران برنامهای نداشته باشد، شبکههای جدیدی که پا به عرصه میگذارند، فرصت را از آن میگیرند. آنچه که امروز صداوسیما در قالبهای مختلف تولید میکند، با ذائقه مردم بسیار فاصله دارد؛ چراکه شبکههای ماهوارهای دیگر سلیقه مردم را تغییر دادهاند و صداوسیما باید تلاش کند خودش را به سلیقه امروز مردم نزدیک کند.
گرانمایهپور با بیان اینکه اگر مدیران فکری به حال آینده صداوسیما نکنند، این سازمان دچار مشکل میشود، متذکر شد: یکی دیگر از موضوعاتی که باعث رکود این سازمان شده است، عدم توجه صداوسیما به نخبگان واقعی رسانهای است. صدا وسیما گاهی حتی در نظرسنجیهایش هم سمت وسو دارد. معتقدم تا زمانی که صداوسیما نظرسنجیهلی واقعی انجام ندهد و به صورت واقعی افکار مردم را منعکس نکند، نمیتواند موفق باشد.
او در پایان سخنانش با اشاره به تاکید رییس جدید صداوسیما بر آشتی این سازمان با فضای مجازی، گفت: اگر صداوسیما بتواند یک معاونت مجازی ایجاد کند، میتوان گفت که فرصتی به دست آورده که بار دیگر مخاطبان را جذب کند. در غیر این صورت تا زمانی که این شبکهها را دشمن خودش بداند، از فضای رسانهای عقب میماند و باید بتواند برای سالهای آینده برنامهریزی و نوآوری و تحول داشته باشد که اگر این کارها را نکند و به همین منوال پیش برود که یک روز یک شبکهای حذف و یک روز شبکهای اضافه شود، آیندهای نخواهد داشت.