مردي افغان كه در يك «درگيري ناموسي» هموطن خود را به قتل رسانده است در حالي در جلسه دادگاه خود را بيگناه دانست كه پيش از اين در بازجوييها به قتل اعتراف كرده بود. مقتول مردي ميانسال است كه روز حادثه، يكي از دوستان قاتل را به خاطر داشتن ارتباط نامشروع با همسرش به گروگان گرفته بود.
به گزارش اعتماد، رسيدگي به اين پرونده از ٢٠ مرداد ٩١ با اطلاع پليس تهران از وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل بين چند تبعه افغان در بلوار قصران آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد مردي ميانسال به دليل اصابت چاقو از ناحيه پهلو مجروح شده و پس از انتقال به بيمارستان جان خود را از دست داده است. با انتقال جسد به پزشكي قانوني پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تشكيل شد و براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان جنايي قرار گرفت.
آنها در گام نخست به تحقيق از خانواده مقتول و اهالي محل پرداخته و متوجه شدند كه «مقتول، دقايقي قبل از حادثه از سر كار به خانه برگشته بود كه با مردي غريبه (احمد) همراه همسرش روبهرو شد. او متوجه ارتباط نامشروع آنها با هم شد براي همين هر دويشان را حبس كرد اما احمد در حالي كه در كمد ديواري انداخته شده بود، با يكي از دوستانش (متهم) تماس گرفت و با اين بهانه كه به گروگان گرفته شده است آنها را به محل كشاند و باعث وقوع درگيري شد.»
با كسب اين سرنخ، هويت متهم فاش شد و تيمي از كارآگاهان به آدرس محل سكونت او اعزام شدند. آنها توانستند در كمتر از يك روز متهم را دستگير و براي بازجويي به كلانتري منتقل كنند. مرد ٢١ ساله در همان ابتدا به قتل اعتراف كرد و به كارآگاهان گفت: «نصف شب بود. من در خانهام در دولتآباد خواب بودم كه گوشي يكي از دوستانم (علي) زنگ خورد. برداشت، ديد احمد است. او مدعي شده بود كه مقتول او را گروگان گرفته و ما بايد به كمكش برويم. من يك چاقو از خانه برداشتم و زير لباسم گذاشتم. وقتي رسيديم ديدم چند نفر دارند دعوا ميكنند كه احمد هم جزو آنها بود. من به طرف مقتول رفتم. ميخواستم جدايشان كنم اما او با چاقو به دستم ضربه زد. عصباني شدم و براي دفاع از خودم با چاقو ضربهاي به پهلويش وارد كردم. او روي زمين افتاد و خونريزي كرد. ما هم از ترسمان متواري شديم اما مامورها پس از يك روز دستگيرم كردند.»
با ثبت اعترافات متهم، پرونده تكميل و براي صدور حكم در اختيار شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده قرار گرفت. در جلسه نخست رسيدگي به پرونده در اين شعبه كه مرداد پارسال در اين شعبه برگزار شد، متهم برخلاف اعترافاتش در بازجوييها خود را بيگناه دانست و قتل را گردن احمد انداخت. او گفت: «آنموقع هوا خيلي تاريك بود و مرد و زن از هم قابل تشخيص نبودند. احمد خودش مقتول را با چاقو زد و كشت. من با دو نفر ديگر درگير شده بودم و حتي دستم هم مجروح شد. هيچ چاقويي هم با خود نبرده بودم و فقط يك ميله آهني ٥٠ سانتيمتري داشتم. بعد از حادثه هم احمد فرار كرد و به تركيه رفت.»
با انكار قتل از سوي متهم، راننده ماشيني كه متهم و علي سوار آن شده بودند تا به محل حادثه بروند به عنوان تنها شاهد نزاع به دادگاه فراخوانده شد. او گفت: «آن شب متهم و دوستش (علي) را از دولتآباد به مقصد بلوار قصران سوار كردم. همان اول، وقتي متهم لباسش را كمي بالا كشيد، يك قمه كوچك در كمرش ديدم.»
با اين وجود، متهم بار ديگر خود را بيگناه دانست و شهادت راننده را دروغ خواند. او در ادامه نيز مدعي شد كه در زمان وقوع قتل زير ١٨ سال سن داشته و بايد پروندهاش در دادگاه اطفال مورد رسيدگي قرار گيرد. با اين ادعا، قضات دادگاه، ختم جلسه را اعلام و ادامه رسيدگي را به بعد از اعلام نظريه پزشكي قانوني درباره سن تقريبي متهم موكول كردند.
سرانجام صبح ديروز با وصول نظريه پزشكي قانوني مبني بر كذب بودن ادعاي متهم و ٢١ ساله بودن او در زمان وقوع قتل، دومين (آخرين) جلسه رسيدگي به پرونده نيز در شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد. پس از اولياي دم كه در ابتداي جلسه خواستار قصاص شدند، متهم پشت جايگاه ايستاد اما بار ديگر خود را بيگناه دانست و گفت: «احمد آن روز كه زنگ زد نگفت مساله ناموسي است. مدعي شد مقتول او را گروگان گرفته و براي آزادياش يك ميليون و پانصد تومان ميخواهد. من از خانهام يك ميله گرد برداشتم و همراه علي يك ماشين دربستي گرفتيم و به خانه مقتول رفتيم.
آنجا عدهاي داشتند به سمت هم آجر پرتاب ميكنند. احمد هم با مقتول دست به يقه شده بود. وقتي نزديك شديم ميخواستم با مقتول دست بدهم و ماجرا را حل كنم اما او مخالفت كرد. ناگهان دو نفر به سمتم آمدند و با چاقو مجروحم كردند. هوا آنقدر تاريك بود كه چيز خاصي ديده نميشد اما من مطمئنم كه احمد با چاقو مقتول را زد چون خودش با او درگير شده بود.»
متهم همه اعترافات قبلي خود در بازجوييها را تحت فشار پليس دانست و ادامه داد: «من هيچ قتلي مرتكب نشدهام. احمد پس از اين حادثه فرار كرد و به تركيه رفت. او براي اينكه جان خودش را نجات بدهد قتل را گردن من انداخت. در پرونده آمده چاقويي كه مقتول با آن كشته شده براي من است اما اگر ميخواهيد بدانيد آيا واقعا همين طور است، آن را به پزشكي قانوني بفرستيد تا آزمايش كنند ببينند مقتول با آن كشته شده يا نه. اگر تاييد كردند آنوقت هرچه بگوييد ميپذيرم.»
درخواست متهم درخصوص آزمايش آلت قتاله در حالي است كه كارآگاهان پليس در همان تحقيقات ابتدايي، چاقو را در حالي در مخفيگاه متهم كشف كردهاند كه شسته شده بود. شواهد حاكي از آن است كه متهم خودش پس از ارتكاب قتل، چاقو را شسته تا آثار جرم را پاك كند. او در آخرين دفاع خود نيز بار ديگر منكر قتل شد تا به اين ترتيب رييس دادگاه پايان جلسه را اعلام كند و با دو مستشار ديگر براي صدور حكم وارد شور شود.