افراد خلاق خیالپرداز هستند، رویاهای خود را بهتر به خاطر میآورند و سادهتر از دیگران هیپنوتیزم میشوند. اسکیزوفرنی و خلاقیت به طرقی با هم ارتباط دارند. چون افراد بسیار خلاق در بین بستگان افراد اسکیزوفرن بسیار دیده شده، ممکن است پیوند ژنتیکی مستقیمی بین این دو خصوصیت وجود داشته باشد.
مندلسون عنوان کرد تفاوت در تمرکز توجه علت تفاوت در خلاقیت است. اگر کسی بتواند تنها به دو چیز در یک زمان توجه کند، فقط یک قیاس ممکن در آن زمان میتواند کشف شود و اگر به چهار چیز توجه کند ٦ مقایسه ممکن وجود خواهد داشت. افراد خلاق توجه نامتمرکز دارند که با سطوح پایین فعالسازی قشری همراه است. از سوی دیگر افراد غیرخلاق توجه خود را زیادتر متمرکز میکنند و این آنها را از فکرکردن در ایدههای نوآورانه بازمیدارد. مارتیندل و ایزنک مطرح میکنند خلاقیت یک سندرم بازداریزدایی است.
افراد خلاق روشهای گوناگون اغلب نامأنوسی را به کار میبرند که معتقدند در خلاقیت بیشتر به آنها کمک میکند. شاید رایجترین روش، گوشهگیری باشد که نزدیک به محرومیت حسی است، یعنی شرایطی که انگیختگی قشری را کاهش میدهد که این موضوع به علت حساسیت بیشازحد آنهاست. این افراد از نظر فیزیولوژیایی بیشواکنشی دارند.
افراد خلاق شیفته تازگی و به دنبال تحریک ذهنی و نه محرکهای قوی و مخاطرهآمیز جهان واقعی هستند. با استفاده از پت، یافته جدید این است که هرس کردن نورونی که در میان سطح عادی و سطح سایکوپاتولوژی واقع شود، میتواند موجب خلاقیت شود. دلایل دیگری که برای ارتباط نیمکره راست با خلاقیت وجود دارد این است که افراد خلاق تنها طی این فرآیند و نه بهطورکلی تکیه بیشتر بر نیمکره راست دارند.
افراد با خلاقیت بالا دچار ناکارایی در بازداری شناختی هستند که قطعه پیشانی مسئول آن است، بنابراین باید سطوح پایینتری از فعالسازی قطعه پیشانی را در افراد خلاق مشاهده کنیم که آزمایشها و ارایه تکالیف این فرضیه را تأیید کرده است.
افراد خلاق عموما ویژگیهایی دارند که آنها را از سایر مردم متمایز میکند. این ویژگیها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:
هوش
افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوما انسانهای دارای هوش بالا، انسانهای خلاقی نیستند، بلکه کسانی خلاق هستند که توانستهاند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند.
فکر سیال
از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.
انعطافپذیری ادراکی
توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوبهای جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریعتر میتواند قالبشکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد.
ابتکار
توانایی و تمایل به ایجاد جوابهای غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرکهای محیطی دارند. تنوعطلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیتهای این ویژگی است.
استقلال رأی و داوری
به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایدهها برمبنای منطق و استدلال به دور از وابستگیها و غوغاسالاریها و عدمتمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگیهای این افراد است.
اعتمادبهنفس
به توانایی خود اعتماد و باور داشته و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندیهای خود دارند.
خطرپذیری
از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری تلقی میکنند.
تمرکز ذهنی
بهطور فعال و پرتلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده میپردازند.
دانش
افراد خلاق، سالهای زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع موردعلاقه خود صرف میکنند و علاوه بر آن همواره درحال توسعه دایمی دانش و آگاهی خود هستند.
پیشینه تاریخی
افراد خلاق، عموما در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بوده و بعضا فقدانهای بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشتهاند. این فقدانها عموما موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشتهاند تا در جهت رفع نیاز خود به راهحلهای خلاقانه بیندیشد.
نیاز به کسب موفقیت
افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدفهای خود، به موفقیتهایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرمکننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راهحلهای تازه، ریسکپذیری بیشتر و تمرکز قویتر روی موضوع است.